topmovies11



معرفی فیلم کوتاه <<تاسوکی>>

فیلم کوتاه <<تاسوکی>> به کارگردانی پوریا پیشوایی در سال 1396 ساخته شده است. <<تاسوکی>> نام بیابانی مرزی است که در 24 اسفند 1384 کشتار وحشیانه ای در آن اتفاق افتاد.

<<تاسوکی>>، نام فیلمی از پوریا پیشوایی است که ماجرایی تلخ اما واقعی را روایت می کند، واقعه ای که در یکی از بیابان های مرزیِ سرزمینمان اتفاق افتاده است. فیلم با جمله ای از تاگور، فیلسوف هندی آغاز می شود، جمله ای امیدبخش که می تواند نقشی هدایتگر برای درک بیشتر ماجرا را به بیننده بدهد.


پادشاهی (هانگول: 킹덤؛ آوایی: Kingdeom) مجموعهٔ وب تلویزیونی کره ای است که در سال ۲۰۱۹ توسط شبکهٔ نت فلیکس تولید شد. این اولین سریال کره ای اصلی نت فلیکس است که در ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹ پخش شد. کارگردانی این سریال بر عهدهٔ کیم سئونگ هون بوده است. این سریال از مجموعهٔ وب کامیک <<پادشاهی خدایان>> اقتباس شده است که توسط کیم ایون هی نوشته و توسط یانگ کیونگ ایل نقاشی شده است.

این سریال با نقدهای مثبت روبرو شد و فصل دوم آن نیز ۱۳ مارس ۲۰۲۰ منتشر شد.


معرفی فیلم مسخره باز

مسخره باز فیلمی به کارگردانی و نویسندگی همایون غنی زاده و تهیه کنندگی علی مصفا ساخته سال 1397 است.

مسخره باز داستان جوانی به نام دانش با بازی صابر ابر شیفته ی بازیگری است که در یک سلمانی به همراه شاپور با بازی بابک حمیدیان کار می کند و شب ها بعد از اتمام کار به تمرین بازیگری می پردازد. صاحب کار او کاظم خان با بازی علی نصیریان که فردی معتقد به اصول اخلاقی است سرِ ماجرایی با سرهنگ کیانی با بازی رضا کیانیان از قدیم الایام مشکل دارد. مانفرد با بازی داریوش موفق که دوست و کارچاق کن این سلمانی است شبی وارد سلمانی شده و بیان می کند که موهای بلند نه را به قیمت خوب می خرد

فیلم مسخره باز برنده ی بهترین فیلم اول، بهترین فیلم هنر و تجربه، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین جلوه های ویژه بصری از سی و هفتمین دوره ی جشنواره ی فیلم فجر شد.

علی نصیریان، صابر ابر، رضا کیانیان، بابک حمیدیان و هدیه تهرانی از بازیگران این فیلم هستند.


در جست و جوی ناکجا آباد کاری از مارک فورستر

داستان پیترپن و سرزمین جادویی رو هممون شنیدیم یا دیدیم! فیلم rdquo;در جست و جوی ناکجا آبادrdquo; داستان درامی است که به خلق نمایشنامه پیترپن منجر میشه و اگر پیترپن رو ندیدید فرصت خوبیه تا با این شاهکار، در قالب یک فیلم خوب آشنا بشید!


این سریال با عنوان <<دل>> توانست جای عنوان <<عاشقانه>> (سریال دیگری از منوچهر هادی) را بگیرد.

این فیلم در عین اینکه یک سری موارد کلیشه ای دارد از جمله؛ یک عاشقانه لاکچری: به مثلث عشقی فیلم توجه کنید. دو ضلعش را که آرش و رستا تشکیل داده اند و می ماند ضلع سوم که مهران (مهدی کوشکی) آن را برعهده دارد.

بابک کایدان بعد از نویسندگی سریال مانکن، این بار نیز به نوشتن یک دلدادگی دیگر پرداخته است. درحالیکه هنوز مانکن به سرانجام خوب و قابل توجهی نرسیده و اِشکالات بسیار جدی در کارش دارد، باز عشقی دیگر به قلم او سپرده می شود.این پرکاری ناشی از هرچه باشد فکر نمی کنم به استعداد و توانایی نویسنده در عاشقانه نویسی ارتباطی داشته باشد.

یکی از این اجزاء خوب، عکس های توران با پدرش است که برخلاف عکس های بسیار تصنعی که معمولا در سریال ها می بینیم، حس درشان وجود دارد و واقعی به نظر می رسند. دکوپاژ این صحنه نیز خوب است. ابتدا نماهایی بازتر داریم چون هنوز با درد دل های توران و پدرش احساس صمیمیت و نزدیک نمی کنیم اما کمی بعد قاب ها نزدیک تر می شود و می توانیم هر دو را در قاب هایی منفرد در مدیوم کلوزآپ تماشا کنیم. جالبی این صحنه در آنجاست که با ورود اتابک، این قاب ها دوبار به حالت اول برگشته و از کاراکترها دور می شوند. در ادامه تصاویر بازیگرانی که بر دیده شدن کار تاثیر می گذارند را مشاهده می کنیم.


براندون کرانبرگ در 2020 با نمایش جهانی پروژهshy; جدیدش در ساندنس دوباره قدمی بزرگ در عرصهshy; ی سینما برداشت. این پروژه یک تریلرshy;بادی shy;هارور خشن به نام Possessor است، که زوج هنری آندره آ ریسبرو و کریستوفر ابوت در آن نقش های اصلی را دارند وshy; بهshy; عنوان یک فیلم مستقل قدرتمند بس خوش می درخشد.
زمین بازی برندون کراننبرگ در فیلم Possessor همچون زمین بازی هارور علمی تخیلی ضدویروس است، با این تفاوت که در فیلم Possessor او خشونت بادیshy; هارور فیلم را چنان تشدید می کند که بی شک پدرش دیوید کراننبرگ باید به او افتخار shy;کند.


سی و نهمین دوره از جشنواره سینمایی فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن به میزبانی سینماهای کشور برگزار می شود. این دوره از جشنواره به دلایل متعددی متفاوت تر از همه دوره های به نظر می رسد؛ از شیوع ویروس کرونا تا غیبت کارگردان های شناخته شده و البته حضور حداکثری کارگردانان فیلم اولی. بنابراین جشنواره فجر ۹۹ می تواند خاص ترین دوره از مراسم جشنواره فجر هم باشد.

داوران جشنواره فجر ۹۹

داوران فیلم های سینمایی ساره بیات، محمد احسانی، مرتضی پورصمدی، بهرام توکلی، نیما جاویدی، سیدجمال ساداتیان و مصطفی کیایی هستند که پس از بازبینی ۵۷ فیلم سینمایی، ۱۶ فیلم در رشته های مختلف را برای نامزدی در بخش سودای سیمرغ اعلام کرده اند. داوران فیلم های مستند بلند و کوتاه داستانی سعید پوراسماعیلی، امیر توده روستا، محمدعلی فار

سی، محمد کارت و سام کلانتری هستند که پس از بازبینی ۳۱ فیلم مستند بلند (بالای ۷۰ دقیقه) و ۳۸ فیلم کوتاه (۳ تا ۱۵ دقیقه) نامزدهای این دو بخش را انتخاب کرده اند.

تک تیرانداز

کارگردان: علی غفاری

تهیه کننده: ابراهیم اصغری

بازیگران: کامبیز دیرباز، عبدالرضا نصاری، علیرضا کمالی و امیررضا دلاوری

فیلم به تاثیر و حضور شهید رسول زرین در ناکام گذاشتن عملیات های دشمن در جریان جنگ تحمیلی می پردازد و جز این هدف هیچ آرزوی دیگری ندارد. شاید جالب باشد بدانید که <<تک تیرانداز>> با نام <<شکار شکارچی>> مجوز گرفت اما در نهایت نامش را عوض کردند. نقش آفرینی متفاوت و چشمگیر دیرباز باعث شده که بسیاری او را یکی از مدعیان اصلی سیمرغ جشنواره امسال بدانند.

خلاصه داستان: برشی کوتاه از حضور حماسی عبدالرسول زرین، بهترین تک تیرانداز دوران دفاع مقدس است

بی همه چیز

کارگردان: محسن قرایی

تهیه کننده: جواد نوروزبیگی

بازیگران: پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازی فر، باران کوثری، مهتاب نصیرپور، پدرام شریفی، بابک کریمی و فرید سجادی حسینی

سومین ساخته سینمایی محسن قرایی در ابتدا قرار بود در سکوت کامل خبری در شهر گرمسار جلوی دوربین برود. بنابراین پروژه استارت خورد اما در همان روزهای نخست این جواد نوروزبیگی بود که طی مصاحبه ای اعلام کرد شهاب حسینی تنها پس از چند روز حضور در برابر دوربین گریمش را بر هم زد و حاضر به همکاری نشد. بنابراین همین خبر کافی بود تا <<بی همه چیز>> مثل بمبی در رسانه های سینمایی منفجر شود.

خلاصه داستان: برداشتی آزاد از نمایشنامه ی <<ملاقات با بانوی سالخورده>> نوشته فردرویش دورنمات.

ابلق

کارگردان: نرگس آبیار

تهیه کننده: محمدحسین قاسمی

بازیگران: بهرام رادان، الناز شاکردوست، مهران ، هوتن شکیبا و گلاره عباسی

جدیدترین ساخته نرگس آبیار که حجم بیشتر فیلمبرداری آن در تهران انجام شده پیش از این <<بی وقتی>> نام داشت. این فیلم که اردیبهشت امسال و در سکوت کامل خبری جلوی دوربین رفت با وجود مضامین نه و همیشگی سینمای آبیار با ساخته های قبلی او متفاوت به نظر می رسد. انتظار می رود که این فیلم مجموعه ای از بهترین هنرنمایی ها در کنار یکدیگر قرار داده باشد.

خلاصه داستان: زنی به همراه همسر و فرزندش در حاشیه یک شهر بزرگ زندگی می کنند.

یدو

کارگردان: مهدی جعفری

تهیه کننده: محمدرضا مصباح

بازیگران: ستاره پسیانی، اکبر اودود، سعید آلبوعبادی، میلاد صویلاوی، محمدمهدی آلبوعلی و ریحانه آریامنش

مهدی جعفری پس از موفقیت فیلم <<۲۳ نفر>> حالا <<یدو>> را ساخته که شباهت های بسیاری با فیلم قبلی او دارد. همان حال وهوای روایت های نوجوانانه این بار به موماتی سنگین تر و فضاسازی های جدی تر تزیین شده تا بیشتر از هر زمان دیگری فضای آبادان و جنگ تحمیلی در آغاز دهه ۶۰ شمسی را روایت کند. در میان بازیگران فیلم هم تنها ستاره پسیانی بازیگری حرفه ای است و سایر هنرمندان <<یدو>> بازیگران بومی هستند.

خلاصه داستان: اولین ماه های جنگ تحمیلی در آبادان است.

تیتی

کارگردان و تهیه کننده: آیدا پناهنده

بازیگران: الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، پارسا پیروزفر، امیر حامد، سودابه جعفرزاده و مهدی فریضه

چهارمین ساخته آیدا پناهنده در شرایطی مشابه با فیلم دیگر او یعنی <<ناهید>> کاملا در اقلیم گیلان فیلمبرداری شده و به نظر می رسد که فیلم بی نظیری از آب درآمده که بسیاری از منتقدان منتظر تماشای آن هستند.

خلاصه داستان: استادی که قصد دارد پایان نامه ای درمورد پایان جهان به اثبات برساند ی عجیب و غریب که می خواهد لیاقت انسانیت را داشته باشد، ملاقات می کند.

رمانتیسم عماد و طوبا

کارگردان: کاوه صباغ زاده

تهیه کننده: مهدی صباغ زاده

بازیگران: حسام محمودی، الناز حبیبی، علی انصاریان، مرتضی علی عباس میرزایی، ستایش تارانی، سانیا رمضانی و سام ولی پور

دومین ساخته کاوه صباغ زاده پس از موفقیت هایی که <<ایتالیا ایتالیا>> ثبت کرد باز هم در همان حال و هوا ساخته شده تا کاوه ثابت کند که می داند نباید به ترکیب برنده دست زد. با این حال <<رمانتسیم>> تفاوت عظیمی با <<ایتالیا ایتالیا>> دارد؛ این فیلم سرشار از جلوه های ویژه شده و یک عنوان صرفا درام نیست.

خلاصه داستان: وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبه روی هم قرار داد، هر دو خوب می دانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست.

روزی روزگاری آبادان

کارگردان: حمیدرضا آذرنگ

تهیه کنندگان: عبدالله اسکندری و علی اوجی

بازیگران: فاطمه معتمدآریا، محسن تنابنده، الهام شفیعی، هیراد آذرنگ و سهیل جمالی

نخستین تجربه کارگردانی حمیدرضا آذرنگ در حقیقت براساس نمایش نامه ای ساخته شده که او در سال ۸۴ در تئاتر شهر روی صحنه برده بود. اگرچه شیوع ویروس کرونا مراحل تولید و تدوین فیلم را دچار مشکل کرد اما <<روزی روزگاری آبادان>> در نهایت به فجر ۹۹ رسیده است. این فیلم با وفاداری به مردم جنوب کشور یک داستان خانوادگی قابل تامل را مطرح می کند.

خلاصه داستان: خانواده پنج نفره مصیب چرخیده در آخرین روزهای سال مشغول خرید شب عید هستند اما به دلیل حال بد مصیب که ناشی از گرفتاری اش به مواد مخدر است، کشمکشی میان آن ها ایجاد می شود.

بعد از اتفاق

کارگردان: پوریا حیدری اوره

تهیه کننده: شهاب حسینی

بازیگران: رضا کیانیان، جواد عزتی، گلاره عباسی، ستاره پسیانی، بهرام افشاری، نیما شعبان نژاد، یسنا میرطهماسب، علی انصاریان و روح الله جعفری

بعد از اتفاق>> در شرایطی مشابه با <<خورشید>> یکی دیگر از فیلم های سینمای ایران در سال های اخیر است که توجه ویژه ای به زندگی کودکان دارد. این فیلم که تهیه کنندگی آن برعهده شهاب حسینی بوده بازیگران نام آشنای متعددی را در لیست بازیگران خود می بیند که برای یک فیلم نوجوانانه پسند اندکی کم نظیر به نظر می رسند. <<بعد از اتفاق>> نخستین بار در جشنواره کودک اصفهان اکران شد و در همان جشنواره هم جایزه ویژه یونسیف را تصاحب کرد. علی انصاریان که این روزها شدیدا درگیر ویروس کرونا است هم در این فیلم هنرنمایی می کند.

خلاصه داستان: کودکی به نام روح الله بعد از یک اتفاق ناگوار تصمیم می گیرد با شرایط کنار بیاید و به دنبال اهدافش برود.

کارو

کارگردان: احمد مرادپور

تهیه کننده: حسین صابری

بازیگران: مریلا زارعی، پیمان مقدمی و حبیب پاینده

چهارمین تجربه کارگردانی احمد مرادپور با همکاری سازمان هنری - رسانه ای اوج ساخته شده و البته نخستین محصول مرکز فیلم و سریال عصر هم لقب می گیرد. <<کارو>> در ابتدا قرار بود که برای اکران در جشنواره فجر ۹۸ آماده شود اما به دلیل سرمای سخت کوهستان های سرد استان اردبیل که فرایند فیلمبرداری و تولید فیلم را دشوار می کرد، شانسی برای حضور در جشنواره پارسال پیدا نکرد.

خلاصه داستان: کارو نوجوان کرمانشاهی بعد از سال ها تمرین به تیم ملی کشتی دعوت می شود اما شرایط تغییر می کند.

خط فرضی

کارگردان: فرنوش صمدی

تهیه کننده: علی مصفا

بازیگران: سحر دولتشاهی، پژمان جمشیدی، حسن پورشیرازی، آزیتا حاجیان، امیررضا رنجبران و صدف عسگری

فرنوش صمدی دو سال پیش و با موفقیت تاریخی فیلم های کوتاهش فرصت آن را پیدا کرد تا عضو آکادمی اسکار باشد. او حالا به سراغ نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند رفته و در ایستگاه اول به ساخت یک ملودرام نه پرداخته که مانی حقیقی مشاور کارگردانی آن است. ظاهرا در این فیلم هم قرار بر آن شده که نقش آفرینی جدیدی از پژمان جمشیدی دیده شود و البته سحر دولتشاهی هم در این فیلم حضور دارد.

خلاصه داستان: سارا به همراه همسرش حامد و دختر خردسال شان به یک عروسی در شمال ایران دعوت شده اند اما حامد به دلیل مشکلات کاری نمی تواند به این سفر برود و این تصمیم در حقیقت آغازگر اتفاقی است که زندگی سارا را دگرگون می کند.

مامان

کارگردان: آرش انیسی

تهیه کننده: مجید برزگر

بازیگران: رویا افشار، امیر نوروزی، امیر شمس، رها حاجی زینل و عرفان ابراهیمی

جشنواره فجر ۹۹ به عنوان سی و نهمین دوره از جشنواره سینمایی فجر میزبان کارگردان های فیلم اولی شده و <<مامان>> یکی دیگر از آثاری است که توسط کارگردانی فیلم اولی ساخته شده است. این فیلم نخستین تجربه بلند آرش انیسی لقب می گیرد؛ کارگردانی که پیش از این فقط در دنیای فیلم های کوتاه و مستند حضور داشته و حالا چالش بزرگی را برعهده گرفته که به نظر می رسید به خوبی از پس آن برآمده باشد. شاید جالب باشد بدانید که انیسی و همکارانش حدود دو سال درگیر ساخت این فیلم بودند.

ستاره بازی

کارگردان: هاتف علیمردانی

تهیه کننده: علی سرتیپی

بازیگران: فرهاد اصلانی، مایکل مدسن، شبنم مقدمی، مارشال منش، ملیسا ذاکری، لیندا جویز، هاوارد رسنزتین و دان لیستر

هاتف علمیردانی که بیشتر به دلیل کارگردانی فیلم های کمدی شناخته می شود در این فیلم زوج سینمایی ای را انتخاب کرده که پیش از هر چیزی یادآور سریال <<هیولا>> هستند؛ فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی. با این حال به نظر نمی رسد که <<ستاره بازی>> فیلمی کمدی باشد. در این فیلم بازیگران ناشناخته خارجی متعددی هم حضور دارند اما دو نام نسبتا شناخته شده هم در آن هنرنمایی کرده اند؛ مایکل مدسن که در فیلم های کوئنتین تارانتینو و مارشال منش که در فیلم های <<ان دریایی>> حضور داشته اند هم حضور کوتاهی در <<ستاره بازی>> دارند.

شیشلیک

کارگردان: محمدحسین مهدویان

تهیه کننده: محمدرضا منصوری

بازیگران: رضا عطاران، ژاله صامتی، پژمان جمشیدی، مه لقا باقری، وحید رهبانی، عباس جمشیدی فر و جمشید هاشم پور

تجربه جدید محمدحسین مهدویان که در حوزه کمدی است از همین الان یکی از جذاب ترین فیلم های جشنواره سی و نهم به نظر می رسد. مهدویان در این فیلم به سراغ مجموعه جدید و متفاوتی از بازیگران رفته که چندان با آثار قبلی او شباهت ندارند. شاید جالب باشد بدانید که <<شیشلیک>> یکی از نخستین فیلم هایی بود که بعد از پایان موج نخست کرونا در اوایل تابستان امسال جلوی دوربین رفت و به همین دلیل مراحل فنی خود را با آرامش سپری کرد و به راحتی در جشنواره حاضر شد.

