حقیقت این است که موضوع جاودانگی با این که ممکن است برای انسان ها موضوع جالبی باشد و ممکن است بسیاری از انسان ها آن را به عنوان یک آرزو داشته باشند ولی در حقیقت به این اندازه که در ابتدا به نظر می رسد زیبا نیست! در حقیقت حتی این موضوع ممکن است تلخ هم باشد!

موضوع جاودانگی در بسیاری از موارد ممکن است تبدیل به یک تراژدی برای انسان ها شود! وقتی که فردی جاودانه می شود ممکن است این جاودانه شدن باعث شود که او بسیاری از نزدیکان و دوستان خودش را از دست بدهد و همین غم از دست دادن نزدیکان و دوستان باعث می شود که این فرد دچار مشکلات زیادی در زندگی شود. بنابراین مشکلات جاودانه شدن و یا بهتر بگوییم "تراژدی جاودانه شدن" فردی در وصرتی که افراد دیگری که در کنار این فرد هستند چنین شانسی نداشته باشند می تواند بسیار غم انگیز باشد.

به عنوان مثال فرض کنید که شما جاودانه شوید در صورتی که تمام افرادی که در کنار شما وجود دارند چنین موقعیتی را نداشته باشند. در این صورت شما به مرور زمان شاهد مرگ تمام این افراد خواهید بود و این موضوع می تواند تاثیر بسیار منفی بر شما داشته باشد. به عنوان مثال شما شاهد مرگ پدر و مادر و تمام بستگانتان می باشید. در صورتی که ازدواج کنید شاهد مرگ همسرتان خواهید بود و بعد از آن نیز شاهد مرگ فرزندانتان و فرزندان آن ها و خواهید بود. این موضوع باعث می شود که به هرکیدام از چیزهایی که به آن ها دل بسته اید به زودی آن ها را از دست خواهید داد و همین موضوع باعث می شود که شما دچار یاس فلسفی می شوید.

یکی دیگر از جنبه های بسیار بد و ویران کننده جاودانگی این است که شما در طول زندگی جاودانه خودتان مجبور می شوید با مشکلات زیادی دست به گریبان شوید: شما در طول زندگی خودتان مشکلاتی از قبیل جنگ های مختلف، فقر و بیماری های مختلف را شاهید خواهید بود و همین موضوع می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی میزان سلامتی روانی شما داشته باشد. بنابراین بار دیگر که خواستید به جاودانگی و به جاودانه شدن فکر کنید بهتر است در ابتدا خوب فکر کنید که آیا این جاودانه شدن حقیقتا برای شما یک رویا می باشد و یا این که شما کابوسی به نام زندگی ابدی را تجربه می کنید؟

در فیلم ابرقهرمانی "نگهبانانی از دیرباز" با بازی "شارلیز ترون" شما می توانید تا حدودی حال و احوال فردی را که دچار مشکل "نامیرایی" شده است درک کنید. این فیلم بر اساس همین موضوع ساخته شده است و شامل کاراکترهایی می شود که جاودانه هستند. در ادامه این فیلم را معرفی می کنیم:

فیلم "نگهبانانی از دیرباز" یا The Old Guard فیلمی در ژانر فیلم های ابرقهرمانی است. کارگردانی این فیلم را جینا بیتوود (Gina Bythewood) بر عهده دارد و در این فیلم شارلیز ترون (Charlize Theron) ستاره درخشان سینمای هالیوود و بازیگر برنده جایزه اسکار در نقش زنی ابرقهرمان به ایفای نقش می پردازد.

در این فیلم داستان جنگجویانی روایت می شود که رئیس آن ها زنی شجاع به نام "اندی" می باشد. البته بر خلاف بسیاری از جنگجویانی که در تمام فیلم های دیگر دیده می شود در این فیلم این جنگجویان از هیچ لباس مخصوص و یا از هیچ شیوه مخصوصی برای جنگیدن استفاده نمی کنند. همچنین بر خلاف جنگجویان دیگری که در فیلم های ابرقهرمانی دیده می شود افرادی که در این فیلم در نقش جنگجویان ظاهر می شوند افرادی نیستند که ظاهری عجیب و غریب و کاملا متفاوت با انسان های دیگر داشته باشند! این افراد به هیچ عنوان مانند "سوپرمن" پرواز نمی کنند و یا مانند "اسپایدرمن" بر روی دیوارها حرکت نمی کنند. آن ها همچنین مانند "دکتر دوم" نمی توانند از راه دور انسان ها را بکشند و هیچ توانایی خاصی ندارند. وقتی که با دشمنانشان می جنگند و دشمنان به آن ها شلیک می کنند؛ آن ها زخمی می شوند به به زمین می افتند. اما قدرت اصلی آن ها و ویژگی اصلی که از آن ها یک ابرقهرمان ساخته است این است که آن ها هرگز نمی میرند!