زالاوا

کارگردان: ارسلان امیری

تهیه کنندگان: روح الله برادری و سمیرا برادری

بازیگران: نوید پورفرج، هدی زین العابدین، پوریا رحیمی سام، باسط رضایی و شاهو رستمی

اگر از هواداران فیلم های ترسناک هستید شاید <<زالاوا>> اولین و مهم ترین فیلم جشنواره امسال است که باید به تماشای آن بنشینید. یکی از مورد انتظارترین و متفاوت ترین فیلم های جشنواره امسال که توقع ها را بالا برده و شاید هم نتواند به اهدافی که در نظر دارد، دست پیدا کند. شاید جالب باشد بدانید که طرح فیلم نامه <<زالاوا>> در بازار آسیایی فیلم هنگ کنگ در سال ۲۰۱۹ موفق شد تا جایزه حمایت خانه فیلم کره جنوبی را تصاحب کند.

خلاصه داستان: در اوایل دهه ۵۰ شمسی در روستایی در کردستان اتفاقات تلخی رخ می دهد که ترس بسیاری از مردم منطقه را برانگیخته است. رییس پاسگاه منطقه اما بیکار ننشسته و می خواهد نشانه های این اتفاقات ترسناک را ریشه یابی کند.

روشن

کارگردان و تهیه کننده: روح الله حجازی

بازیگران: رضا عطاران، سیامک انصاری، سارا بهرامی، مهدی حسینی نیا، مسعود میرطاهری و محمد ولی زادگان

روح الله حجازی پس از ۳ سال با فیلم جدیدی در جشنواره فجر حاضر شده است. فیلمی که برخلاف دیگر ساخته های کارگردان از ترکیب جالبی در گروه بازیگران بهره می برد؛ چیزی شبیه به فیلم جدید مهدویان. نباید فراموش کرد که <<روشن>> در نهایت به دغدغه های اجتماعی حجازی بازمی گردد اما فضای فیلم کمیک، شوخی زده و خنده دار است. تصویربرداری فیلم در اسفند سال گذشته در شرایطی متوقف شد که تنها فیلمبرداری سکانس های خارجی باقی مانده بود. اما عوامل فیلم تا اردیبهشت صبر کردند و فیلم را به پایان رساندند.

خلاصه داستان: روشن، مرد میانسال است که نتوانسته علاقه اش به بازیگری را فراموش کند و در همین حال هم نمی تواند خانه ثبت نامی اش را بگیرد و در آستانه فروپاشی همه چیز، تصمیم می گیرد که نقشش را بازی کند.

برندگان سیمرغ های بلورین سی ونهمین دوره جشنواره فیلم فجر

سیمرغ بلورین بهترین فیلم : محمدرضا مصباح تهیه کننده فیلم <<یدو>>

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی : مهدی جعفری برای فیلم <<یدو>>

سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران : محسن قرایی کارگردان فیلم <<بی همه چیز>>

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه : آیدا پناهنده، ارسلان امیری و تهمینه بهرام برای فیلم <<زالاوا>>

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی : محسن قرایی و محمد داودی برای <<بی همه چیز>>

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن : رویا افشار برای در <<مامان>>، (در این رشته دیپلم افتخار برای بازی در <<یدو>> به ستاره پسیانی اهدا شد.)

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد : رضا عطاران برای بازی در <<روشن>>

سیمرغ بلورین بهترین کارگردان (فیلم اول) : ارسلان امیری برای فیلم <<زالاوا>>، (در این رشته دیپلم افتخار برای کارگردانی <<مصلحت>> به حسین دارابی اهدا شد.)

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن (نقش مکمل) : گلاره عباسی برای بازی در <<ابلق>>

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد (نقش مکمل) : پوریا رحیمی سام برای بازی در <<زالاوا>>

سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانی : ایمان کرمیان برای <<تک تیرانداز>>

سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه بصری : فرید ناظرفصیحی برای <<ابلق>>

سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی : ایمان امیدواری برای <<ابلق>>

سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس : مارال جیرانی برای <<بی همه چیز>>

سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه : سهیل دانش اشراقی برای <<روزی روزگاری آبادان>>

سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری : رشید دانشمند برای فیلم های <<زالاوا>> و <<یدو>>

سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری : امیر حسین قاسمی برای فیلم <<یدو>>

سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن : حامد ثابت برای <<بی همه چیز>>

سیمرغ بلورین بهترین تدوین : عماد خدابخش برای <<بی همه چیز>>

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری : مرتضی نجفی برای <<روشن>> و <<یدو>> ( در این بخش دیپلم افتخار برای <<زالاوا>> به محمد رسولی اهدا شد)


حقیقت این است که موضوع جاودانگی با این که ممکن است برای انسان ها موضوع جالبی باشد و ممکن است بسیاری از انسان ها آن را به عنوان یک آرزو داشته باشند ولی در حقیقت به این اندازه که در ابتدا به نظر می رسد زیبا نیست! در حقیقت حتی این موضوع ممکن است تلخ هم باشد!

موضوع جاودانگی در بسیاری از موارد ممکن است تبدیل به یک تراژدی برای انسان ها شود! وقتی که فردی جاودانه می شود ممکن است این جاودانه شدن باعث شود که او بسیاری از نزدیکان و دوستان خودش را از دست بدهد و همین غم از دست دادن نزدیکان و دوستان باعث می شود که این فرد دچار مشکلات زیادی در زندگی شود. بنابراین مشکلات جاودانه شدن و یا بهتر بگوییم "تراژدی جاودانه شدن" فردی در وصرتی که افراد دیگری که در کنار این فرد هستند چنین شانسی نداشته باشند می تواند بسیار غم انگیز باشد.

به عنوان مثال فرض کنید که شما جاودانه شوید در صورتی که تمام افرادی که در کنار شما وجود دارند چنین موقعیتی را نداشته باشند. در این صورت شما به مرور زمان شاهد مرگ تمام این افراد خواهید بود و این موضوع می تواند تاثیر بسیار منفی بر شما داشته باشد. به عنوان مثال شما شاهد مرگ پدر و مادر و تمام بستگانتان می باشید. در صورتی که ازدواج کنید شاهد مرگ همسرتان خواهید بود و بعد از آن نیز شاهد مرگ فرزندانتان و فرزندان آن ها و خواهید بود. این موضوع باعث می شود که به هرکیدام از چیزهایی که به آن ها دل بسته اید به زودی آن ها را از دست خواهید داد و همین موضوع باعث می شود که شما دچار یاس فلسفی می شوید.

یکی دیگر از جنبه های بسیار بد و ویران کننده جاودانگی این است که شما در طول زندگی جاودانه خودتان مجبور می شوید با مشکلات زیادی دست به گریبان شوید: شما در طول زندگی خودتان مشکلاتی از قبیل جنگ های مختلف، فقر و بیماری های مختلف را شاهید خواهید بود و همین موضوع می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی میزان سلامتی روانی شما داشته باشد. بنابراین بار دیگر که خواستید به جاودانگی و به جاودانه شدن فکر کنید بهتر است در ابتدا خوب فکر کنید که آیا این جاودانه شدن حقیقتا برای شما یک رویا می باشد و یا این که شما کابوسی به نام زندگی ابدی را تجربه می کنید؟

در فیلم ابرقهرمانی "نگهبانانی از دیرباز" با بازی "شارلیز ترون" شما می توانید تا حدودی حال و احوال فردی را که دچار مشکل "نامیرایی" شده است درک کنید. این فیلم بر اساس همین موضوع ساخته شده است و شامل کاراکترهایی می شود که جاودانه هستند. در ادامه این فیلم را معرفی می کنیم:

فیلم "نگهبانانی از دیرباز" یا The Old Guard فیلمی در ژانر فیلم های ابرقهرمانی است. کارگردانی این فیلم را جینا بیتوود (Gina Bythewood) بر عهده دارد و در این فیلم شارلیز ترون (Charlize Theron) ستاره درخشان سینمای هالیوود و بازیگر برنده جایزه اسکار در نقش زنی ابرقهرمان به ایفای نقش می پردازد.

در این فیلم داستان جنگجویانی روایت می شود که رئیس آن ها زنی شجاع به نام "اندی" می باشد. البته بر خلاف بسیاری از جنگجویانی که در تمام فیلم های دیگر دیده می شود در این فیلم این جنگجویان از هیچ لباس مخصوص و یا از هیچ شیوه مخصوصی برای جنگیدن استفاده نمی کنند. همچنین بر خلاف جنگجویان دیگری که در فیلم های ابرقهرمانی دیده می شود افرادی که در این فیلم در نقش جنگجویان ظاهر می شوند افرادی نیستند که ظاهری عجیب و غریب و کاملا متفاوت با انسان های دیگر داشته باشند! این افراد به هیچ عنوان مانند "سوپرمن" پرواز نمی کنند و یا مانند "اسپایدرمن" بر روی دیوارها حرکت نمی کنند. آن ها همچنین مانند "دکتر دوم" نمی توانند از راه دور انسان ها را بکشند و هیچ توانایی خاصی ندارند. وقتی که با دشمنانشان می جنگند و دشمنان به آن ها شلیک می کنند؛ آن ها زخمی می شوند به به زمین می افتند. اما قدرت اصلی آن ها و ویژگی اصلی که از آن ها یک ابرقهرمان ساخته است این است که آن ها هرگز نمی میرند!

در حقیقت این ویژگی در میان تمام این گروه قهرمانان و از جمله خود اندی مشترک است. اندی و همراهانشان وقتی که گلوله می خورند به زمین می افتند و حتی خونریزی می کنند ولی بعد از مدتی دوباره بلند می شوند چون خونریزی های آن ها بند می آید و به طرز معجزه آسایی به سرعت بهبود پیدا می کند و دوباره به سرعت بلند می شوند و به فردی که به آن ها حمله کرده بوده است حمله می کنند و این فرد را شکست می دهند.

این جنگجویان برای مدت های طولانی این کار را انجام می داده اند (برای قرن های متمادی) اندی که رهبری و مدیریت این گروه را برعهده دارد از تمام اعضای این گروه پیرتر است. البته به غیر از اندی اعضای دیگر هم نامیرا هستند:

جو (با بازی مروان کنزاری) یکی دیگر از اعضای گروه است که او نیز مانند اندی و دیگر اعضای گروه نامیرا می باشد. این فرد در دوره جنگ های صلیبی به گروه آن ها پیوسته است.

نیکی (با بازی لوسا مارینلی) نیز از دیگر اعضای گروه است که مانند آن ها نامیرا می باشد که او نیز مانند جو در دوره جنگ های صلیبی به گروه پیوسته است.

بوکر (با بازی ماتیاس شوبنارت) نیز یکی دیگر از اعضای گروه می باشد که در طول دوران جنگ های ناپلئون به این گروه پیوسته است.

البته علاوه بر این سه نفر و خود اندی که رهبری این گروه را برعهده دارد؛ اصل داستان این فیلم بیشتر بر روی جدیدترین فردی که به این گروه اضافه شده است می چرخد. این فرد نایل فریمن (با بازی کیکی لین) است که جدیدترین عضو گروه می باشد ویک سرباز جوان نیروی دریایی آمریکا است.

البته علاوه بر این پنج تن ابرقهرمان داستان، در طول مدت فیلم مشخص می شود که ابرقهرمان های دیگری نیز در کنار این ابرقهرمان ها وجود داشته اند و به دلایل مختلف از بین رفته اند. یکی از مهم ترین بخش های فیلم مربوط به زمانی می شود که نایل کم کم سعی می کند تا درباره چگونگی نامیرا بودن این افراد اطلاعاتی کسب کند. او به این نتیجه می رسد که حتی این ابرقهرمان ها هم ممکن است بمیرند ولی زمان مرگ آن ها کاملا نامشخص است. در یکی از صحنه های فیلم اندی برای نایل توضیح می دهد که یکی دیگر از این ابرقهرمان ها که دوست آن ها بوده است بعد از مدت های طولانی نامیرا بودن؛ میرا شده و نیروهای خودش را از دست داده و مرده است و وقتی که نایل از او می پرسد که از کجا می توان تشخیص داد که زمان میرا شدن هرکدام از ما چه زمان می رسد اندی پاسخی برای او ندارد. اندی برای نایل توضیح می دهد که این زمان بالاخره برای هرکدام از نامیرایان می رسد چه بخواهند و چه نخواهند ولی این که این زمان چه زمانی خواهد بود جای سوال دارد. این گروه دارای توانایی های خاصی هستند و از تمام افراد دیگری که در کنارشان وجود دارد طولانی تر زندگی می کنند ولی یک روز توانایی های آن ها هم تمام می شود و آن ها هم خواهند مرد.

اندی ابرقهرمانی است که در تمام این مدت به عنوان یک ابرقهرمان نامیرا به جنگیدن با پلیدی ها و بی عدالتی ها پرداخته است و در عین حال بعد از مدت طولانی جندگین های بی حاصل احساس خستگی زیاد می کند. او فردی افسرده است که احساس می کند که در تمام این مدتی که به عنوان یک فرد نامیرا زندگی می کرده است زندگیش به صورت شبه واری گذشته است. او احساس می کند که مانند یک سایه زندگی می کند و بدون این که درکی از لذت های حقیقی زندگی داشته باشد مجبور می شود تا زمان بی پایانی را به زندگی کردن بدون هویت بگذراند. او همچنین از ستم روزگار و زمانه خسته است و به همین دلیل احساس ناامیدی زیادی دارد.

اندی همچنین احساس شک و تردید می کند؛ او احساس می کند که نمی داند که آیا تمام تلاش هایی که برای زنده نگه داشتن عدالت و از بین بردن بی عدالتی های مختلف در دنیا کرده است به نتیجه ای می رسند یا خیر؟ او همچنین در هاله ای از ابهام ذهنی زندگی می کند. او نمی داند که تا چه زمانی باید به جنگیدن ادامه دهد و تا زمانی که قدرت نامیراییش تمام شود باید به چه میزان بجنگد. او نمی داند که چه مدت دیگر باید زندگی کند و همه این موضوعات او را ناراحت می کنند.

او بعد از مدت های طولانی کار و تلاش برای از بین بردن سمت در دنیا به این نتیجه رسیده است که دنیایی که در آن زندگی می کند هیچ تغییری نکرده است و بهتر نشده است. او به این نتیجه رسیده است که تلاش کردن برای از بین بردن ستم کاری بی فایده است و بنابراین دچار یک نوع یاس فلسفی شده است. او به همراه دیگر همراهان خودش احساس می کنند که با تمام این احوال، او سعی می کند تا در اوج یاس و ناامیدی که دارد امید خودش را به ادامه مبارزه حفظ کند. او علاوه بر خودش خودش را در ارتباط با تمام افراد دیگر گروه مسئول می بینید. او فکر می کند که اگر به عنوان رهبر گروه تسلیم این احساسات ناامیدی و یاس شود دیگر نمی تواند کار رهبری را به خوبی انجام دهد.

شخصیت "اندی" که نقش آن را شارلیز ترون به خوبی ایفا کرد شخصیتی است که از زندگی کردن به شیوه جاودانه خسته شده است و احساس می کند که زندگی جاودانه برای او چیزی جز سختی به همراه نداشته است. او به این نتیجه رسید که تمام مامویت هایی که برای مقابله کردن با ظلم و ستم دارد همگی در راستای کشتن انسان ها می باشد و بنابراین احساس می کند که رها شدن از این موضوع جاودانگی می تواند برای او نعمت بسیار بزرگی باشد. بنابراین در دقایق پایانی فیلم متوجه می شویم که اندی نیز به آرزوی دیرینه خودش یعنی میرا شدن می رسد و بعد از این که با چند تن از مامورین شرور فیلم درگیر می شود زخمی می شود به شیوه ای که زخمش بهبود پیدا نمی کند!

اندی در طول مدت فیلم با نایل آشنا می شود ونایل دوباره امید را به زندگی اندی برمی گرداند. در حقیقت اندی با وجود نایل دوباره امیدش را نسبت به انسانیت باز می ستاند و سعی می کند تا دوباره نسبت به بشریت و دنیا خوشبین باشد. در حقیقت نایل عاملی می شود برای این که اندی دوباره تبدیل به همان ابرقهرمانی شود که باید باشد. و حتی وقتی اندی دوباره میرا می شود به نایل می گوید که او برایش اهمیت ویژه ای دارد و او باعث شده است که اندی دوباره مفهومی از زندگی را که به دنبال آن بوده است بدست آورد. آن ها با هم به شکست دادن دشمنان انسانیت می پردازند و بار دیگر موفق می شوند و بعد از شکست دادن آن ها قهرمانان داستان تصمیم می گیرند تا مدتی که از زندگی اندی باقی مانده است را در کنار هم سپری کنند.

البته با این که داستان فیلم نگهبانانی از دیرباز داستانی تازه نیست؛ ولی حقیقت این است که فیلم یک فیلم هیجان انگیز است و با این که نمی توان گفت ماجرای تازه ای را برای ما می آورد ولی حقیقت این است که به اندازه کافی خوب هست که ما را غرق ماجراهای خودش و شخصیت ها بکند. همچنین شخصیت هایی که در این فیلم ظاهر شده اند همگی شخصیت هایی دوست داشتنی هستند و رابطه ای که با آن ها دارند باعث می شود که مخاطبین برای مدت طولانی جذب آن ها شوند. داستان فیلم یک روند کاملا منطقی را برعهده دارد و در این فیلم شما به عنوان یک بیننده احساس می کنید که دوست دارید تا با روند فیلم قهرمانان را دنبال کنید تا ببینید که به کجا می رسند. روند فیلم همچنین به شیوه ای است که شما را برای دیدن دنباله های این فیلم و شماره های بعدی آماده می کند


10. جو یانگ قدرتمند (1998)

این فیلم که در سال 1998 ساخته شده است جز اولین فیلم های شارلیز ترون محسوب می شود. در این فیلم که کارگردانی آن را ران آندروود بر عهده دارد و در آن بازیگرانی مانند بیل پکستون، شارلیز ترون، شربه جبا، نوین اندروز، رجینا کینگ، دیوید پیمر و بازیگران دیگر بازی می کنند شاهد یکی از بازی های درخشان شارلیز ترون هستیم. او در این فیلم تنها 21 سال سن دارد ولی مانند یک بازیگر باتجربه بازی می کند. در حقیقت این فیلم یکی از اولین فیلم هایی است که باعث شده تا شارلیز ترون به موفقیت زیادی برسد. بسیاری از منتقدان سینما و افرادی که این فیلم را مشاهده کردند بیان کردند که شارلیز ترون برای بازی در این فیلم حقیقتا باید برای گرفتن جایزه های مختلفی که به بازیگران تازه کار می دادند نامزد می شد. شارلیز ترون به عنوان یک هنرپیشه توانمند توانست تا در این فیلم برای اولین بار بدرخشد و از خودش بازی را ارایه دهد که همگان را مجذوب خودش بکند.

داستان این فیلم در رابطه با گوریلی بسیار بزرگ است که نام او جو یانگ می باشد. این گوریل برای این که در محیط زندگی خودش می توانست برای ساکنین منطقه تهدیدی به حساب بیاید از محیط زندگی خودش جدا می شود و به دست آمریکایی ها سپرده می شود. آمریکایی ها تصمیم می گیرند که این گوریل را به آمریکا بیاورند و سعی کنند تا از آن نگهداری کنند. این در صورتی است که او وقتی که در قفس خودش قرار دارد تصمیم می گیرد تا از قفس فرار کند. بعد از ماجراهایی شاهد آن هستیم که این گوریل به هالیوود می آید و تصمیم به نابود کردن می گیرد و باعث ایجاد رعب و وحشت می شود. شارلیز ترون با این گوریل دوست می شود و این گوریل به جای این که او را بکشد از او نگهداری می کند. آن ها سعی می کنند تا این گوریل را نابود کنند ولی شارلیز ترون به همراه گروهی که از او حمایت می کنند سعی می کنند تا مانع از این کار شوند. در نهایت بعد از ماجراهایی گوریل را دوباره آزاد می کنند و به مکانی که به آن تعلق دارد برمی گردانند.

جو یانگ قدرتمند یکی از اولین کارهای عمده شارلیز ترون در طول فعالیت حرفه ای حدودا 26 ساله اش است.

9. محوطه (2000)

محوطه نیز از دیگر فیلم های شارلیز ترون است که مربوط به زمانی است که کم کم در حال رشد کردن به عنوان یک هنرپیشه بوده است. او در زمانی که این فیلم اکران می شد کم کم در حال تبدیل شدن به یک بازیگر مطرح در سینما بود. کم کم داشتند او را می شناختند و او تا آن زمان در برخی از فیلم هایی مانند جویانگ قدرتمند و نوامبر شیرین بازی کرده بود. او در این زمان سعی می کرد تا بازی خودش را تثبیت کند و بنابراین در این فیلم تمام سعی خودش را برای ارایه دادن یک بازی خوب کرده بود. البته این فیلم هم از نظر گیشه و هم از نظر دیدگاه منتقدین نتیجه خوبی نداشت ولی با این وجود می توان گفت که بازی شارلیز ترون در این فیلم درخشان بود. شارلیز ترون در این فیلم با بازیگرانی همچون مارک والبرگ، واکین فینیکس و جیمز کان همبازی بوده است. کارگردان این فیلم هم جیمز گری بود که فیلم های خوبی را کارگردانی کرده است. داستان این فیلم بیشرت حول و حوش ماجرای فساد در شهر می گذرد و در ابتدا فردی به نام لئو را معرفی می کند که یک زندانی است که بعد از این که برای مدتی زندان خودش را گذرانده است؛ عفو مشروط می خورد و به صورت مشروط از زندان آزاد می شود. او بعد از این که از زندان آزاد می شود سعی می کند تا نزد خانواده اش برگردد ولی باید خیلی مواظب باشد که اشتباهی انجام ندهد. او تصمیم می گیرد تا انسان خوبی باشد ولی وقتی که به خانه اش می رود متوجه می شود که نمی تواند از فساد دور بماند! در حقیقت از آنجایی که او بعد از آزاد شدن از زندان بیکار است؛ به دنبال کار می گردد. مادر او برای این که برای او کاری پیدا کند سعی می کند تا از شوهر خواهر خودش که فردی بسیار پولدار است کمک بگیرد. شوهرخواهر او در کار ساخت قطار است و سعی می کند تا از لئو هم حمایت کند و داستان از اینجا شروع می شود

البته همان طور که گفته شد نسبت به این فیلم نقدهای سنگینی شده است و بسیاری از منتقدان بیان کردند که داستان این فیلم به هیچ هنوان به اندازه کافی قوی نیست که بتواند بیننده و مخاطب را مجذوب خودش کند ولی در مجموع این فیلم یکی از فیلم های خوب شارلیز ترون از نظر بازی به شمار می آید.

8. نوامبر شیرین (2001)

از دیگر فیلم های شارلیز ترون که در آن بازی درخشانی از خودش ارایه کرده است؛ فیلم نوامبر شیرین است. او در این فیلم با کیانو ریوز همبازی بود. داستان این فیلم از این قرار است که مردی به نام نلسون (با بازی کیانو ریوز) یک فرد بسیار موفق در زمینه تجاری است که یک زندگی مرفه دارد. ماجراهایی برای او اتفاق می افتد که منجر به اخراج او می شود. بعد از اخراج شدن، دختری (با بازی شارلیز تورن) با او آشنا می شود و تصمیم می گیرد که برای یک ماه هزینه های زندگی او را بپردازد (به این دلیل که نلسون چون از کار بیکار شده است بنابراین نه خانه ای دارد که در آنجا زندگی کند و نه درآمدی دارد که بتواند زندگیش را بگذراند!) از این رو این دختر به نلسون کمک می کند تا در این یک ماه در خانه اش باشد تا بتواند بعد از این یک ماه برای خودش کار پیدا کند. نلسون بعد از این که با این دختر آشنا می شود کم کم تحت تاثیر او قرار می گیرد و لذت های حقیقی زندگی را پیدا می کند. او به این نتیجه می رسد که تا کنون از زندگی هیچ چیزی نمی دانسته است و هم اکنون که در حال گذراندن وقتش را این دختر است می داند آزادی واقعی و لذت بردن واقعی از زندگی چیست. او به اندازه ای تحت تاثیر این دختر قرار می گیرد که حتی وقتی یک بار در طول مدت این ماه برای یک مصاحبه کاری به نزد یکی از کارفرمایان خودش که فرد بسیار پولداری است می رود وقتی که می بیند این فرد پولدار رفتار ناشایستی با یکی از گارسنانی که در آنجا کار می کند دارد تصمیم می گیرد که آن مکان را ترک کند و حتی پیشنهاد یک کار بسیار پردرآمد را از طرف این مرد قبول نمی کند. بعد از مدتی نلسون از این دختر می خواهد که با او ازدواج کند ولی با کمال تعجب متوجه می شود که این دختر به او پاسخ خیر می دهد! وقتی که نلسون دلیل را جویا می شود این دختر به او پاسخی نمی دهد تا زمانی که نلسون به صورت اتفاقی کشف می کند که او دچار یک بیماری لاعلاج است که مدت زیادی برای زنده ماندن زمان دارد. او متوجه می شود که این دختر تمام تلاش خودش را می کرده است برای این که در طول مدت باقی مانده ای که با نسلون دارد؛ زندگی ناب را احساس کند. مدتی بعد از این که نلسون به این ماجر پی می برد یک روز صبح زود این دختر از خانه خارج می شود تا برای همیشه او را ترک کند و چند روز باقی مانده عمر خودش را بدون او بگذراند. نلسون به دنبال او می رود و او را پیدا می کند ولی او به نلسون می گوید که باید او را تنها بگذارد به این دلیل که او به این خاطره ای که با نلسون داشته نیاز دارد تا بتواند قوی و نیرومند باشد و با هر چیزی کنار بیاید و سپس نلسون را با قلبی شکسته ترک می کند!

البته این فیلم در گیشه فروش زیادی نکرد و بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که داستان فیلم بسیار ضعیف است ولی شارلیز ترون در این فیلم نیز ماننده فیلم های دیگرش بازی بسیار قوی ارایه کرد.

7. بلوند اتمی (2017)

داستان این فیلم به سال های اواخر دهه 1980 میلادی و به زمانی که میان روسیه و آمریکا جنگ سرد درگرفته بوده برمی گردد. این فیلم با یک تصویر جالب و جذاب از رونالد ریگان زمانی که می خواست دیوار برلین برداشته شود آغاز می شود ولی بعد از چند دقیقه که از فیلم می گذرد فیلم این پیام را به مخاطبین می دهد که این فیلم درباره این موضوعات نمی باشد. بعد از مدتی ما با شخصیت جذاب لوراین بروگتون آشنا می شوید که شارلیز ترون نقش آن را بازی می کند و قهرمان این فیلم می باشد. در حقیقت این شخصیت یک شخصیت جیمز باندی زن است که می توان گفت که زمینه ای را برای یک جیمز باند زن ایجاد می کند. بازی شارلیز ترون در این نقش به اندازه ای قوی بوده است که بعد از تماشای این فیلم بسیاری از همکاران شارلیز ترون از جمله همبازی او در فیلم سفید برفی و شکارچی بر این باور بودند که شارلیز ترون باید جیمز باند بعدی باشد!

این مامور بسیار حرفه ای و خانم، از هیچ لوازمی برای کارش استفاده نمی کند. او تنها یک تفنگ، یک ضبط صوت، یک پاسپورت و همچنین یک لباس مشکلی و سفید به همراه خودش دارد و از این لوازم برای کارش استفاده می کند. کارگردان این فیلم کارگردان فیلم هایی مانند جان ویک (که یک فیلم اکشن با بازی کیانو ریوز است و کیانو ریوز نیز تقریبا شخصیت مشابهی در این فیلم دارد) نیز می باشد و این فیلم که یک فیلمی در ژانر جاسوسی است با این که داستانی گیج کننده ندارد و تا حدود زیادی می توان به این داستان پی برد ولی به راحتی می توان گفت که داستان این فیلم پیچیده نیز می باشد و برای این که آن را درک کنید نیاز به چند بار دیدن این فیلم دارید.

با تمام این احوال می توان این گونه گفت که بازی شارلیز ترون در این فیلم در نقش یک قهرمان زن بسیار فوق العاده است و می توان این گونه نتیجه گرفت که با توجه به روند فیلم هایی که در هالیوود ساخته می شود که در آن ها به بازیگران زن در نقش های اول خیلی اهمیت داده نمی شود می توان این گونه انتظار داشت که شارلیز ترون این کلیشه در هالیوود را نقض کرده و قهرمان زنی ساخته است که هالیوود به آن احتیاج داشت. او هم از نظر بدنی بسیار مقاوم است و هم این که مهارت های جنگی بسیار بالایی دارد و رزمنده بسیار خوبی است.

6. پرومتیوس

از دیگر فیلم های شارلیز ترون پرومتیوس است. داستان این فیلم مربوط به آینده می باشد. پیش بینی فیلم به این شکل است که در آینده انسان ها از کره زمین دور می شوند و ربات هایی وجود دارند که فرمانبردار انسان ها هستند و آن ها را به شکل فریز شده در می آورند و برای مسافرت های فضایی طولانی منجمد و خواب می کنند و بعد آن ها را بیدار می کنند. در ابتدای این فیلم می بینیم که گروهی از دانشمندان در ماموریتی برای این که منبع حیات را پیدا کنند عازم سیاره ای می شوند. شارلیز ترون در این فیلم در نقش مردیت ویکرز ظاهر می شود صاحب سفینه ای است که آن ها قرار است در آن به این سیاره سفر کنند. با این که نقش شارلیز ترون منفی است ولی در این فیلم توانسته این نقش را به خوبی ایفا کند. این فیلم که کارگردانی آن را ریدلی اسکات بر عهده دارد (کارگردانی که فیلم هایی مانند گلادیاتور و بلید رانر و منطقه 9 را کارگردانی کرده بود) فیلمی بود که در گیشه به فروش خوبی رسید و بسیاری معتقدند که این فیلم در حقیقت دنباله ای برای فیلم بیگانه (1979) می باشد که البته با این که در این فیلم المان های زیادی از فیلم سال 1979 وجود دارد ولی به گفته خود کارگردان این فیلم دنباله ای برای فیلم بیگانه نبوده است.

5. تالی (20)

شارلیز ترون در این فیلم یکی از درخشان ترین بازی های خودش را ارایه داده است. این فیلم در سال 20 و در زمانی اکران شد که شارلیز ترون جایگاه خودش را به عنوان یک هنرپیشه با استعداد پیدا کرده بود و بنابراین تصمیم گرفته بود تا یک فیلم جدید با یک بازی جدید را ارایه کند.

در این فیلم شارلیز ترون نقش بانویی را بازی می کند که در میانسالی قرار دارد و در فرزند دارد و در انتظار آن است که سومین فرزندش هم به دنیا بیاید. ولی از آنجایی که فرزند سوم این زن ناخواسته است زندگی به کام مارلو (که نام این زن میانسال است که شارلیز ترون نقش آن را بازی می کند) به ناخواه سخت می شود. این زن احساس می کند که در تربیت کردن فرزندانش بسیار تنهاست و هیچ کسی نیست که به او کمک کند تا بچه هایش را بزرگ کند. او همچنین احساس می کند که مجبور است تمام بار زندگی خانواده اش را تنهایی بر دوش بکشد. این فیلم تا حدود زیادی به مادرانی که می خواهند بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشند و در این راه تنها هستند می پردازد و سعی می کند تا مشکلاتی را که این ن دارند نشان دهد. شوهر مارلو هیچ کمکی در انجام کارهای خانه به او نمی کند و او را کاملا تنها می گذارد. او حتی در بزرگ کردن فرزندان هم به او کمک نمی کند و مدام در حال انجام بازی های رایانه ای می باشد! همچنین فرزندان مارلو نیز در مراحل حساسی قرار دارند: یکی از آن ها در حال بالغ شدن است و دیگری دارای مشکلات و مسائل روحی! بنابراین همه عوامل باعث می شود که تالی دچار افسردگی شود. اما در زندگی او تغییری ایجاد می شود. داستان از این قرار است که برادر مارلو پیشنهاد می دهد برای این که زندگیشان بهتر شود؛ از یک پرستار بچه استفاده کنند و او هم می پذیرد. نام این پرستار بچه "تالی" است و از جایی که او وارد زندگی آن ها می شود همه چیز برایشان تغییر می کند!

تالی برای آن ها مانند یک قهرمان و یک فرشته نجات عمل می کند. در حقیقت این فرشته نجات دست مانند مری پاپینز، یک نجات دهنده همه فن حریف برای آن ها می باشد که به مارلو این اجازه را می دهد که کارهایی انجام دهد که در گذشته هرگز توانایی انجام دادن آن ها را نداشته است.

فیلم تالی به دغدغه هایی که یک زن خانه دار برای این که بچه هایش را بزرگ کند متحمل می شود می پردازد. این فیلم زندگی یک زن خانه دار و معمولی را که برای این که مادر شود از تمام آرزوهای خودش زده است نشان می دهد. مارلو بعد از این که با تالی آشنا می شود این فرصت را پیدا می کند تا کارهایی را انجام دهد که سال هاست برای این که مادر شود از انجام دادن آن ها باز مانده است. او به مارلو اجازه می دهد تا خودش را یک بار دیگر پیدا کند. این فیلم در حقیقت ملموس ترین شخصیتی را که ما در زندگی خودمان داریم یعنی "مادر" را مورد بررسی قرار می دهد. بسیاری از مادرانی که این فیلم را می بینند با شخصیت مارلو همزادپنداری می کنند و بخشی از خودشان را در او مشاهده می کنند. این فیلم حقیقتا یکی از بهترین فیلم هایی است که شارلیز ترون در آن به ایفای نقش پرداخته است.در این فیلم به شیوه ای ساخته شده است که حتی وقتی که پایان فیلم را مشاهده می کنید باز هم دوست دارید یک بار دیگر آن را ببینید به این دلیل که این فیلم ارزش بیشتر از یک بار دیده شدن را دارد.

4. لانگ شات (2019)

از دیگر فیلم های مطرح شارلیز ترون، لانگ شات می باشد. داستان این فیلم به این شکل شروع می شود:

یک شب در یک مهمانی، یک فردی که یک خبرنگاری است که شغل درست و حسابی ندارد (که نقش آن را ست روگن بازی می کند) با یک خانم ت مدار به نام شارلوت فیلد (که نقش آن را شارلیز ترون بازی کرده است) آشنا می شود. البته این اولین باری نیست که این دو با هم آشنا شده اند بلکه آشنایی آن ها به سال ها قبل از این که با هم ملاقات کنند برمی گردد! در حقیقت آن ها در سال های دهه 1990 همدیگر را می شناخته اند! در آن زمان شارلوت به عنوان یک پرستار بچه کار می کرده است و فرد (همان رومه نگار با بازی ست روگن) به او علاقه مند بوده است ولی نتوانسته علاقه خودش را ابراز کند.

بعد از این که آن ها با هم ملاقات می کنند، بین آن ها رابطه ای شکل می گیرد ولی این بار اوضاع کمی متفاوت است: شارلوت هم اکنون تبدیل به وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا است که قرار است به زودی تبدیل به رییس جمهور آمریکا شود (قرار است در رای گیری شرکت کند) در صورتی که فرد هنوز به دنبال کار می گردد! همین موضوع منجر می شود که در رابطه ای که آن ها با هم دارند تناقضاتی ایجاد شود و بنابراین همین تناقضات باعث می شود که داستان این فیلم جذاب شود!

او یک ت مدار است که با مردی آشنا شده است که یک نویسنده و رومه نگاری است که شغلی ندارد و البته این داستان یک داستان عاشقانه است ولی در تم مدرن شیرین تر هم می شود. در حقیقت فیلم های خیلی کمی را می توان مشاهده کرد که مانند این فیلم هم عاشقانه باشند و هم کمدی! این فیلم در ترکیب کردن این چند ژانر با هم بسیار موفق عمل کرده است و در عین حال که دارای جنبه ی دارد، می تواند ترکیبی از ژانر فانتزی، عاشقانه، کمدی و کمی هم ی را در کنار هم در یک فیلم نگه دارد. همچنین بازی درخشانی که شارلیز ترون و ست روگن از خودشان ارایه می کنند و مخصوصا بازی فوق العاده شارلیز ترون فیلم را درخشان تر و جذاب تر می کند.

3. مکس دیوانه: جاده خشم (2015)

یکی از معروفترین فیلم های شارلیز ترون فیلم مکس دیوانه: جاده خشم می باشد. این فیلم یک فیلک اکشن به کارگردانی جورج میلر است و در حقیقت می توان گفت که چهارمین قسمت از سری فیلم های مکس دیوانه محسوب می شود که سه قسمت قبلی آن مربوط به سال های گذشته و با بازی مل گیبسون هستند.

داستان این فیلم درباره فردی به نام مکس واکاتانسکی (که نقش آن را تام هاردی ایفا می کند) می باشد که تصمیم می گیرد تا با افراد فیوروسا (که نقش آن را شارلیز ترون بازی می کند) متحد شود برای این که بتوانند با فرمانده شیطانی به نام ایمورتان جو مبارزه کنند تا بتوانند دخترانی را که همسران فراری این رهبر خبیث هستند را از دست او نجات دهند. این فیلم یک فیلم بسیار مهیج و پرماجرا می باشد که می توان گفت یکی از مشهورترین فیلم هایی است که شارلیز ترون بازی کرده. در ابتدا قرار بود خود مل گیبسن که فیلم های قبلی را بازی می کرد بازیگر اصلی این فیلم باشد ولی بعد از مدتی تصمیم بر آن شد تا شارلیز ترون به جای او بازی کند.

2. هیولا (2003)

شارلیز ترون برای بازی در این فیلم یک جایزه اسکار گرفت. این فیلم را از نظر هنری می توان یکی از بهترین فیلم هایی دانست که شارلیز ترون در آن به ایفای نقش می پردازد. شارلیز ترون در این فیلم با گریمی کاملا متفاوت ظاهر شد و این حالت کلیشه ای که بازیگران زن برای این که بتوانند در فیلم های هالیوودی موفق شوند باید حتما از ظاهری زیبا برخوردار باشند را برای همیشه از بین برد. آن ها برای فیلم برداری این فیلم شارلیز ترون را گریم کردند و تمام اجزای صورت او را تغییر دادند. نه موهای او موهای خوش بود و نه پوست صورتش و نه دندان هایش و نه هیچ جای دیگر. اما او توانست بهترین بازی خودش را در این فیلم ارایه دهد و توانست بهترین و موفق ترین کارش را انجام دهد که برای او یک اسکار به ارمغان آورد.

داستان این فیلم درباره زنی به نام آیلین ورنوس است که در سال 1989 به سختی زندگی خودش را در ایالت میشیگان می گذراند. او تصمیم می گیرد تا خودکشی کند ولی بعد از مدتی با دوستی آشنا می شود که او را از انجام این کار باز می دارد. آن ها با هم در یک کلوب شبانه کار پیدا می کنند و تصمیم می گیرند تا با هم آنجا کار کنند. یک روز مردی به دوست او می کند و آیلین (با بازی شارلیز ترون) که از حرکت این مرد بسیار ناراحت شده است تصمیم می گیرد تا از او انتقام می گیرد و بنابراین با ضرب گلوله او را می کشد و سپس تصمیم می گیرد که دیگر در کلوب کار نکند ولی چون هیچ مدرک تحصیلی ندارد هیچ جا به او کار نمی دهند و بنابراین او تصمیم می گیرد تا دوباره به شغل قبلی خودش در کلوب برگردد و با کشتن افرادی که مشتریانش هستند پول و لوازم قیمتی آن ها را از آن ها بگیرد!