در حقیقت این ویژگی در میان تمام این گروه قهرمانان و از جمله خود اندی مشترک است. اندی و همراهانشان وقتی که گلوله می خورند به زمین می افتند و حتی خونریزی می کنند ولی بعد از مدتی دوباره بلند می شوند چون خونریزی های آن ها بند می آید و به طرز معجزه آسایی به سرعت بهبود پیدا می کند و دوباره به سرعت بلند می شوند و به فردی که به آن ها حمله کرده بوده است حمله می کنند و این فرد را شکست می دهند.

این جنگجویان برای مدت های طولانی این کار را انجام می داده اند (برای قرن های متمادی) اندی که رهبری و مدیریت این گروه را برعهده دارد از تمام اعضای این گروه پیرتر است. البته به غیر از اندی اعضای دیگر هم نامیرا هستند:

جو (با بازی مروان کنزاری) یکی دیگر از اعضای گروه است که او نیز مانند اندی و دیگر اعضای گروه نامیرا می باشد. این فرد در دوره جنگ های صلیبی به گروه آن ها پیوسته است.

نیکی (با بازی لوسا مارینلی) نیز از دیگر اعضای گروه است که مانند آن ها نامیرا می باشد که او نیز مانند جو در دوره جنگ های صلیبی به گروه پیوسته است.

بوکر (با بازی ماتیاس شوبنارت) نیز یکی دیگر از اعضای گروه می باشد که در طول دوران جنگ های ناپلئون به این گروه پیوسته است.

البته علاوه بر این سه نفر و خود اندی که رهبری این گروه را برعهده دارد؛ اصل داستان این فیلم بیشتر بر روی جدیدترین فردی که به این گروه اضافه شده است می چرخد. این فرد نایل فریمن (با بازی کیکی لین) است که جدیدترین عضو گروه می باشد ویک سرباز جوان نیروی دریایی آمریکا است.

البته علاوه بر این پنج تن ابرقهرمان داستان، در طول مدت فیلم مشخص می شود که ابرقهرمان های دیگری نیز در کنار این ابرقهرمان ها وجود داشته اند و به دلایل مختلف از بین رفته اند. یکی از مهم ترین بخش های فیلم مربوط به زمانی می شود که نایل کم کم سعی می کند تا درباره چگونگی نامیرا بودن این افراد اطلاعاتی کسب کند. او به این نتیجه می رسد که حتی این ابرقهرمان ها هم ممکن است بمیرند ولی زمان مرگ آن ها کاملا نامشخص است. در یکی از صحنه های فیلم اندی برای نایل توضیح می دهد که یکی دیگر از این ابرقهرمان ها که دوست آن ها بوده است بعد از مدت های طولانی نامیرا بودن؛ میرا شده و نیروهای خودش را از دست داده و مرده است و وقتی که نایل از او می پرسد که از کجا می توان تشخیص داد که زمان میرا شدن هرکدام از ما چه زمان می رسد اندی پاسخی برای او ندارد. اندی برای نایل توضیح می دهد که این زمان بالاخره برای هرکدام از نامیرایان می رسد چه بخواهند و چه نخواهند ولی این که این زمان چه زمانی خواهد بود جای سوال دارد. این گروه دارای توانایی های خاصی هستند و از تمام افراد دیگری که در کنارشان وجود دارد طولانی تر زندگی می کنند ولی یک روز توانایی های آن ها هم تمام می شود و آن ها هم خواهند مرد.

اندی ابرقهرمانی است که در تمام این مدت به عنوان یک ابرقهرمان نامیرا به جنگیدن با پلیدی ها و بی عدالتی ها پرداخته است و در عین حال بعد از مدت طولانی جندگین های بی حاصل احساس خستگی زیاد می کند. او فردی افسرده است که احساس می کند که در تمام این مدتی که به عنوان یک فرد نامیرا زندگی می کرده است زندگیش به صورت شبه واری گذشته است. او احساس می کند که مانند یک سایه زندگی می کند و بدون این که درکی از لذت های حقیقی زندگی داشته باشد مجبور می شود تا زمان بی پایانی را به زندگی کردن بدون هویت بگذراند. او همچنین از ستم روزگار و زمانه خسته است و به همین دلیل احساس ناامیدی زیادی دارد.

اندی همچنین احساس شک و تردید می کند؛ او احساس می کند که نمی داند که آیا تمام تلاش هایی که برای زنده نگه داشتن عدالت و از بین بردن بی عدالتی های مختلف در دنیا کرده است به نتیجه ای می رسند یا خیر؟ او همچنین در هاله ای از ابهام ذهنی زندگی می کند. او نمی داند که تا چه زمانی باید به جنگیدن ادامه دهد و تا زمانی که قدرت نامیراییش تمام شود باید به چه میزان بجنگد. او نمی داند که چه مدت دیگر باید زندگی کند و همه این موضوعات او را ناراحت می کنند.