این فیلم با این که با بودجه ای محدود ساخته شده بود ولی میزان فروش بسیار زیادی کرد و همچنین از نظر نقدها هم دارای نقدهای مثبتی بود. مخصوصا همه منتقدین به بازی درخشان و زیبایی که شارلیز ترون در این فیلم کرده بود اشاره می کردند و نکته جالب اینجا بود که او برای این که در این فیلم بازی کند حدودا 20 پوند به وزنش اضافه کرده بود (با خوردن!) و توانسته بود تا به بهترین شکل ممکن نقش را مجسم کند.

1. نوجوان (2011)

این فیلم نیز یکی از بهترین فیلم های شارلیز ترون محسوب می شود. در این فیلم شارلیز ترون نقش زنی به نام میوس را بازی می کند که 37 سال سن دارد و در شهر بزرگی به نام مینیاپلس زندگی می کند و با این که یک نویسنده موفق است ولی با این وجود دچار افسردگی است. او تصمیم می گیرد تا به محلی که در آن به دنیا آمده و سال ها پیش برای این که به مینیاپلس بیاید آنجا را ترک کرده است برگردد تا بتواند با دوست پسر سابقش ملاقاتی داشته باشد. او هنوز هم در دوران بچگی و نوجوانی خودش زندگی می کند و فکر می کند در صورتی که به این شهر بیاید می تواند دوباره دوست پسر قدیمی خودش را بدست بیاورد. این در صورتی است که خودش می داند که این فرد هم اکنون ازدواج کرده و یک فرزند دارد و فرزند دومش هم در حال به دنیا آمدن می باشد!

میویس با این که این موضوع را می داند سعی می کند تا دوباره پیش او برگردد و در خیالات خودش فکر می کند که می تواند او را تسخیر کند. بنابراین به این شهر می رود و در یک هتلی مستقر می شود. بعد از مدتی با یکی دیگر از دوستان دوران نوجوانی اش به نام مت آشنا می شود که قد کوتاهی دارد. مت سعی می کند تا به او کمک کند تا بتواند این موضوع را درک کند که دوست پسرش دیگر ازدواج کرده است و دیگر رفته است و نمی تواند دیگر او را برگرداند ولی میویس حاضر نمی شود این حقیقت را قبول کند تا زمانی که یک روز دوست پسر سابقش او را به مراسم تولد فرزند دومش دعوت می کند. میویس در این مراسم به او حقیقت را می گوید که موجب تعجب همگان قرار می گیرد و میویس متوجه می شود که اشتباه کرده است!

او تصمیم می گیرد که به طور کلی شهر کوچکی را از از آن آمده فراموش کند و دوباره به مینیاپلس برگردد و سعی کند تا در آنجا یک زندگی جدید را شروع کند و این بار دیگر خاطره دوست پسر قدیمیش را نیز برای همیشه فراموش می کند.

شارلیز ترون در این فیلم یکی از بهترین بازی های خودش را ارایه داده است و ما را به خوبی با شخصیت میویس و ویژگی هایی که دارد آشنا می کند و باعث جذابیت هرچه بیشتر فیلم می شود.


10. جو یانگ قدرتمند (1998)

این فیلم که در سال 1998 ساخته شده است جز اولین فیلم های شارلیز ترون محسوب می شود. در این فیلم که کارگردانی آن را ران آندروود بر عهده دارد و در آن بازیگرانی مانند بیل پکستون، شارلیز ترون، شربه جبا، نوین اندروز، رجینا کینگ، دیوید پیمر و بازیگران دیگر بازی می کنند شاهد یکی از بازی های درخشان شارلیز ترون هستیم. او در این فیلم تنها 21 سال سن دارد ولی مانند یک بازیگر باتجربه بازی می کند. در حقیقت این فیلم یکی از اولین فیلم هایی است که باعث شده تا شارلیز ترون به موفقیت زیادی برسد. بسیاری از منتقدان سینما و افرادی که این فیلم را مشاهده کردند بیان کردند که شارلیز ترون برای بازی در این فیلم حقیقتا باید برای گرفتن جایزه های مختلفی که به بازیگران تازه کار می دادند نامزد می شد. شارلیز ترون به عنوان یک هنرپیشه توانمند توانست تا در این فیلم برای اولین بار بدرخشد و از خودش بازی را ارایه دهد که همگان را مجذوب خودش بکند.

داستان این فیلم در رابطه با گوریلی بسیار بزرگ است که نام او جو یانگ می باشد. این گوریل برای این که در محیط زندگی خودش می توانست برای ساکنین منطقه تهدیدی به حساب بیاید از محیط زندگی خودش جدا می شود و به دست آمریکایی ها سپرده می شود. آمریکایی ها تصمیم می گیرند که این گوریل را به آمریکا بیاورند و سعی کنند تا از آن نگهداری کنند. این در صورتی است که او وقتی که در قفس خودش قرار دارد تصمیم می گیرد تا از قفس فرار کند. بعد از ماجراهایی شاهد آن هستیم که این گوریل به هالیوود می آید و تصمیم به نابود کردن می گیرد و باعث ایجاد رعب و وحشت می شود. شارلیز ترون با این گوریل دوست می شود و این گوریل به جای این که او را بکشد از او نگهداری می کند. آن ها سعی می کنند تا این گوریل را نابود کنند ولی شارلیز ترون به همراه گروهی که از او حمایت می کنند سعی می کنند تا مانع از این کار شوند. در نهایت بعد از ماجراهایی گوریل را دوباره آزاد می کنند و به مکانی که به آن تعلق دارد برمی گردانند.

جو یانگ قدرتمند یکی از اولین کارهای عمده شارلیز ترون در طول فعالیت حرفه ای حدودا 26 ساله اش است.

9. محوطه (2000)

محوطه نیز از دیگر فیلم های شارلیز ترون است که مربوط به زمانی است که کم کم در حال رشد کردن به عنوان یک هنرپیشه بوده است. او در زمانی که این فیلم اکران می شد کم کم در حال تبدیل شدن به یک بازیگر مطرح در سینما بود. کم کم داشتند او را می شناختند و او تا آن زمان در برخی از فیلم هایی مانند جویانگ قدرتمند و نوامبر شیرین بازی کرده بود. او در این زمان سعی می کرد تا بازی خودش را تثبیت کند و بنابراین در این فیلم تمام سعی خودش را برای ارایه دادن یک بازی خوب کرده بود. البته این فیلم هم از نظر گیشه و هم از نظر دیدگاه منتقدین نتیجه خوبی نداشت ولی با این وجود می توان گفت که بازی شارلیز ترون در این فیلم درخشان بود. شارلیز ترون در این فیلم با بازیگرانی همچون مارک والبرگ، واکین فینیکس و جیمز کان همبازی بوده است. کارگردان این فیلم هم جیمز گری بود که فیلم های خوبی را کارگردانی کرده است. داستان این فیلم بیشرت حول و حوش ماجرای فساد در شهر می گذرد و در ابتدا فردی به نام لئو را معرفی می کند که یک زندانی است که بعد از این که برای مدتی زندان خودش را گذرانده است؛ عفو مشروط می خورد و به صورت مشروط از زندان آزاد می شود. او بعد از این که از زندان آزاد می شود سعی می کند تا نزد خانواده اش برگردد ولی باید خیلی مواظب باشد که اشتباهی انجام ندهد. او تصمیم می گیرد تا انسان خوبی باشد ولی وقتی که به خانه اش می رود متوجه می شود که نمی تواند از فساد دور بماند! در حقیقت از آنجایی که او بعد از آزاد شدن از زندان بیکار است؛ به دنبال کار می گردد. مادر او برای این که برای او کاری پیدا کند سعی می کند تا از شوهر خواهر خودش که فردی بسیار پولدار است کمک بگیرد. شوهرخواهر او در کار ساخت قطار است و سعی می کند تا از لئو هم حمایت کند و داستان از اینجا شروع می شود

البته همان طور که گفته شد نسبت به این فیلم نقدهای سنگینی شده است و بسیاری از منتقدان بیان کردند که داستان این فیلم به هیچ هنوان به اندازه کافی قوی نیست که بتواند بیننده و مخاطب را مجذوب خودش کند ولی در مجموع این فیلم یکی از فیلم های خوب شارلیز ترون از نظر بازی به شمار می آید.

8. نوامبر شیرین (2001)

از دیگر فیلم های شارلیز ترون که در آن بازی درخشانی از خودش ارایه کرده است؛ فیلم نوامبر شیرین است. او در این فیلم با کیانو ریوز همبازی بود. داستان این فیلم از این قرار است که مردی به نام نلسون (با بازی کیانو ریوز) یک فرد بسیار موفق در زمینه تجاری است که یک زندگی مرفه دارد. ماجراهایی برای او اتفاق می افتد که منجر به اخراج او می شود. بعد از اخراج شدن، دختری (با بازی شارلیز تورن) با او آشنا می شود و تصمیم می گیرد که برای یک ماه هزینه های زندگی او را بپردازد (به این دلیل که نلسون چون از کار بیکار شده است بنابراین نه خانه ای دارد که در آنجا زندگی کند و نه درآمدی دارد که بتواند زندگیش را بگذراند!) از این رو این دختر به نلسون کمک می کند تا در این یک ماه در خانه اش باشد تا بتواند بعد از این یک ماه برای خودش کار پیدا کند. نلسون بعد از این که با این دختر آشنا می شود کم کم تحت تاثیر او قرار می گیرد و لذت های حقیقی زندگی را پیدا می کند. او به این نتیجه می رسد که تا کنون از زندگی هیچ چیزی نمی دانسته است و هم اکنون که در حال گذراندن وقتش را این دختر است می داند آزادی واقعی و لذت بردن واقعی از زندگی چیست. او به اندازه ای تحت تاثیر این دختر قرار می گیرد که حتی وقتی یک بار در طول مدت این ماه برای یک مصاحبه کاری به نزد یکی از کارفرمایان خودش که فرد بسیار پولداری است می رود وقتی که می بیند این فرد پولدار رفتار ناشایستی با یکی از گارسنانی که در آنجا کار می کند دارد تصمیم می گیرد که آن مکان را ترک کند و حتی پیشنهاد یک کار بسیار پردرآمد را از طرف این مرد قبول نمی کند. بعد از مدتی نلسون از این دختر می خواهد که با او ازدواج کند ولی با کمال تعجب متوجه می شود که این دختر به او پاسخ خیر می دهد! وقتی که نلسون دلیل را جویا می شود این دختر به او پاسخی نمی دهد تا زمانی که نلسون به صورت اتفاقی کشف می کند که او دچار یک بیماری لاعلاج است که مدت زیادی برای زنده ماندن زمان دارد. او متوجه می شود که این دختر تمام تلاش خودش را می کرده است برای این که در طول مدت باقی مانده ای که با نسلون دارد؛ زندگی ناب را احساس کند. مدتی بعد از این که نلسون به این ماجر پی می برد یک روز صبح زود این دختر از خانه خارج می شود تا برای همیشه او را ترک کند و چند روز باقی مانده عمر خودش را بدون او بگذراند. نلسون به دنبال او می رود و او را پیدا می کند ولی او به نلسون می گوید که باید او را تنها بگذارد به این دلیل که او به این خاطره ای که با نلسون داشته نیاز دارد تا بتواند قوی و نیرومند باشد و با هر چیزی کنار بیاید و سپس نلسون را با قلبی شکسته ترک می کند!

البته این فیلم در گیشه فروش زیادی نکرد و بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که داستان فیلم بسیار ضعیف است ولی شارلیز ترون در این فیلم نیز ماننده فیلم های دیگرش بازی بسیار قوی ارایه کرد.

7. بلوند اتمی (2017)

داستان این فیلم به سال های اواخر دهه 1980 میلادی و به زمانی که میان روسیه و آمریکا جنگ سرد درگرفته بوده برمی گردد. این فیلم با یک تصویر جالب و جذاب از رونالد ریگان زمانی که می خواست دیوار برلین برداشته شود آغاز می شود ولی بعد از چند دقیقه که از فیلم می گذرد فیلم این پیام را به مخاطبین می دهد که این فیلم درباره این موضوعات نمی باشد. بعد از مدتی ما با شخصیت جذاب لوراین بروگتون آشنا می شوید که شارلیز ترون نقش آن را بازی می کند و قهرمان این فیلم می باشد. در حقیقت این شخصیت یک شخصیت جیمز باندی زن است که می توان گفت که زمینه ای را برای یک جیمز باند زن ایجاد می کند. بازی شارلیز ترون در این نقش به اندازه ای قوی بوده است که بعد از تماشای این فیلم بسیاری از همکاران شارلیز ترون از جمله همبازی او در فیلم سفید برفی و شکارچی بر این باور بودند که شارلیز ترون باید جیمز باند بعدی باشد!

این مامور بسیار حرفه ای و خانم، از هیچ لوازمی برای کارش استفاده نمی کند. او تنها یک تفنگ، یک ضبط صوت، یک پاسپورت و همچنین یک لباس مشکلی و سفید به همراه خودش دارد و از این لوازم برای کارش استفاده می کند. کارگردان این فیلم کارگردان فیلم هایی مانند جان ویک (که یک فیلم اکشن با بازی کیانو ریوز است و کیانو ریوز نیز تقریبا شخصیت مشابهی در این فیلم دارد) نیز می باشد و این فیلم که یک فیلمی در ژانر جاسوسی است با این که داستانی گیج کننده ندارد و تا حدود زیادی می توان به این داستان پی برد ولی به راحتی می توان گفت که داستان این فیلم پیچیده نیز می باشد و برای این که آن را درک کنید نیاز به چند بار دیدن این فیلم دارید.

با تمام این احوال می توان این گونه گفت که بازی شارلیز ترون در این فیلم در نقش یک قهرمان زن بسیار فوق العاده است و می توان این گونه نتیجه گرفت که با توجه به روند فیلم هایی که در هالیوود ساخته می شود که در آن ها به بازیگران زن در نقش های اول خیلی اهمیت داده نمی شود می توان این گونه انتظار داشت که شارلیز ترون این کلیشه در هالیوود را نقض کرده و قهرمان زنی ساخته است که هالیوود به آن احتیاج داشت. او هم از نظر بدنی بسیار مقاوم است و هم این که مهارت های جنگی بسیار بالایی دارد و رزمنده بسیار خوبی است.

6. پرومتیوس

از دیگر فیلم های شارلیز ترون پرومتیوس است. داستان این فیلم مربوط به آینده می باشد. پیش بینی فیلم به این شکل است که در آینده انسان ها از کره زمین دور می شوند و ربات هایی وجود دارند که فرمانبردار انسان ها هستند و آن ها را به شکل فریز شده در می آورند و برای مسافرت های فضایی طولانی منجمد و خواب می کنند و بعد آن ها را بیدار می کنند. در ابتدای این فیلم می بینیم که گروهی از دانشمندان در ماموریتی برای این که منبع حیات را پیدا کنند عازم سیاره ای می شوند. شارلیز ترون در این فیلم در نقش مردیت ویکرز ظاهر می شود صاحب سفینه ای است که آن ها قرار است در آن به این سیاره سفر کنند. با این که نقش شارلیز ترون منفی است ولی در این فیلم توانسته این نقش را به خوبی ایفا کند. این فیلم که کارگردانی آن را ریدلی اسکات بر عهده دارد (کارگردانی که فیلم هایی مانند گلادیاتور و بلید رانر و منطقه 9 را کارگردانی کرده بود) فیلمی بود که در گیشه به فروش خوبی رسید و بسیاری معتقدند که این فیلم در حقیقت دنباله ای برای فیلم بیگانه (1979) می باشد که البته با این که در این فیلم المان های زیادی از فیلم سال 1979 وجود دارد ولی به گفته خود کارگردان این فیلم دنباله ای برای فیلم بیگانه نبوده است.

5. تالی (20)

شارلیز ترون در این فیلم یکی از درخشان ترین بازی های خودش را ارایه داده است. این فیلم در سال 20 و در زمانی اکران شد که شارلیز ترون جایگاه خودش را به عنوان یک هنرپیشه با استعداد پیدا کرده بود و بنابراین تصمیم گرفته بود تا یک فیلم جدید با یک بازی جدید را ارایه کند.

در این فیلم شارلیز ترون نقش بانویی را بازی می کند که در میانسالی قرار دارد و در فرزند دارد و در انتظار آن است که سومین فرزندش هم به دنیا بیاید. ولی از آنجایی که فرزند سوم این زن ناخواسته است زندگی به کام مارلو (که نام این زن میانسال است که شارلیز ترون نقش آن را بازی می کند) به ناخواه سخت می شود. این زن احساس می کند که در تربیت کردن فرزندانش بسیار تنهاست و هیچ کسی نیست که به او کمک کند تا بچه هایش را بزرگ کند. او همچنین احساس می کند که مجبور است تمام بار زندگی خانواده اش را تنهایی بر دوش بکشد. این فیلم تا حدود زیادی به مادرانی که می خواهند بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشند و در این راه تنها هستند می پردازد و سعی می کند تا مشکلاتی را که این ن دارند نشان دهد. شوهر مارلو هیچ کمکی در انجام کارهای خانه به او نمی کند و او را کاملا تنها می گذارد. او حتی در بزرگ کردن فرزندان هم به او کمک نمی کند و مدام در حال انجام بازی های رایانه ای می باشد! همچنین فرزندان مارلو نیز در مراحل حساسی قرار دارند: یکی از آن ها در حال بالغ شدن است و دیگری دارای مشکلات و مسائل روحی! بنابراین همه عوامل باعث می شود که تالی دچار افسردگی شود. اما در زندگی او تغییری ایجاد می شود. داستان از این قرار است که برادر مارلو پیشنهاد می دهد برای این که زندگیشان بهتر شود؛ از یک پرستار بچه استفاده کنند و او هم می پذیرد. نام این پرستار بچه "تالی" است و از جایی که او وارد زندگی آن ها می شود همه چیز برایشان تغییر می کند!

تالی برای آن ها مانند یک قهرمان و یک فرشته نجات عمل می کند. در حقیقت این فرشته نجات دست مانند مری پاپینز، یک نجات دهنده همه فن حریف برای آن ها می باشد که به مارلو این اجازه را می دهد که کارهایی انجام دهد که در گذشته هرگز توانایی انجام دادن آن ها را نداشته است.

فیلم تالی به دغدغه هایی که یک زن خانه دار برای این که بچه هایش را بزرگ کند متحمل می شود می پردازد. این فیلم زندگی یک زن خانه دار و معمولی را که برای این که مادر شود از تمام آرزوهای خودش زده است نشان می دهد. مارلو بعد از این که با تالی آشنا می شود این فرصت را پیدا می کند تا کارهایی را انجام دهد که سال هاست برای این که مادر شود از انجام دادن آن ها باز مانده است. او به مارلو اجازه می دهد تا خودش را یک بار دیگر پیدا کند. این فیلم در حقیقت ملموس ترین شخصیتی را که ما در زندگی خودمان داریم یعنی "مادر" را مورد بررسی قرار می دهد. بسیاری از مادرانی که این فیلم را می بینند با شخصیت مارلو همزادپنداری می کنند و بخشی از خودشان را در او مشاهده می کنند. این فیلم حقیقتا یکی از بهترین فیلم هایی است که شارلیز ترون در آن به ایفای نقش پرداخته است.در این فیلم به شیوه ای ساخته شده است که حتی وقتی که پایان فیلم را مشاهده می کنید باز هم دوست دارید یک بار دیگر آن را ببینید به این دلیل که این فیلم ارزش بیشتر از یک بار دیده شدن را دارد.

4. لانگ شات (2019)

از دیگر فیلم های مطرح شارلیز ترون، لانگ شات می باشد. داستان این فیلم به این شکل شروع می شود:

یک شب در یک مهمانی، یک فردی که یک خبرنگاری است که شغل درست و حسابی ندارد (که نقش آن را ست روگن بازی می کند) با یک خانم ت مدار به نام شارلوت فیلد (که نقش آن را شارلیز ترون بازی کرده است) آشنا می شود. البته این اولین باری نیست که این دو با هم آشنا شده اند بلکه آشنایی آن ها به سال ها قبل از این که با هم ملاقات کنند برمی گردد! در حقیقت آن ها در سال های دهه 1990 همدیگر را می شناخته اند! در آن زمان شارلوت به عنوان یک پرستار بچه کار می کرده است و فرد (همان رومه نگار با بازی ست روگن) به او علاقه مند بوده است ولی نتوانسته علاقه خودش را ابراز کند.

بعد از این که آن ها با هم ملاقات می کنند، بین آن ها رابطه ای شکل می گیرد ولی این بار اوضاع کمی متفاوت است: شارلوت هم اکنون تبدیل به وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا است که قرار است به زودی تبدیل به رییس جمهور آمریکا شود (قرار است در رای گیری شرکت کند) در صورتی که فرد هنوز به دنبال کار می گردد! همین موضوع منجر می شود که در رابطه ای که آن ها با هم دارند تناقضاتی ایجاد شود و بنابراین همین تناقضات باعث می شود که داستان این فیلم جذاب شود!

او یک ت مدار است که با مردی آشنا شده است که یک نویسنده و رومه نگاری است که شغلی ندارد و البته این داستان یک داستان عاشقانه است ولی در تم مدرن شیرین تر هم می شود. در حقیقت فیلم های خیلی کمی را می توان مشاهده کرد که مانند این فیلم هم عاشقانه باشند و هم کمدی! این فیلم در ترکیب کردن این چند ژانر با هم بسیار موفق عمل کرده است و در عین حال که دارای جنبه ی دارد، می تواند ترکیبی از ژانر فانتزی، عاشقانه، کمدی و کمی هم ی را در کنار هم در یک فیلم نگه دارد. همچنین بازی درخشانی که شارلیز ترون و ست روگن از خودشان ارایه می کنند و مخصوصا بازی فوق العاده شارلیز ترون فیلم را درخشان تر و جذاب تر می کند.

3. مکس دیوانه: جاده خشم (2015)

یکی از معروفترین فیلم های شارلیز ترون فیلم مکس دیوانه: جاده خشم می باشد. این فیلم یک فیلک اکشن به کارگردانی جورج میلر است و در حقیقت می توان گفت که چهارمین قسمت از سری فیلم های مکس دیوانه محسوب می شود که سه قسمت قبلی آن مربوط به سال های گذشته و با بازی مل گیبسون هستند.

داستان این فیلم درباره فردی به نام مکس واکاتانسکی (که نقش آن را تام هاردی ایفا می کند) می باشد که تصمیم می گیرد تا با افراد فیوروسا (که نقش آن را شارلیز ترون بازی می کند) متحد شود برای این که بتوانند با فرمانده شیطانی به نام ایمورتان جو مبارزه کنند تا بتوانند دخترانی را که همسران فراری این رهبر خبیث هستند را از دست او نجات دهند. این فیلم یک فیلم بسیار مهیج و پرماجرا می باشد که می توان گفت یکی از مشهورترین فیلم هایی است که شارلیز ترون بازی کرده. در ابتدا قرار بود خود مل گیبسن که فیلم های قبلی را بازی می کرد بازیگر اصلی این فیلم باشد ولی بعد از مدتی تصمیم بر آن شد تا شارلیز ترون به جای او بازی کند.

2. هیولا (2003)

شارلیز ترون برای بازی در این فیلم یک جایزه اسکار گرفت. این فیلم را از نظر هنری می توان یکی از بهترین فیلم هایی دانست که شارلیز ترون در آن به ایفای نقش می پردازد. شارلیز ترون در این فیلم با گریمی کاملا متفاوت ظاهر شد و این حالت کلیشه ای که بازیگران زن برای این که بتوانند در فیلم های هالیوودی موفق شوند باید حتما از ظاهری زیبا برخوردار باشند را برای همیشه از بین برد. آن ها برای فیلم برداری این فیلم شارلیز ترون را گریم کردند و تمام اجزای صورت او را تغییر دادند. نه موهای او موهای خوش بود و نه پوست صورتش و نه دندان هایش و نه هیچ جای دیگر. اما او توانست بهترین بازی خودش را در این فیلم ارایه دهد و توانست بهترین و موفق ترین کارش را انجام دهد که برای او یک اسکار به ارمغان آورد.

داستان این فیلم درباره زنی به نام آیلین ورنوس است که در سال 1989 به سختی زندگی خودش را در ایالت میشیگان می گذراند. او تصمیم می گیرد تا خودکشی کند ولی بعد از مدتی با دوستی آشنا می شود که او را از انجام این کار باز می دارد. آن ها با هم در یک کلوب شبانه کار پیدا می کنند و تصمیم می گیرند تا با هم آنجا کار کنند. یک روز مردی به دوست او می کند و آیلین (با بازی شارلیز ترون) که از حرکت این مرد بسیار ناراحت شده است تصمیم می گیرد تا از او انتقام می گیرد و بنابراین با ضرب گلوله او را می کشد و سپس تصمیم می گیرد که دیگر در کلوب کار نکند ولی چون هیچ مدرک تحصیلی ندارد هیچ جا به او کار نمی دهند و بنابراین او تصمیم می گیرد تا دوباره به شغل قبلی خودش در کلوب برگردد و با کشتن افرادی که مشتریانش هستند پول و لوازم قیمتی آن ها را از آن ها بگیرد!

این فیلم با این که با بودجه ای محدود ساخته شده بود ولی میزان فروش بسیار زیادی کرد و همچنین از نظر نقدها هم دارای نقدهای مثبتی بود. مخصوصا همه منتقدین به بازی درخشان و زیبایی که شارلیز ترون در این فیلم کرده بود اشاره می کردند و نکته جالب اینجا بود که او برای این که در این فیلم بازی کند حدودا 20 پوند به وزنش اضافه کرده بود (با خوردن!) و توانسته بود تا به بهترین شکل ممکن نقش را مجسم کند.

1. نوجوان (2011)

این فیلم نیز یکی از بهترین فیلم های شارلیز ترون محسوب می شود. در این فیلم شارلیز ترون نقش زنی به نام میوس را بازی می کند که 37 سال سن دارد و در شهر بزرگی به نام مینیاپلس زندگی می کند و با این که یک نویسنده موفق است ولی با این وجود دچار افسردگی است. او تصمیم می گیرد تا به محلی که در آن به دنیا آمده و سال ها پیش برای این که به مینیاپلس بیاید آنجا را ترک کرده است برگردد تا بتواند با دوست پسر سابقش ملاقاتی داشته باشد. او هنوز هم در دوران بچگی و نوجوانی خودش زندگی می کند و فکر می کند در صورتی که به این شهر بیاید می تواند دوباره دوست پسر قدیمی خودش را بدست بیاورد. این در صورتی است که خودش می داند که این فرد هم اکنون ازدواج کرده و یک فرزند دارد و فرزند دومش هم در حال به دنیا آمدن می باشد!

میویس با این که این موضوع را می داند سعی می کند تا دوباره پیش او برگردد و در خیالات خودش فکر می کند که می تواند او را تسخیر کند. بنابراین به این شهر می رود و در یک هتلی مستقر می شود. بعد از مدتی با یکی دیگر از دوستان دوران نوجوانی اش به نام مت آشنا می شود که قد کوتاهی دارد. مت سعی می کند تا به او کمک کند تا بتواند این موضوع را درک کند که دوست پسرش دیگر ازدواج کرده است و دیگر رفته است و نمی تواند دیگر او را برگرداند ولی میویس حاضر نمی شود این حقیقت را قبول کند تا زمانی که یک روز دوست پسر سابقش او را به مراسم تولد فرزند دومش دعوت می کند. میویس در این مراسم به او حقیقت را می گوید که موجب تعجب همگان قرار می گیرد و میویس متوجه می شود که اشتباه کرده است!

او تصمیم می گیرد که به طور کلی شهر کوچکی را از از آن آمده فراموش کند و دوباره به مینیاپلس برگردد و سعی کند تا در آنجا یک زندگی جدید را شروع کند و این بار دیگر خاطره دوست پسر قدیمیش را نیز برای همیشه فراموش می کند.

شارلیز ترون در این فیلم یکی از بهترین بازی های خودش را ارایه داده است و ما را به خوبی با شخصیت میویس و ویژگی هایی که دارد آشنا می کند و باعث جذابیت هرچه بیشتر فیلم می شود.


20. جاده (2009)

این فیلم داستان یک پدر و پسری را به تصویر می کشد که در یک آمریکای پسامدرن می خواهند راه خودشان را پیدا کنند. در این فیلم، شارلیز ترون به عنوان مادر پسر به ایفای نقش می پردازد. در حقیقت در این فیلم شارلیز ترون نمادی از بهشت گمشده را به تصور می کشد. اگرچه در داستان این فیلم اینگونه به نظر می رسد که او شوهر و پسرش را ترک کرده است.

این فیلم بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است البته میان داستان این فیلم و داستان اصلی رمان تفاوت هایی نیز وجود دارد. داستان این فیلم آینده کشور آمریکا و به طور کلی انسانیت را به شیوه تاریکی نشان می دهد. داستان از این قرار است که در آینده انسان ها و به طور کلی سیاره زمین به دلیل اتفاقات بدی که افتاده است دچار خسارت های جبران ناپذیری شده است و کم کم رو به نابودی می باشد. در داستان فیلم می بینیم که تمام منابع غذایی برای انسان ها رو به پایان است و قحطی بزرگی کره زمین را فرا گرفته است. انسان ها هم برای این که بتوانند زندگی خودشان را نجات دهند و از این وضعیت وخیم بیرون بیایند مجبور می شوند که با هم بجنگند و همدیگر را نابود کنند. در این میان، می بینیم که پدر و پسری مجبورند برای این که خودشان را از این شرایط نجات دهند، از طریق جاده ای به سفر بروند. داستان فیلم بسیار تاریک است و حتی شخصیت اصلی این فیلم که "ویگو مورتنسن" نقش آن را بازی می کند به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد شده است چندین بار سعی می کند تا دست به خودکشی بزند به این دلیل که از ادامه دادن کار بسیار ناامید می شود. ولی هربار که این کار را می کند برای این که زندگی خودش را نجات دهد دلیلی پیدا می کند و سعی می کند تا امید را در خودش حفظ کند و به زندگی کردن و مبارزه کردن ادامه دهد. او سعی می کند تا با تمام توان به همراه پسرش جاده مورد نظر را طی کند به امید این که به جایی برسد که بتواند زندگی بهتری را برای خودش و پسرش فراهم کند. البته با این که حضور شارلیز ترون در این فیلم بسیار کم است و تنها در چند دقیقه از فیلم حضور دارد ولی با این وجود تمام فیلم را تحت تاثیر قرار می دهد.

19. سفیدبرفی و شکارچی (2012)

در این فیلم شارلیز ترون نقش یک ملکه بدجنس و نامادری شیطان صفت سفیدبرفی را بازی می کند که سعی می کند تا حکمفرمایی بر سرزمین افسانه ای را بدست آورد. این داستان در حقیقت بازسازی شده داستان قدیمی سفیدبرفی است و اصل داستان بر اساس حسادت های ملکه شیطان صفت (شارلیز ترون) به سفیدبرفی (کریستن استوارت) می باشد (البته به عقیده بسیاری این شارلیز ترون است که لیاقت داشتن عنوان سفیدبرفی را دارد!) داستان از این قرار است که پادشاهی بعد از این که در یکی از جنگ هایش پیروز می شود به زنی زیبارو برخورد می کند و او را با خودش به قصر می آورد. این زن که همان نامادری سفیدبرفی (دختر پادشاه از همسر قبلیش) است؛ بعد از مدت کوتاهی پادشاه را می کشد و سعی می کند تا با کمک بردار خودش بر سرزمین افسانه ای این پادشاه حکومت کند. او تصمیم می گیرد تا سفیدبرفی را هم به قتل برساند ولی سفیدبرفی فرار می کند و به جنگل می رود. ملکه برای این که او را دستگیر کند از یک فردی قوی که جنگل را می شناسد و به او شکارچی (با بازی کریس همسورت) می گویند استفاده می کند و سعی می کند تا با وعده های دروغینی مانند برگرداندن همسر مرده شکارچی به او، او را وادار کند تا سفیدبرفی را در جنگل پیدا کند و او را بکشد. وقتی که شکارچی به جنگل می رود سفیدبرفی را پیدا می کند ولی وقتی که از برادر ملکه می خواهد که همسر مرده اش را به او برگرداند، بردار ملکه به او می گوید که خواهرش نمی تواند مردگان را زنده کند و او فریب خورده است. بنابراین شکارچی هم سفیدبرفی را به بردار ملکه تحویل نمی دهد و به جایش او را می کشد و همراه با سفید برفی به جنگل فرار می کنند. آن ها بعد از ماجراهایی که در جنگل دارند، نزد حکومت سرزمین دیگری می روند که با ملکه در جنگ است. سفیدبرفی به آن ها کمک می کند تا با ملکه بجنگند و آن ها سپاهیان جدیدی را برای شکست دادن ملکه می فرستند که رهبری آن را سفیدبرفی بر عهده دارد. در نهایت بعد از جنگی که بین آن ها در می گیرد؛ سفیدبرفی موفق می شود ملکه را به قتل برساند و کشورش را آزاد کند.

. بازی های گوزن شمالی (2000)

این نیز یکی دیگر از فیلم های شارلیز ترون است که او در این فیلم نقشی متفاوت دارد. این فیلم که کارگردانی آن را جان فرانکنهیمر بر عهده دارد؛ فیلمی مهیج و جذاب است که بیننده را تا پایان فیلم سر جای خودش میخکوب می کند. داستان از اینجا شروع می شود که یک زندانی به نام نیک کاسیدی به هم سلولی خودش به نام رودی (با بازی بن افلک) درباره نامه نگاری هایی که با نامزدش به نام اشلی (با بازی شارلیز ترون) انجام می دهد می گوید. او اکثر نامه های عاشقانه ای را که در زندان برای اشلی می نوشته است برای رودی تعریف می کند. بعد از چند ماه، اتفاقی در زندان می افتد و نیک کاسیدی در یک درگیری که با گاردهای زندان دارد کشته می شود. رودی از این موضوع خیلی ناراحت می شود ولی از آنجایی که چیزی به زمان آزادیش نمانده است؛ فکری به ذهنش می رسد: او تصمیم می گیرد تا خودش را به جای نیک معرفی کند تا برای مدتی با نامزد او زندگی کند. بنابراین از زندان خارج می شود و به قرار ملاقاتی که نیک قبل از مرگش با اشلی گذاشته است می رود و خودش را نیک معرفی می کند. اما بعد از چند روز سروکله گابریل، برادر اشلی پیدا می شود. گابریل که یک راننده کامیون بسیار خشن است به رودی (که خودش را در نقش نیک معرفی کرده است) می گوید که باید جای گاوصندوقی را که در کازینویی قرار دارد که نیک زمانی در آن کار می کرده و به دلیل ی کردن از همین کازینو بازداشت شده است را به ما بگویی! رودی که به اشلی خودش را به عنوان نیک معرفی کرده است؛ از این کرده خودش پشیمان می شود و سعی می کند تا به گابریل بفهماند که او در حقیقت نیک نیست و نامش رودی است و در تمام این مدت برای این که مدتی را با نامزدش بگذراند به او دروغ گفته است. اما گاربیل و افرادش حرف او را باور نمی کنند و او را تهدید می کنند که اگر آن ها را به این کازینو نبرد و اگر به آن ها کمک نکند که از این کازینو ی کنند؛ او را می کشند. رودی نیز به ناچار قبول می کند که با آن ها به این کازینو بیاید و به آن ها کمک کند تا یشان را انجام دهند ولی ماجرا از آن چیزی که فکرش را می کرد بسیار پیچیده تر می شود.

17. قوانین شرابخانه (1999)

داستان این فیلم مربوط به سال های گذشته است (در سال هایی اواسط دهه 1940 و زمانی که کشور آمریکا به نیروهای متفقین پیوسته بود) قهرمان داستان یک پسر جوانی است که در یتیم خانه به دنیا آمده و نقش آن را توبی مگوایر بازی می کند؛ این پسر جوان خیلی فقیر است و پولی ندارد و چون خیلی فقیر است و نمی تواند به اندازه کافی برای خودش سرمایه داشته باشد نمی تواند به ارتش بپیوندد و از آن جایی که پزشک این یتیم خانه (که نقش آن را مایکل کین بازی می کند) خیلی علاقه دارد تا او را مانند خودش بکند سعی می ند تا کار را به او آموزش دهد اما او به دلیل این که برخی از کارهایی که این پزشک انجام می دهد را غیر قانونی می داند و به این دلیل که با او اختلاف نظرهای زیادی در زمینه های مشابه دارد؛ دوست ندارد تا مانند او شود.

داستان اصلی فیلم از زمانی شروع می شود که یک افسر نیروی دریایی (که نقش آن را پال راد بازی می کند) به همراه همسرش (که نقش آن را شارلیز ترون بازی می کند) به زندگی او وارد می شوند و روزگار او را تغییر می دهند. در حقیقت آن ها برای سقط جنین به یتیم خانه می آیند و می خواهند بعد از مدت کوتاهی که در این یتیم خانه هستند؛ آنجا را ترک کنند. هومر سعی می کند تا از این فرصت بهتری استفاده را بکند و برای این که دنیای جدیدی را تجربه کند با آن ها برود و یتیم خانه را ترک کند. داستان در اینجا پایان نمی پذیرد. او بعد از مدتی که از یتیم خانه بیرون می رود؛ در زندگی جدیدی که برای خودش ایجاد کرده است کم کم عاشق همسر این افسر یعنی کندی می شود این در صورتی است که همسر او به ماموریتی در کشور ژاپن رفته است. در عین حال فیلم به شکل موازی نشان می دهد که دکتر این یتیم خانه که خیلی دوست دارد تا او به آنجا برگردد کم کم از این که او برگردد نا امید می شود.

داستان این فیلم داستانی جذاب و سرگرم کننده است که بیننده را برای مدت طولانی نمایش این فیلم سر جای خودش میخکوب می کند و بیننده دوست دارد تا پایان این فیلم همراه فیلم باشد تا ببیند نتیجه آن چه می شود.

16. ایان فلاکس (2005)

از دیگر فیلم های شارلیز ترون که در آن نقش برجسته ای را ایفا کرده است ایان فلاکس می باشد. در این فیلم شارلیز ترون قهرمان فیلم است و نقش اول داستان می باشد. داستان این فیلم زمان آینده کره زمین را نشان می دهد. در این فیلم مشاهده می کنیم که در آینده ویروسی مرگبار به جان بشریت و انسان ها افتاده است و تقریبا تمام انسان ها از بین رفته اند. در حقیقت این فیلم در سال 2005 ساخته شده است ولی پیش بینی شده است که در سال 2011 ویروسی آمده که باعث از بین رفتن تمام انسان ها به جز یک درصد از آن ها شده است و البته داستان این فیلم به سال ها بعد از سال 2011 می رود و تمام اتفاقات این فیلم به آینده ای بسیار دور برمی گردد.