او بعد از مدت های طولانی کار و تلاش برای از بین بردن سمت در دنیا به این نتیجه رسیده است که دنیایی که در آن زندگی می کند هیچ تغییری نکرده است و بهتر نشده است. او به این نتیجه رسیده است که تلاش کردن برای از بین بردن ستم کاری بی فایده است و بنابراین دچار یک نوع یاس فلسفی شده است. او به همراه دیگر همراهان خودش احساس می کنند که با تمام این احوال، او سعی می کند تا در اوج یاس و ناامیدی که دارد امید خودش را به ادامه مبارزه حفظ کند. او علاوه بر خودش خودش را در ارتباط با تمام افراد دیگر گروه مسئول می بینید. او فکر می کند که اگر به عنوان رهبر گروه تسلیم این احساسات ناامیدی و یاس شود دیگر نمی تواند کار رهبری را به خوبی انجام دهد.

شخصیت "اندی" که نقش آن را شارلیز ترون به خوبی ایفا کرد شخصیتی است که از زندگی کردن به شیوه جاودانه خسته شده است و احساس می کند که زندگی جاودانه برای او چیزی جز سختی به همراه نداشته است. او به این نتیجه رسید که تمام مامویت هایی که برای مقابله کردن با ظلم و ستم دارد همگی در راستای کشتن انسان ها می باشد و بنابراین احساس می کند که رها شدن از این موضوع جاودانگی می تواند برای او نعمت بسیار بزرگی باشد. بنابراین در دقایق پایانی فیلم متوجه می شویم که اندی نیز به آرزوی دیرینه خودش یعنی میرا شدن می رسد و بعد از این که با چند تن از مامورین شرور فیلم درگیر می شود زخمی می شود به شیوه ای که زخمش بهبود پیدا نمی کند!

اندی در طول مدت فیلم با نایل آشنا می شود ونایل دوباره امید را به زندگی اندی برمی گرداند. در حقیقت اندی با وجود نایل دوباره امیدش را نسبت به انسانیت باز می ستاند و سعی می کند تا دوباره نسبت به بشریت و دنیا خوشبین باشد. در حقیقت نایل عاملی می شود برای این که اندی دوباره تبدیل به همان ابرقهرمانی شود که باید باشد. و حتی وقتی اندی دوباره میرا می شود به نایل می گوید که او برایش اهمیت ویژه ای دارد و او باعث شده است که اندی دوباره مفهومی از زندگی را که به دنبال آن بوده است بدست آورد. آن ها با هم به شکست دادن دشمنان انسانیت می پردازند و بار دیگر موفق می شوند و بعد از شکست دادن آن ها قهرمانان داستان تصمیم می گیرند تا مدتی که از زندگی اندی باقی مانده است را در کنار هم سپری کنند.

البته با این که داستان فیلم نگهبانانی از دیرباز داستانی تازه نیست؛ ولی حقیقت این است که فیلم یک فیلم هیجان انگیز است و با این که نمی توان گفت ماجرای تازه ای را برای ما می آورد ولی حقیقت این است که به اندازه کافی خوب هست که ما را غرق ماجراهای خودش و شخصیت ها بکند. همچنین شخصیت هایی که در این فیلم ظاهر شده اند همگی شخصیت هایی دوست داشتنی هستند و رابطه ای که با آن ها دارند باعث می شود که مخاطبین برای مدت طولانی جذب آن ها شوند. داستان فیلم یک روند کاملا منطقی را برعهده دارد و در این فیلم شما به عنوان یک بیننده احساس می کنید که دوست دارید تا با روند فیلم قهرمانان را دنبال کنید تا ببینید که به کجا می رسند. روند فیلم همچنین به شیوه ای است که شما را برای دیدن دنباله های این فیلم و شماره های بعدی آماده می کند

معرفی فیلم کوتاه «تاسوکی»

سریال پادشاهی (Kingdom)

معرفی فیلم مسخره باز

[معرفی فیلم] در جست و جوی ناکجا آباد کاری از مارک فورستر

سریال لاکچری و عاشقانه دل!

فیلم وحشت‌انگیز در ساب‌ژانر بادی ‌هارور اثر جدید براندون کراننبرگ

همه چیز درباره فیلم‌های جشنواره فجر ۹۹

ها ,فیلم ,های ,اندی ,کند ,زندگی ,آن ها ,می شود ,می کند ,است که ,که در ,تواند تاثیر بسیار

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلودفیلم filmk jalil91 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین پریما فیلا - دانلود فیلم ایرانی دنیای ما آگاهی بخش pobonberi Shahrad Film بلاگ و روزمره ها