یکی از شخصیت های اصلی این فیلم دانشمندی است به نام "ترور گودچالد" که سعی می کند تا درمانی را برای این ویروش کشف کند. او بعد از مدتی این کار را انجام می دهد و انسان ها را درمان می کند. اما برای این که در قرنطینه باشند آن ها را به یک مکان دور می فرستد که در آنجا از شیوع این ویروس جلوگیری شود. ترور گودچایلد به همراه همکارانش سعی می کنند تا تمام انسان هایی را که در کره زمین باقی مانده اند به شهری ببرند که نام آن "برنگا" است. اما در آن شهر بعد از مدتی همه چیز به خوبی و خوشی ادامه پیدا نمی کند! در حقیقت بعد از مدت کوتاهی در این شهر هر روز تعدادی از انسان هایی که آنجا زندگی می کنند کم می شوند! از این رو عده ای از افراد با حکومتی که گودچایلد برای خودش در این شهر ایجاد کرده است مخالفت می کنند و سعی می کنند تا یک گروه زیرزمینی تشکیل دهند تا با گودچایلد مبارزه کنند. این افراد از طریق خوردن یک قرص می توانند با استفاده از تکنولوژی های بسیار پیشرفته با هم ارتباطات ذهنی برقرار کنند و یکی از این افراد هم ایان فلاکس (با بازی شارلیز ترون) است که حتی خواهر خودش هم جز افرادی است که در این حکومت مفقود شده اند. بنابراین او دستور قتل گودچایلد را دریافت می کند و سعی می کند تا برای این که او را بکشد وارد مکانی شود که او در آن زندگی می کند ولی وقتی که به آنجا می شود متوجه می شود که داستان با آن چیزی که او فکرش را می کرد کاملا متفاوت است

15. نگهبانانی از دیرباز(2020)

داستان این فیلم مربوط به گروهی از ابرقهرمانان است که سعی می کنند تا با پلیدی ها و بدی ها در دنیا بجنگند. رهبر این گروه را اندی (شارلیز ترون) بر عهده دارد. این گروه به هیچ عنوان پیر نمی شوند و هرگز هیچ چیزی نمی تواند باعث شود که آن ها از بین بروند. به عنوان مثال در صورتی که زخمی شوند؛ زخم های آن ها بعد از مدت کوتاهی خوب می شود و یا این که هر اتفاقی برای جسم آن ها بیفتد بعد از مدت کوتاهی بدنشان ترمیم می شود و دوباره برمی گردند. از همه مهم تر این که آن ها صدها سال سن دارند و هرگز پیر نمی شوند و مامویت آن ها این است که دنیا را از تمام بدی هایی که وجود دارد پاک کنند. آن ها تصمیم می گیرند تا عضو جدیدی را به گروه خودشان اضافه کنند که او نیز مانند آن ها این توانایی را دارد که جزیی از آن ها شود. آن ها تصمیم می گیرند تا به او آموزش های لازم را بدهند. اما داستان این فیلم بیشتر بر روی اندی است که از همه این قهرمانان بزرگتر است ولی از این که مدت طولانی جنگیده خسته شده است و دوست دارد تا به آرامش برسد ولی نمی تواند چون هنوز هم خیلی کارها دارد که باید انجام بدهد. اندی که از مدت طولانی جنگیدن خسته شده است؛ دچار افسردگی شده است. پدر و مادر او و خواهرانش سال هاست که مرده اند و او احساس تنهایی می کند. وقتی که این عضو جدید را به گروه خودشان اضافه می کنند او کم کم از افسردگی بیرون می آید و زندگی برایش معنای بیشتری پیدا می کند.

در این میان افرادی هستند که به راز آن ها پی برده اند. آن ها سعی می کنند تا این گروه را دستگیر کنند تا متوجه شوند که راز این که هرگز پیر نمی شوند چیست. حتی موفق می شوند چند تن از آن ها را دستگیر کنند ولی بعد از مدتی با تلاش اندی به عنوان رییس گروه این چند نفر هم آزاد می شوند. در نهایت آن ها با هم مبارزه می کنند و موفق می شوند تا از دستشان فرار کنند و دوباره به مبارزات خودشان برای برقراری عدالت در دنیا ادامه می دهند.

14. خوابگردی (2008)

خوابگردی نیز از دیگر فیلم های شارلیز ترون است که با وجود این که خودش در این فیلم تهیه کننده است ولی نقش زیادی در آن ایفان نمی کند. در این فیلم هنرپیشه های دیگری مانند نیک استال نیز بازی می کنند. این فیلم دارای فیلم نامه ای غیراقتباسی اثر زک استنفورد می باشد و کارگردان این فیلم یعنی ویلیمام ماهر برای این فیلم اولین باری بوده که دست به کارگردانی می زده است!

داستان این فیلم بیشتر در رابطه با یک مرد سی ساله (با بازی نیکی استال) است که به همراه خواهرزاده اش که 12 سال سن دارد و مادرش (شارلیز ترون) آن ها را ترک کرده است حوادث و اتفاقاتی را طی می کند. در حقیقت داستان از اینجا شروع می شود که شارلیز ترون از ادامه زندگی و بزرگ کردن دختر 12 ساله اش دست می کشد و به دلیل مشکلاتی که دارد او و برادرش را رها می کند و می رود. بنابراین برادرش مجبور می شود تا از این دختر 12 ساله حمایت کند. اما متاسفانه برادر او که در حقیقت مردی 30 ساله است بعد از مدتی هم شغل خودش را از دست می دهد و هم آپارتمانی را که در آن زندگی می کند از دستش در می آید! همچنین اختیار این دختر 12 ساله از نظر قانونی از دایی اش گرفته می شود و به دولت می افتد. بعد از اتفاقاتی که برایشان اتفاق می افتد، این مرد تصمیم می گیرد تا دختر را به همراه خودش به مزرعه پدریش ببرد و بنابراین آن ها با هم عازم سفری به آن سو می شوند و در آن جا حوادث او اتفاقاتی برای آن ها می افتد.

این فیلم در ابتدا نام دیگری داشت و قرار بود به نام چرخ فلک اکران شود ولی بعدا نام آن به خوابگردی تغییر کرد. همچنین مدت زمان فیلم برداری این فیلم بسیار کوتاه بود (زمان فیلم برداری به طور کلی یک ماه طول کشید) و از آنجایی که فیلم در مناطق بسیار سرد در کشور کانادا فیلم برداری می شد؛ دمای هوا در برخی از روزهای فیلم برداری بسیار خنک بود و حتی به زیر صفر می رسید!

تهیه کننده این فیلم نیز شارلیز ترون است و بسیاری از افرادی که در مقام منتقد برای این فیلم هستند فکر می کنند بهتر بوده است مدت زمان بیشتری به صحنه هایی اختصاص داده می شد که شارلیز ترون در آن ها حضور دارد.

13. هنکاک (2008)

یکی از بهترین فیلم های شارلیز ترون در ژانر ابرقهرمانی هنکاک است. داستان این فیلم به این شکل است که در ابتدا قهرمان شهر به نام هنکاک (با بازی ویل اسمیت) معرفی می شود که یک فرد افسرده و دام الخمر است و زندگی خوبی ندارد و در خرابه های شهر زندگی می کند. این فرد دارای قدرت های فوق العاده است که هر زمانی که شهر به او احتیاج داشت می تواند از این قدرت خودش استفاده کند و شهر را نجات دهد. کار او تقریبا چیزی مانند کاری است که سوپرمن و بتمن و ابرقهرمانان دیگر برای شهرها می کنند. همه مردم شهر او را می شناسند. تا این که یک روز هنگامی که یک کارمند ساده یک شرکت را که اتومبیلش در ریل قطار گیر افتاد است نجات می دهد؛ این مرد او را به خانه اش دعوت می کند تا جبران محبتش را کرده باشد. وقتی که او به خانه این مرد می شود به ماری، همسر این مرد (با بازی شارلیز ترون) برخورد می کند. هنکاک نسبت به ماری احساس عجیبی پیدا می کند. اتفاقات زیادی در فیلم می افتد و بعد از مدتی هنکاک متوجه می شود که وقتی که در نزدیکی ماری قرار گرفته است؛ نیروهایش کم می شوند و دیگر نمی تواند حالت ابرقهرمانی داشته باشد. وقتی که او از ماری می پرسد که چرا نیروهایش کم شده است ماری از پاسخ دادن طفره می رود. بعد از مدتی هنکاک متوجه می شود که ماری نیز مانند او دارای نیروهای خارق العاده می باشد. وقتی که با اصرار از ماری می خواهد که به سوالش پاسخ دهد؛ ماری به او رازی را می گوید: او می گوید که من هم مانند تو نیروهای خارق العاده دارم و در حقیقت ما سنمان بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می کنی! او به هنکاک می گوید که اولین خاطره خودش از زندگیش را بگوید و هنکاک می گوید که اولین خاطره اش مربوط به 80 سال پیش در یک بیمارستان بوده است. ماری می گوید ما هزاران سال عمر می کردیم و ما را به عنوان نگهبانانی که قرار است از نسل انسان ها مراقبت کنند مامور کرده بودند ولی همه آن ها مردند و تنها من و تو ماندیم ولی تو به دلیل یک حادثه حافظه خودت را از دست دادی و بنابراین به بیمارستان آمدی و من در آنجا تو را رها کردم و رفتم به این دلیل که ما اگر در کنار هم باشیم نیروهایمان کمتر می شود و باید سعی کنیم تا از هم دور بمانیم تا بتوانیم قدرت های ابرقهرمانیمان را حفظ کنیم. به همین دلیل هم من تصمیم گرفتم تا تو را فراموش کنم و خانواده تشکیل دهم ولی دوباره سر راهم پیدا شدی.

نقشی که شارلیز ترون در این فیلم ایفا می کند نقش یک زن بسیار قوی است که دارای قدرت های ابرقهرمانی خیلی زیادی است ولی با این که در این فیلم نقش دوم است و حتی کار قهرمانی انجام نمی دهد ولی با این وجود نقش او در این فیلم نسبت به نقش های دیگری که به بازیگران زن در هالیوود می داده اند بسیار تاثیرگذارتر است.

12. بامبشل (2019)

در این فیلم شارلیز ترون در نقش مگان کلی بازی می کند. داستان این فیلم درباره پرونده های متعدد آزار جنسی بود که از مدیر شبکه خبری فاکس نیوز، راجر ای شده بود. در این فیلم شارلیز ترون به اندازه ای خوب نقش مگان کلی را بازی کرده بود که حتی بسیاری از افراد می گفتند که خود مگان کلی نمی توانست به این خوبی نقش او را بازی کند. داستان این فیلم درباره دشواری هایی است که نی که می خواستند در شبکه خبری فاکس نیوز کار کنند مجبور بودند تحمل کنند. در این فیلم بازیگران دیگری همچون مارگوت رابی و نیکول کیدمن نیز حضور داشتند. داستان این فیلم پیرامون داستان آزار جنسی و تبعیض قایل شدن میان ن و مردان در محیط کار است. در این فیلم می بینیم که نی که در این شبکه خبری کار می کنند برای این که کار خودشان را از دست ندهند و باری این که بتوانند موفق شوند مجبورند تا از مراحل بسیار سختی عبور کنند. همچنین در برخی از موارد مدیر این شبکه برای این که آن ها را استخدام کند آن ها را مجبور می کرد تا کارهایی را انجام دهد که خودشان دوست نداشتند. سپس مگان کلی تصمیم می گیرد تا این ماجرا را حل کند و بر علیه این مردان شکایت کند. او تصمیم می گیرد تا به تنهایی مدیر این شبکه را برای این که به او آزار رسانده است مورد پیگرد قانونی قرار دهد و این کار را می کند. بعد از مدتی چند زن دیگر در دفاع کردن از مگان کلی به روی صحنه می آیند و در نهایت مدیر فاکس نیوز یعنی راجر ای را مجبور می کنند تا از کار خودش استعفا دهد.

11. سر در ابرها (2004)

در این فیلم که مربوط به زمان جنگ جهانی دوم است، شارلیز ترون در نقش "گیلدا" بازی می کند. داستان از این قرار است که گیلدا دختری جوان است ولی بسیار بازیگوش و خوش گذران می باشد و بیشتر وقت خودش را به خوش گذارنی کردن و رفتن به مهمانی های مختلف می گذراند. این دختر یک اشراف زاده است و خانواده بسیار پولداری دارد. در ابتدای داستان این دختر به همراه دو تن از دوستان خودش به نزد یک پیشگو می رود تا درباره آینده اش با او صحبت کند. در ابتدا این پیشگو به او می گوید که دوست ندارد تا درباره آینده او چیزی به او بگوید. اما بعد از مدتی که گیلدا به او اصرار می ند که آینده اش را برایش بگوید؛ این پیشگو به او می گوید که زمانی که به سن 34 سالگی می رسد اتفاق بدی برایش می افتد! همین موضوع باعث می شود که گیلدا تصمیم بگیرد که دیگر نسبت به سن و سال خودش توجهی نکند!

در ادامه این فیلم مشاهده می کنیم که این دختر با یک جوان دانشجو آشنا می شود (که نقش آن را استوارت توسند بازی می کند و شارلیز ترون با استوارت توسند یک رابطه عاشقانه 10 ساله داشتند و در زمانی که این فیلم در حال فیلمبرداری بود نیز آن ها با هم دوست بودند) و میان آن ها رابطه صمیمانه ای ایجاد می شود. اما بعد از اتفاقاتی که در فیلم می افتد آن ها از هم جدا می شوند. سال ها می گذرد و این پسر از دانشگاه فارغ التحصیل می شود. در این زمان نامه ای از طرف گیلدا به او می رسد که او را برای رفتن و بازدید کردن از یک نمایشگاهی در شهر پاریس دعوت کرده است. او تصمیم می گیرد تا به این نمایشگاه برود و برای مدتی در کنار هم به خوبی و خوشی می گذرانند ولی بعد از مدتی زندگی برای آن ها تغییر می کند چون جنگ جهانی شروع شده است و آن ها مجبور هستند تا با این شرایط جدیدی که اتفاق افتاده است تطبیق پیدا کنند. شخصیت گیلدا و شخصیت این پسر (که نام او در فیلم کای است) خیلی با هم تفاوت دارند و شاید همین تفاوت باشد که باعث جذاب شدن داستان این فیلم می شود. گیلدا دختری سرکش و وحشی و در عین حال سر به هوا و خوش گذران است ولی کای درسخوان و آرام و در عین حال مبارز و آرمان گراست.


20. جاده (2009)

این فیلم داستان یک پدر و پسری را به تصویر می کشد که در یک آمریکای پسامدرن می خواهند راه خودشان را پیدا کنند. در این فیلم، شارلیز ترون به عنوان مادر پسر به ایفای نقش می پردازد. در حقیقت در این فیلم شارلیز ترون نمادی از بهشت گمشده را به تصور می کشد. اگرچه در داستان این فیلم اینگونه به نظر می رسد که او شوهر و پسرش را ترک کرده است.

این فیلم بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است البته میان داستان این فیلم و داستان اصلی رمان تفاوت هایی نیز وجود دارد. داستان این فیلم آینده کشور آمریکا و به طور کلی انسانیت را به شیوه تاریکی نشان می دهد. داستان از این قرار است که در آینده انسان ها و به طور کلی سیاره زمین به دلیل اتفاقات بدی که افتاده است دچار خسارت های جبران ناپذیری شده است و کم کم رو به نابودی می باشد. در داستان فیلم می بینیم که تمام منابع غذایی برای انسان ها رو به پایان است و قحطی بزرگی کره زمین را فرا گرفته است. انسان ها هم برای این که بتوانند زندگی خودشان را نجات دهند و از این وضعیت وخیم بیرون بیایند مجبور می شوند که با هم بجنگند و همدیگر را نابود کنند. در این میان، می بینیم که پدر و پسری مجبورند برای این که خودشان را از این شرایط نجات دهند، از طریق جاده ای به سفر بروند. داستان فیلم بسیار تاریک است و حتی شخصیت اصلی این فیلم که "ویگو مورتنسن" نقش آن را بازی می کند به دلیل مشکلاتی که برایش ایجاد شده است چندین بار سعی می کند تا دست به خودکشی بزند به این دلیل که از ادامه دادن کار بسیار ناامید می شود. ولی هربار که این کار را می کند برای این که زندگی خودش را نجات دهد دلیلی پیدا می کند و سعی می کند تا امید را در خودش حفظ کند و به زندگی کردن و مبارزه کردن ادامه دهد. او سعی می کند تا با تمام توان به همراه پسرش جاده مورد نظر را طی کند به امید این که به جایی برسد که بتواند زندگی بهتری را برای خودش و پسرش فراهم کند. البته با این که حضور شارلیز ترون در این فیلم بسیار کم است و تنها در چند دقیقه از فیلم حضور دارد ولی با این وجود تمام فیلم را تحت تاثیر قرار می دهد.

19. سفیدبرفی و شکارچی (2012)

در این فیلم شارلیز ترون نقش یک ملکه بدجنس و نامادری شیطان صفت سفیدبرفی را بازی می کند که سعی می کند تا حکمفرمایی بر سرزمین افسانه ای را بدست آورد. این داستان در حقیقت بازسازی شده داستان قدیمی سفیدبرفی است و اصل داستان بر اساس حسادت های ملکه شیطان صفت (شارلیز ترون) به سفیدبرفی (کریستن استوارت) می باشد (البته به عقیده بسیاری این شارلیز ترون است که لیاقت داشتن عنوان سفیدبرفی را دارد!) داستان از این قرار است که پادشاهی بعد از این که در یکی از جنگ هایش پیروز می شود به زنی زیبارو برخورد می کند و او را با خودش به قصر می آورد. این زن که همان نامادری سفیدبرفی (دختر پادشاه از همسر قبلیش) است؛ بعد از مدت کوتاهی پادشاه را می کشد و سعی می کند تا با کمک بردار خودش بر سرزمین افسانه ای این پادشاه حکومت کند. او تصمیم می گیرد تا سفیدبرفی را هم به قتل برساند ولی سفیدبرفی فرار می کند و به جنگل می رود. ملکه برای این که او را دستگیر کند از یک فردی قوی که جنگل را می شناسد و به او شکارچی (با بازی کریس همسورت) می گویند استفاده می کند و سعی می کند تا با وعده های دروغینی مانند برگرداندن همسر مرده شکارچی به او، او را وادار کند تا سفیدبرفی را در جنگل پیدا کند و او را بکشد. وقتی که شکارچی به جنگل می رود سفیدبرفی را پیدا می کند ولی وقتی که از برادر ملکه می خواهد که همسر مرده اش را به او برگرداند، بردار ملکه به او می گوید که خواهرش نمی تواند مردگان را زنده کند و او فریب خورده است. بنابراین شکارچی هم سفیدبرفی را به بردار ملکه تحویل نمی دهد و به جایش او را می کشد و همراه با سفید برفی به جنگل فرار می کنند. آن ها بعد از ماجراهایی که در جنگل دارند، نزد حکومت سرزمین دیگری می روند که با ملکه در جنگ است. سفیدبرفی به آن ها کمک می کند تا با ملکه بجنگند و آن ها سپاهیان جدیدی را برای شکست دادن ملکه می فرستند که رهبری آن را سفیدبرفی بر عهده دارد. در نهایت بعد از جنگی که بین آن ها در می گیرد؛ سفیدبرفی موفق می شود ملکه را به قتل برساند و کشورش را آزاد کند.

. بازی های گوزن شمالی (2000)

این نیز یکی دیگر از فیلم های شارلیز ترون است که او در این فیلم نقشی متفاوت دارد. این فیلم که کارگردانی آن را جان فرانکنهیمر بر عهده دارد؛ فیلمی مهیج و جذاب است که بیننده را تا پایان فیلم سر جای خودش میخکوب می کند. داستان از اینجا شروع می شود که یک زندانی به نام نیک کاسیدی به هم سلولی خودش به نام رودی (با بازی بن افلک) درباره نامه نگاری هایی که با نامزدش به نام اشلی (با بازی شارلیز ترون) انجام می دهد می گوید. او اکثر نامه های عاشقانه ای را که در زندان برای اشلی می نوشته است برای رودی تعریف می کند. بعد از چند ماه، اتفاقی در زندان می افتد و نیک کاسیدی در یک درگیری که با گاردهای زندان دارد کشته می شود. رودی از این موضوع خیلی ناراحت می شود ولی از آنجایی که چیزی به زمان آزادیش نمانده است؛ فکری به ذهنش می رسد: او تصمیم می گیرد تا خودش را به جای نیک معرفی کند تا برای مدتی با نامزد او زندگی کند. بنابراین از زندان خارج می شود و به قرار ملاقاتی که نیک قبل از مرگش با اشلی گذاشته است می رود و خودش را نیک معرفی می کند. اما بعد از چند روز سروکله گابریل، برادر اشلی پیدا می شود. گابریل که یک راننده کامیون بسیار خشن است به رودی (که خودش را در نقش نیک معرفی کرده است) می گوید که باید جای گاوصندوقی را که در کازینویی قرار دارد که نیک زمانی در آن کار می کرده و به دلیل ی کردن از همین کازینو بازداشت شده است را به ما بگویی! رودی که به اشلی خودش را به عنوان نیک معرفی کرده است؛ از این کرده خودش پشیمان می شود و سعی می کند تا به گابریل بفهماند که او در حقیقت نیک نیست و نامش رودی است و در تمام این مدت برای این که مدتی را با نامزدش بگذراند به او دروغ گفته است. اما گاربیل و افرادش حرف او را باور نمی کنند و او را تهدید می کنند که اگر آن ها را به این کازینو نبرد و اگر به آن ها کمک نکند که از این کازینو ی کنند؛ او را می کشند. رودی نیز به ناچار قبول می کند که با آن ها به این کازینو بیاید و به آن ها کمک کند تا یشان را انجام دهند ولی ماجرا از آن چیزی که فکرش را می کرد بسیار پیچیده تر می شود.

17. قوانین شرابخانه (1999)

داستان این فیلم مربوط به سال های گذشته است (در سال هایی اواسط دهه 1940 و زمانی که کشور آمریکا به نیروهای متفقین پیوسته بود) قهرمان داستان یک پسر جوانی است که در یتیم خانه به دنیا آمده و نقش آن را توبی مگوایر بازی می کند؛ این پسر جوان خیلی فقیر است و پولی ندارد و چون خیلی فقیر است و نمی تواند به اندازه کافی برای خودش سرمایه داشته باشد نمی تواند به ارتش بپیوندد و از آن جایی که پزشک این یتیم خانه (که نقش آن را مایکل کین بازی می کند) خیلی علاقه دارد تا او را مانند خودش بکند سعی می ند تا کار را به او آموزش دهد اما او به دلیل این که برخی از کارهایی که این پزشک انجام می دهد را غیر قانونی می داند و به این دلیل که با او اختلاف نظرهای زیادی در زمینه های مشابه دارد؛ دوست ندارد تا مانند او شود.

داستان اصلی فیلم از زمانی شروع می شود که یک افسر نیروی دریایی (که نقش آن را پال راد بازی می کند) به همراه همسرش (که نقش آن را شارلیز ترون بازی می کند) به زندگی او وارد می شوند و روزگار او را تغییر می دهند. در حقیقت آن ها برای سقط جنین به یتیم خانه می آیند و می خواهند بعد از مدت کوتاهی که در این یتیم خانه هستند؛ آنجا را ترک کنند. هومر سعی می کند تا از این فرصت بهتری استفاده را بکند و برای این که دنیای جدیدی را تجربه کند با آن ها برود و یتیم خانه را ترک کند. داستان در اینجا پایان نمی پذیرد. او بعد از مدتی که از یتیم خانه بیرون می رود؛ در زندگی جدیدی که برای خودش ایجاد کرده است کم کم عاشق همسر این افسر یعنی کندی می شود این در صورتی است که همسر او به ماموریتی در کشور ژاپن رفته است. در عین حال فیلم به شکل موازی نشان می دهد که دکتر این یتیم خانه که خیلی دوست دارد تا او به آنجا برگردد کم کم از این که او برگردد نا امید می شود.

داستان این فیلم داستانی جذاب و سرگرم کننده است که بیننده را برای مدت طولانی نمایش این فیلم سر جای خودش میخکوب می کند و بیننده دوست دارد تا پایان این فیلم همراه فیلم باشد تا ببیند نتیجه آن چه می شود.

16. ایان فلاکس (2005)

از دیگر فیلم های شارلیز ترون که در آن نقش برجسته ای را ایفا کرده است ایان فلاکس می باشد. در این فیلم شارلیز ترون قهرمان فیلم است و نقش اول داستان می باشد. داستان این فیلم زمان آینده کره زمین را نشان می دهد. در این فیلم مشاهده می کنیم که در آینده ویروسی مرگبار به جان بشریت و انسان ها افتاده است و تقریبا تمام انسان ها از بین رفته اند. در حقیقت این فیلم در سال 2005 ساخته شده است ولی پیش بینی شده است که در سال 2011 ویروسی آمده که باعث از بین رفتن تمام انسان ها به جز یک درصد از آن ها شده است و البته داستان این فیلم به سال ها بعد از سال 2011 می رود و تمام اتفاقات این فیلم به آینده ای بسیار دور برمی گردد.

یکی از شخصیت های اصلی این فیلم دانشمندی است به نام "ترور گودچالد" که سعی می کند تا درمانی را برای این ویروش کشف کند. او بعد از مدتی این کار را انجام می دهد و انسان ها را درمان می کند. اما برای این که در قرنطینه باشند آن ها را به یک مکان دور می فرستد که در آنجا از شیوع این ویروس جلوگیری شود. ترور گودچایلد به همراه همکارانش سعی می کنند تا تمام انسان هایی را که در کره زمین باقی مانده اند به شهری ببرند که نام آن "برنگا" است. اما در آن شهر بعد از مدتی همه چیز به خوبی و خوشی ادامه پیدا نمی کند! در حقیقت بعد از مدت کوتاهی در این شهر هر روز تعدادی از انسان هایی که آنجا زندگی می کنند کم می شوند! از این رو عده ای از افراد با حکومتی که گودچایلد برای خودش در این شهر ایجاد کرده است مخالفت می کنند و سعی می کنند تا یک گروه زیرزمینی تشکیل دهند تا با گودچایلد مبارزه کنند. این افراد از طریق خوردن یک قرص می توانند با استفاده از تکنولوژی های بسیار پیشرفته با هم ارتباطات ذهنی برقرار کنند و یکی از این افراد هم ایان فلاکس (با بازی شارلیز ترون) است که حتی خواهر خودش هم جز افرادی است که در این حکومت مفقود شده اند. بنابراین او دستور قتل گودچایلد را دریافت می کند و سعی می کند تا برای این که او را بکشد وارد مکانی شود که او در آن زندگی می کند ولی وقتی که به آنجا می شود متوجه می شود که داستان با آن چیزی که او فکرش را می کرد کاملا متفاوت است

15. نگهبانانی از دیرباز(2020)

داستان این فیلم مربوط به گروهی از ابرقهرمانان است که سعی می کنند تا با پلیدی ها و بدی ها در دنیا بجنگند. رهبر این گروه را اندی (شارلیز ترون) بر عهده دارد. این گروه به هیچ عنوان پیر نمی شوند و هرگز هیچ چیزی نمی تواند باعث شود که آن ها از بین بروند. به عنوان مثال در صورتی که زخمی شوند؛ زخم های آن ها بعد از مدت کوتاهی خوب می شود و یا این که هر اتفاقی برای جسم آن ها بیفتد بعد از مدت کوتاهی بدنشان ترمیم می شود و دوباره برمی گردند. از همه مهم تر این که آن ها صدها سال سن دارند و هرگز پیر نمی شوند و مامویت آن ها این است که دنیا را از تمام بدی هایی که وجود دارد پاک کنند. آن ها تصمیم می گیرند تا عضو جدیدی را به گروه خودشان اضافه کنند که او نیز مانند آن ها این توانایی را دارد که جزیی از آن ها شود. آن ها تصمیم می گیرند تا به او آموزش های لازم را بدهند. اما داستان این فیلم بیشتر بر روی اندی است که از همه این قهرمانان بزرگتر است ولی از این که مدت طولانی جنگیده خسته شده است و دوست دارد تا به آرامش برسد ولی نمی تواند چون هنوز هم خیلی کارها دارد که باید انجام بدهد. اندی که از مدت طولانی جنگیدن خسته شده است؛ دچار افسردگی شده است. پدر و مادر او و خواهرانش سال هاست که مرده اند و او احساس تنهایی می کند. وقتی که این عضو جدید را به گروه خودشان اضافه می کنند او کم کم از افسردگی بیرون می آید و زندگی برایش معنای بیشتری پیدا می کند.

در این میان افرادی هستند که به راز آن ها پی برده اند. آن ها سعی می کنند تا این گروه را دستگیر کنند تا متوجه شوند که راز این که هرگز پیر نمی شوند چیست. حتی موفق می شوند چند تن از آن ها را دستگیر کنند ولی بعد از مدتی با تلاش اندی به عنوان رییس گروه این چند نفر هم آزاد می شوند. در نهایت آن ها با هم مبارزه می کنند و موفق می شوند تا از دستشان فرار کنند و دوباره به مبارزات خودشان برای برقراری عدالت در دنیا ادامه می دهند.

14. خوابگردی (2008)

خوابگردی نیز از دیگر فیلم های شارلیز ترون است که با وجود این که خودش در این فیلم تهیه کننده است ولی نقش زیادی در آن ایفان نمی کند. در این فیلم هنرپیشه های دیگری مانند نیک استال نیز بازی می کنند. این فیلم دارای فیلم نامه ای غیراقتباسی اثر زک استنفورد می باشد و کارگردان این فیلم یعنی ویلیمام ماهر برای این فیلم اولین باری بوده که دست به کارگردانی می زده است!

داستان این فیلم بیشتر در رابطه با یک مرد سی ساله (با بازی نیکی استال) است که به همراه خواهرزاده اش که 12 سال سن دارد و مادرش (شارلیز ترون) آن ها را ترک کرده است حوادث و اتفاقاتی را طی می کند. در حقیقت داستان از اینجا شروع می شود که شارلیز ترون از ادامه زندگی و بزرگ کردن دختر 12 ساله اش دست می کشد و به دلیل مشکلاتی که دارد او و برادرش را رها می کند و می رود. بنابراین برادرش مجبور می شود تا از این دختر 12 ساله حمایت کند. اما متاسفانه برادر او که در حقیقت مردی 30 ساله است بعد از مدتی هم شغل خودش را از دست می دهد و هم آپارتمانی را که در آن زندگی می کند از دستش در می آید! همچنین اختیار این دختر 12 ساله از نظر قانونی از دایی اش گرفته می شود و به دولت می افتد. بعد از اتفاقاتی که برایشان اتفاق می افتد، این مرد تصمیم می گیرد تا دختر را به همراه خودش به مزرعه پدریش ببرد و بنابراین آن ها با هم عازم سفری به آن سو می شوند و در آن جا حوادث او اتفاقاتی برای آن ها می افتد.

این فیلم در ابتدا نام دیگری داشت و قرار بود به نام چرخ فلک اکران شود ولی بعدا نام آن به خوابگردی تغییر کرد. همچنین مدت زمان فیلم برداری این فیلم بسیار کوتاه بود (زمان فیلم برداری به طور کلی یک ماه طول کشید) و از آنجایی که فیلم در مناطق بسیار سرد در کشور کانادا فیلم برداری می شد؛ دمای هوا در برخی از روزهای فیلم برداری بسیار خنک بود و حتی به زیر صفر می رسید!

تهیه کننده این فیلم نیز شارلیز ترون است و بسیاری از افرادی که در مقام منتقد برای این فیلم هستند فکر می کنند بهتر بوده است مدت زمان بیشتری به صحنه هایی اختصاص داده می شد که شارلیز ترون در آن ها حضور دارد.

13. هنکاک (2008)

یکی از بهترین فیلم های شارلیز ترون در ژانر ابرقهرمانی هنکاک است. داستان این فیلم به این شکل است که در ابتدا قهرمان شهر به نام هنکاک (با بازی ویل اسمیت) معرفی می شود که یک فرد افسرده و دام الخمر است و زندگی خوبی ندارد و در خرابه های شهر زندگی می کند. این فرد دارای قدرت های فوق العاده است که هر زمانی که شهر به او احتیاج داشت می تواند از این قدرت خودش استفاده کند و شهر را نجات دهد. کار او تقریبا چیزی مانند کاری است که سوپرمن و بتمن و ابرقهرمانان دیگر برای شهرها می کنند. همه مردم شهر او را می شناسند. تا این که یک روز هنگامی که یک کارمند ساده یک شرکت را که اتومبیلش در ریل قطار گیر افتاد است نجات می دهد؛ این مرد او را به خانه اش دعوت می کند تا جبران محبتش را کرده باشد. وقتی که او به خانه این مرد می شود به ماری، همسر این مرد (با بازی شارلیز ترون) برخورد می کند. هنکاک نسبت به ماری احساس عجیبی پیدا می کند. اتفاقات زیادی در فیلم می افتد و بعد از مدتی هنکاک متوجه می شود که وقتی که در نزدیکی ماری قرار گرفته است؛ نیروهایش کم می شوند و دیگر نمی تواند حالت ابرقهرمانی داشته باشد. وقتی که او از ماری می پرسد که چرا نیروهایش کم شده است ماری از پاسخ دادن طفره می رود. بعد از مدتی هنکاک متوجه می شود که ماری نیز مانند او دارای نیروهای خارق العاده می باشد. وقتی که با اصرار از ماری می خواهد که به سوالش پاسخ دهد؛ ماری به او رازی را می گوید: او می گوید که من هم مانند تو نیروهای خارق العاده دارم و در حقیقت ما سنمان بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می کنی! او به هنکاک می گوید که اولین خاطره خودش از زندگیش را بگوید و هنکاک می گوید که اولین خاطره اش مربوط به 80 سال پیش در یک بیمارستان بوده است. ماری می گوید ما هزاران سال عمر می کردیم و ما را به عنوان نگهبانانی که قرار است از نسل انسان ها مراقبت کنند مامور کرده بودند ولی همه آن ها مردند و تنها من و تو ماندیم ولی تو به دلیل یک حادثه حافظه خودت را از دست دادی و بنابراین به بیمارستان آمدی و من در آنجا تو را رها کردم و رفتم به این دلیل که ما اگر در کنار هم باشیم نیروهایمان کمتر می شود و باید سعی کنیم تا از هم دور بمانیم تا بتوانیم قدرت های ابرقهرمانیمان را حفظ کنیم. به همین دلیل هم من تصمیم گرفتم تا تو را فراموش کنم و خانواده تشکیل دهم ولی دوباره سر راهم پیدا شدی.

نقشی که شارلیز ترون در این فیلم ایفا می کند نقش یک زن بسیار قوی است که دارای قدرت های ابرقهرمانی خیلی زیادی است ولی با این که در این فیلم نقش دوم است و حتی کار قهرمانی انجام نمی دهد ولی با این وجود نقش او در این فیلم نسبت به نقش های دیگری که به بازیگران زن در هالیوود می داده اند بسیار تاثیرگذارتر است.

12. بامبشل (2019)

در این فیلم شارلیز ترون در نقش مگان کلی بازی می کند. داستان این فیلم درباره پرونده های متعدد آزار جنسی بود که از مدیر شبکه خبری فاکس نیوز، راجر ای شده بود. در این فیلم شارلیز ترون به اندازه ای خوب نقش مگان کلی را بازی کرده بود که حتی بسیاری از افراد می گفتند که خود مگان کلی نمی توانست به این خوبی نقش او را بازی کند. داستان این فیلم درباره دشواری هایی است که نی که می خواستند در شبکه خبری فاکس نیوز کار کنند مجبور بودند تحمل کنند. در این فیلم بازیگران دیگری همچون مارگوت رابی و نیکول کیدمن نیز حضور داشتند. داستان این فیلم پیرامون داستان آزار جنسی و تبعیض قایل شدن میان ن و مردان در محیط کار است. در این فیلم می بینیم که نی که در این شبکه خبری کار می کنند برای این که کار خودشان را از دست ندهند و باری این که بتوانند موفق شوند مجبورند تا از مراحل بسیار سختی عبور کنند. همچنین در برخی از موارد مدیر این شبکه برای این که آن ها را استخدام کند آن ها را مجبور می کرد تا کارهایی را انجام دهد که خودشان دوست نداشتند. سپس مگان کلی تصمیم می گیرد تا این ماجرا را حل کند و بر علیه این مردان شکایت کند. او تصمیم می گیرد تا به تنهایی مدیر این شبکه را برای این که به او آزار رسانده است مورد پیگرد قانونی قرار دهد و این کار را می کند. بعد از مدتی چند زن دیگر در دفاع کردن از مگان کلی به روی صحنه می آیند و در نهایت مدیر فاکس نیوز یعنی راجر ای را مجبور می کنند تا از کار خودش استعفا دهد.

11. سر در ابرها (2004)

در این فیلم که مربوط به زمان جنگ جهانی دوم است، شارلیز ترون در نقش "گیلدا" بازی می کند. داستان از این قرار است که گیلدا دختری جوان است ولی بسیار بازیگوش و خوش گذران می باشد و بیشتر وقت خودش را به خوش گذارنی کردن و رفتن به مهمانی های مختلف می گذراند. این دختر یک اشراف زاده است و خانواده بسیار پولداری دارد. در ابتدای داستان این دختر به همراه دو تن از دوستان خودش به نزد یک پیشگو می رود تا درباره آینده اش با او صحبت کند. در ابتدا این پیشگو به او می گوید که دوست ندارد تا درباره آینده او چیزی به او بگوید. اما بعد از مدتی که گیلدا به او اصرار می ند که آینده اش را برایش بگوید؛ این پیشگو به او می گوید که زمانی که به سن 34 سالگی می رسد اتفاق بدی برایش می افتد! همین موضوع باعث می شود که گیلدا تصمیم بگیرد که دیگر نسبت به سن و سال خودش توجهی نکند!

در ادامه این فیلم مشاهده می کنیم که این دختر با یک جوان دانشجو آشنا می شود (که نقش آن را استوارت توسند بازی می کند و شارلیز ترون با استوارت توسند یک رابطه عاشقانه 10 ساله داشتند و در زمانی که این فیلم در حال فیلمبرداری بود نیز آن ها با هم دوست بودند) و میان آن ها رابطه صمیمانه ای ایجاد می شود. اما بعد از اتفاقاتی که در فیلم می افتد آن ها از هم جدا می شوند. سال ها می گذرد و این پسر از دانشگاه فارغ التحصیل می شود. در این زمان نامه ای از طرف گیلدا به او می رسد که او را برای رفتن و بازدید کردن از یک نمایشگاهی در شهر پاریس دعوت کرده است. او تصمیم می گیرد تا به این نمایشگاه برود و برای مدتی در کنار هم به خوبی و خوشی می گذرانند ولی بعد از مدتی زندگی برای آن ها تغییر می کند چون جنگ جهانی شروع شده است و آن ها مجبور هستند تا با این شرایط جدیدی که اتفاق افتاده است تطبیق پیدا کنند. شخصیت گیلدا و شخصیت این پسر (که نام او در فیلم کای است) خیلی با هم تفاوت دارند و شاید همین تفاوت باشد که باعث جذاب شدن داستان این فیلم می شود. گیلدا دختری سرکش و وحشی و در عین حال سر به هوا و خوش گذران است ولی کای درسخوان و آرام و در عین حال مبارز و آرمان گراست.


قرار است برای فیلم سریع و خشن یک دنباله ای ساخته شود که صرفا دارای محوریت شخصیت سایفر یعنی نقش منفی فیلم با بازی شارلیز ترون باشد. بعد از این که فیلم سریع و خشن 9 اکران شد عوامل این فیلم گفتند که برای این که نقش های منفی این فیلم بسیار محبوب شده بودند و به خصوص سایفر از شهرت زیادی برخوردار شده بود به احتمال زیاد یک دنباله دیگری از این فیلم ساخته می شود که بر روی شخصیت سایفر تمرکز دارد. ولی سوالی که مطرح می شود این است که آیا این فیلم تازه به اندازه کافی موفق خواهد بود تا این شخصیت پیچیده را معرفی کند؟ آیا این فیلم در کل از نظر گیشه به اندازه کافی موفق عمل خواهد کرد؟

سری فیلم های سریع و خشن از زمانی که در سال 2001 برای اولین بار اکران شدند راه طولانی را آمده اند. مخاطبین و طرفداران زیادی هستند که منتظرند تا سری های بعدی این فیلم را ببینند. این افراد با شخصیت های این فیلم احساس همزادپنداری می کنند. فیلم های سریع و خشن توانستند تا موفقیت جهانی بسیار زیادی را برای عوامل فیلم به همراه داشته باشند. این فیلم ها مخاطبین و تماشاگران را با شخصیت هایی همچون دام، لتی و بقیه "خانواده" سریع و خشن آشنا کردند. سری فیلم هایی که برای اولین بار به عنوان یک فیلم معمولی اکشن و کاملا عادی آغاز به کار کرده بود هم اکنون تبدیل به یک مقوله ای شده است که حتی در بسیاری از موارد از یک سری فیلم هم بالاتر رفته و تبدیل به یک مفهوم بسیار جذاب درآمده است. همچنین در قسمت نهم این فیلم مشاهده می کنیم که داستان به ایستگاه بین المللی فضایی کشیده می شود و در آنجا جنگ ادامه پیدا می کند. بنابراین این فیلم ها که دارای شهرت جهانی هستند دارای داستان های بسیار مهیجی نیز می باشند که به شیوه ها و روش های مختلف هیجان را برای مخاطبین و تماشاگران به ارمغان می آورد. به تازگی اعلام شده است که به احتمال زیاد یک فیلم دنباله جانبی که بر اساس شخصیت سایفر در این فیلم است ساخته خواهد شد. سایفر یکی از منفی ترین شخصیت های این فیلم است که قصد دارد تا با ایجاد کردن جنگ در دنیا خودش به تمام دنیا حکومت کند. در قسمت هشتم این فیلم (که اولین حضور شارلیز ترون به عنوان سایفر در این فیلم نیز بوده است) مشاهده می شود که سایفر خانواده دام را گروگان می گیرد و از او می خواهد تا در نقشه های شومی که دارد به او کمک کند. همچنین مشاهده می کنیم که در قسمت نهم این مجموعه نیز از برادر دام استفاده می کند تا نقشه های خودش را ادامه بدهد. بسیاری از طرفداران این مجموعه منتظرند ببینند که آیا فیلم جدیدی که بر اساس شخصیت سایفر ساخته می شود می تواند به اندازه کافی جذاب باشد یا خیر؟

از همان ابتدا و از زمانی که سایفر در این فیلم ها معرفی شده است، همیشه به عنوان یک بدجنس فیلم معرفی شده که قلبی بسیار تاریک دارد و همیشه در حال جنایت کردن می باشد. بنابراین به نظر خیلی عجیب می آید که یک دنباله جانبی فیلم های سریع و خشن سعی کند تا چنین شخصیتی را مثبت تر کند. البته درباره این که این دنباله به چه شکلی خواهد بود هنوز هیچ اطلاعاتی در دسترس نمی باشد و حتی درباره این که داستان این مجموعه چگونه است نیز هنوز هیچ چیز معلوم نیست ولی این گونه به نظر می رسد که در چنین دنباله ای به احتمال زیاد سعی می شود که گوشه های شخصیت سایفر کمی بیشتر آشکار شود و یا این که حداقل داستان به شیوه ای نوشته شود که یک داستان زندگی برای او ارایه شود تا افرادی که فیلم را می بینند متوجه شوند که او چرا به این اندازه منفی شده است. شخصیت سایفر بر خلاف شخصیت "فیروسا" که شارلیز ترون آن را در فیلم "مکس دیوانه" بازی کرد، شخصیت پیچیده ای نیست و دارای رمز و راز زیادی نیست. البته شخصیت او در عین حال قابل درک کردن هم نیست! از همان ابتدا وقتی که شخصیت سایفر معرفی شده است، بیننده های سری فیلم های سریع و خشن آن را به عنوان یک شخصیت کاملا روانی و قاتل و جانی می بینند که دوست دارد تا همه را از بین ببرد تا خودش بر جهان حکمرانی کند. همچنین مشاهده می شود که او از این که خانواده دام را به راحتی بکشد به هیچ عنوان احساس بدی ندارد و حتی دام را هم ترغیب می کند که به خانواده اش توجهی نکند! از این رو بزرگترین سوالی که برای دنباله جانبی فیلم سریع و خشن برای سایفر قرار است ایجاد شود این است که آیا نیاز است که به این کاراکتر یک جنبه مثبت تر هم داده شود و یا این که بهتر است که این شخصیت به همان اندازه که خراب بوده است خراب باقی بماند تا فیلم جذابیت بیشتری داشته باشد.

نقش سایفر در سری فیلم های سریع و خشن

اولین باری که سایفر در سری فیلم های سریع و خشن معرفی می شود زمانی است که در کشور کوبا خودش را جلوی راه دام قرار می دهد و تظاهر می کند که ماشینش خراب شده است و وقتی که دام سعی می کند تا به او کمک کند، تصویری را در موبایلش به او نشان می دهد که در آن النا و پسرش مار را به گروگان گرفته است. او از دام می خواهد تا مطابق نقشه هایش پیش برود و در غیر این صورت آن ها را خواهد کشت!

او در ادامه داستان دام را مجبور می کند تا به او کمک کند تا کدهای موشکی را از دولت روسیه بد تا او بتواند نقشه هایش را پیش برود. البته در پایان قسمت هشتم فیلم دیده می شود که دام نمی گذارد تا سایفر نقشه هایش را عملی کند و با این که در پایان فیلم هشتم سایفر شکست می خورد ولی با این وجود در طول این فیلم همسر دام را می کشد که این یکی از بدترین و تاریکترین بخش های سری فیلم های سریع و خشن می باشد و این موضوع سایفر را به عنوان یک خطر بزرگ برای فیلم شماره 9 باقی می گذارد.

در قسمت نهم این مجموعه سایفر دوباره برای این که نقشه های شوم خودش را ادامه دهد بر می گردد و این بار از طریق بردار دام اقدام می کند و او را برای این که دام را شکست دهد تحت کنترل می گیرد. در یکی از قسمت های فیلم سایفر به برادر دام می گوید: "آیا به اندازه کافی از دام نفرت داری که شب ها خوابت نبرد؟" او سعی می کند تا احساس تنفر را در بردار دام شعله ور کند و به این شکل انتقام خودش را از دام بگیرد. البته در پایان فیلم شماره 9 نیز دیده می شود که با این که بردار دام کشته می شود ولی خود سایفر باز هم فرار می کند و برای شماره دهم آماده می شود.

یکی از مهم ترین نکته هایی که در رابطه با سایفر وجود دارد این است که او برای بهتر شدن ظرفیت کمتری دارد. به عبارت دیگر افرادی که می خواهند داستان این دنباله جانبی فیلم را بنویسند برای این که بتوانند سایفر را کمی روشن تر کنند آزادی عمل خیلی کمی دارند. این که به سایفر یک جنبه اخلاقی داده شود نیازمند تلاش زیادی است به این دلیل که سایفر در فیلم سریع و خشن شماره 8 و سریع و خشن شماره 9 نشان داده است که یک انسان بسیار بی رحم و یک بیمار کامل روانی است. از علاقه ای که به کشتن انسان های بیگناه دارد گرفته تا علاقه او به بمباران کردن شهرها تا دستور دادن برای کشتن همسر دام همگی از مواردی هستند که به نظر می رسد دست افرادی را که می خواهند چنین دنباله ای برای فیلم بنویسند را بسته و بسته تر می کند.

چرا احتمال دارد در دنباله ای که بر اساس شخصیت سایفر ساخته می شود، سایفر کمی مثبت تر شود؟

این که احتمال شخصیت سایفر در این فیلم کمی مثبت تر می شود چیزی است که به نظر می رسد در سری های قبلی فیلم نیز آن را مشاهده می کردیم. به عنوان مثال، یکی دیگر از شخصیت های منفی این فیلم دکارد بود که بعدها در فیلم جنبه های مثبت تری از آن ارایه شد. بنابراین این که این شخصیت دوباره مثبت شود بسیار محتمل است. نمونه دیگری از چنین مثبت سازی شخصیت های بسیار منفی را می توانیم در فیلم کرولا ببینیم که جدیدترین فیلم بزرگ و مطرح والت دیسنی است. در این فیلم مشاهده می کنیم که بدجنس داستان به شکل بسیار شگفت انگیزی تبدیل به یک قهرمان می شود که احساس همزادپنداری بسیار زیادی دارد. البته مشکلی که ممکن است استفاده کردن از این روش برای سایفر داشته باشد این است که داستان کرولا برای این که دوبارنقش منفی داستان را تبدیل به یک قهرمان کرده بود مورد انتقادات بسیار زیادی قرار گرفته بود و به احتمال زیاد این ماجرا برای سایفر خیلی بیشتر خواهد بود و در حقیقت سایفر برای این که تبدیل به یک قهرمان شود نسبت به کرولا نیازمند داستان بسیار دقیق تری است تا بتواند او را تبدیل به یک انسانی بکند که دارای احساس همزادپنداری با دیگران می باشد و حتی ممکن است در بسیاری از جنبه های کار حتی چنین چیزی ممکن نباشد!

یکی از مهم ترین و جالب ترین نکته هایی که سایفر را تبدیل به یکی از جذاب ترین شخصیت های این داستان می کند این است که او حقیقتا یک هیولایی است که بدون این که کوچکترین احساس عذاب وجدانی برای کارهایی که انجام می دهد داشته باشد با تمام توان سعی می کند تا اهدافش را پیش ببرد. او همچنین شخصیتی دارد که از هیچ جنبه ای نمی توان کوچکترین چیز مثبتی در آن پیدا کرد. به عبارت دیگر این شخصیت یک شخصیت کاملا تاریک است که کوچکترین ویژگی مثبت و انسانی در آن وجود ندارد. به بیان بهتر این شخصیت سیاه سیاه است. البته شارلیز ترون هنرپیشه بسیار توانمندی است که می تواند ابعاد دیگری را به شخصیت هایی که بازی می کند اضافه کند. به عبارت دیگر او توانسته است به شخصیت فیورسا در فیلم مکس دیوانه ابعادی اضافه کند که آن را از حالت یک بعدی بیرون آورد. البته ممکن است در رابطه با شخصیت یک جانبه و کاملا سیاه سایفر خود شارلیز ترون هم با مشکلات جدی مواجه شود و نتواند آن را چند بعدی بکند!

البته این که بدترین شخصیتی را که شارلیز ترون بازی کرده است را تبدیل به یک شخصیت کمتر منفی بکنیم ممکن است باعث شود که هم از جذابیت شخصیت سایفر کم کند و هم این که باعث شود که بخشی از هنر شارلیز ترون هم کمرنگ شود. مخصوصا زمانی که او در فیلم هایی مانند بلوند اتمی و یا نگهبانانی از دیرباز بازی کرده است که فیلم هایی هستند که در آن ها شارلیز ترون شخصیتی را بازی می کند که با این که مشکلات زیادی دارد و این مشکلات او را تبدیل به انسانی بسیار خشن کرده اند؛ ولی در نهایت او قلب خوبی دارد!

آیا یک دنباله جانبی بر اساس شخصیت سایفر کار درستی است؟

سوال مهم دیگری که مطرح می شود این است که آیا اصلا این که یک دنباله جانبی برای فیلم که بر اساس شخصیت شارلیز ترون ساخته شده باشد کار درستی است یا خیر. حقیقت این است که در میان تمام شخصیت هایی که در سری فیلم های سریع و خشن وجود دارند، شخصیت سایفر از همه شخصیت ها جذاب تر است. توجه مخاطبین بسیاری به این شخصیت جلب شده و با توجه به این که او یک شخصیت منفی است و مدت زمانی که او در این فیلم ها حضور دارد نیز نسبت به زمانی که شخصیت های دیگر حضور دارند محدود است ولی با این وجود هواداران زیادی دارد. یکی از دلایل این موضوع این است که او بسیار بی رحم و بدجنس و شیطان صفت است که البته چنین فیلم هایی به این شخصیت و شخصیت هایی مانند آن احتیاج دارند. بنابراین این که دنباله ای برای این فیلم ساخته شود که بر اساس شخصیت دوست داشتنی اما منفی سایفر باشد ممکن است باعث شود که هواداران این فیلم حتی بیشتر هم بشوند و در نهایت چنین کاری می تواند بر اهمیت کار بیفزاید. از سوی دیگر در صورتی که داستان دنباله ای که قرار است ساخته شود نتواند به اندازه کافی شخصیت سایفر را باز کند ممکن است این کار منجر به شکست خوردن این فیلم شود. در هر حال باید منتظر بود و دید که این دنباله هیجان انگیز به چه شکل خواهد بود.


قرار است برای فیلم سریع و خشن یک دنباله ای ساخته شود که صرفا دارای محوریت شخصیت سایفر یعنی نقش منفی فیلم با بازی شارلیز ترون باشد. بعد از این که فیلم سریع و خشن 9 اکران شد عوامل این فیلم گفتند که برای این که نقش های منفی این فیلم بسیار محبوب شده بودند و به خصوص سایفر از شهرت زیادی برخوردار شده بود به احتمال زیاد یک دنباله دیگری از این فیلم ساخته می شود که بر روی شخصیت سایفر تمرکز دارد. ولی سوالی که مطرح می شود این است که آیا این فیلم تازه به اندازه کافی موفق خواهد بود تا این شخصیت پیچیده را معرفی کند؟ آیا این فیلم در کل از نظر گیشه به اندازه کافی موفق عمل خواهد کرد؟

سری فیلم های سریع و خشن از زمانی که در سال 2001 برای اولین بار اکران شدند راه طولانی را آمده اند. مخاطبین و طرفداران زیادی هستند که منتظرند تا سری های بعدی این فیلم را ببینند. این افراد با شخصیت های این فیلم احساس همزادپنداری می کنند. فیلم های سریع و خشن توانستند تا موفقیت جهانی بسیار زیادی را برای عوامل فیلم به همراه داشته باشند. این فیلم ها مخاطبین و تماشاگران را با شخصیت هایی همچون دام، لتی و بقیه "خانواده" سریع و خشن آشنا کردند. سری فیلم هایی که برای اولین بار به عنوان یک فیلم معمولی اکشن و کاملا عادی آغاز به کار کرده بود هم اکنون تبدیل به یک مقوله ای شده است که حتی در بسیاری از موارد از یک سری فیلم هم بالاتر رفته و تبدیل به یک مفهوم بسیار جذاب درآمده است. همچنین در قسمت نهم این فیلم مشاهده می کنیم که داستان به ایستگاه بین المللی فضایی کشیده می شود و در آنجا جنگ ادامه پیدا می کند. بنابراین این فیلم ها که دارای شهرت جهانی هستند دارای داستان های بسیار مهیجی نیز می باشند که به شیوه ها و روش های مختلف هیجان را برای مخاطبین و تماشاگران به ارمغان می آورد. به تازگی اعلام شده است که به احتمال زیاد یک فیلم دنباله جانبی که بر اساس شخصیت سایفر در این فیلم است ساخته خواهد شد. سایفر یکی از منفی ترین شخصیت های این فیلم است که قصد دارد تا با ایجاد کردن جنگ در دنیا خودش به تمام دنیا حکومت کند. در قسمت هشتم این فیلم (که اولین حضور شارلیز ترون به عنوان سایفر در این فیلم نیز بوده است) مشاهده می شود که سایفر خانواده دام را گروگان می گیرد و از او می خواهد تا در نقشه های شومی که دارد به او کمک کند. همچنین مشاهده می کنیم که در قسمت نهم این مجموعه نیز از برادر دام استفاده می کند تا نقشه های خودش را ادامه بدهد. بسیاری از طرفداران این مجموعه منتظرند ببینند که آیا فیلم جدیدی که بر اساس شخصیت سایفر ساخته می شود می تواند به اندازه کافی جذاب باشد یا خیر؟

از همان ابتدا و از زمانی که سایفر در این فیلم ها معرفی شده است، همیشه به عنوان یک بدجنس فیلم معرفی شده که قلبی بسیار تاریک دارد و همیشه در حال جنایت کردن می باشد. بنابراین به نظر خیلی عجیب می آید که یک دنباله جانبی فیلم های سریع و خشن سعی کند تا چنین شخصیتی را مثبت تر کند. البته درباره این که این دنباله به چه شکلی خواهد بود هنوز هیچ اطلاعاتی در دسترس نمی باشد و حتی درباره این که داستان این مجموعه چگونه است نیز هنوز هیچ چیز معلوم نیست ولی این گونه به نظر می رسد که در چنین دنباله ای به احتمال زیاد سعی می شود که گوشه های شخصیت سایفر کمی بیشتر آشکار شود و یا این که حداقل داستان به شیوه ای نوشته شود که یک داستان زندگی برای او ارایه شود تا افرادی که فیلم را می بینند متوجه شوند که او چرا به این اندازه منفی شده است. شخصیت سایفر بر خلاف شخصیت "فیروسا" که شارلیز ترون آن را در فیلم "مکس دیوانه" بازی کرد، شخصیت پیچیده ای نیست و دارای رمز و راز زیادی نیست. البته شخصیت او در عین حال قابل درک کردن هم نیست! از همان ابتدا وقتی که شخصیت سایفر معرفی شده است، بیننده های سری فیلم های سریع و خشن آن را به عنوان یک شخصیت کاملا روانی و قاتل و جانی می بینند که دوست دارد تا همه را از بین ببرد تا خودش بر جهان حکمرانی کند. همچنین مشاهده می شود که او از این که خانواده دام را به راحتی بکشد به هیچ عنوان احساس بدی ندارد و حتی دام را هم ترغیب می کند که به خانواده اش توجهی نکند! از این رو بزرگترین سوالی که برای دنباله جانبی فیلم سریع و خشن برای سایفر قرار است ایجاد شود این است که آیا نیاز است که به این کاراکتر یک جنبه مثبت تر هم داده شود و یا این که بهتر است که این شخصیت به همان اندازه که خراب بوده است خراب باقی بماند تا فیلم جذابیت بیشتری داشته باشد.

نقش سایفر در سری فیلم های سریع و خشن

اولین باری که سایفر در سری فیلم های سریع و خشن معرفی می شود زمانی است که در کشور کوبا خودش را جلوی راه دام قرار می دهد و تظاهر می کند که ماشینش خراب شده است و وقتی که دام سعی می کند تا به او کمک کند، تصویری را در موبایلش به او نشان می دهد که در آن النا و پسرش مار را به گروگان گرفته است. او از دام می خواهد تا مطابق نقشه هایش پیش برود و در غیر این صورت آن ها را خواهد کشت!

او در ادامه داستان دام را مجبور می کند تا به او کمک کند تا کدهای موشکی را از دولت روسیه بد تا او بتواند نقشه هایش را پیش برود. البته در پایان قسمت هشتم فیلم دیده می شود که دام نمی گذارد تا سایفر نقشه هایش را عملی کند و با این که در پایان فیلم هشتم سایفر شکست می خورد ولی با این وجود در طول این فیلم همسر دام را می کشد که این یکی از بدترین و تاریکترین بخش های سری فیلم های سریع و خشن می باشد و این موضوع سایفر را به عنوان یک خطر بزرگ برای فیلم شماره 9 باقی می گذارد.

در قسمت نهم این مجموعه سایفر دوباره برای این که نقشه های شوم خودش را ادامه دهد بر می گردد و این بار از طریق بردار دام اقدام می کند و او را برای این که دام را شکست دهد تحت کنترل می گیرد. در یکی از قسمت های فیلم سایفر به برادر دام می گوید: "آیا به اندازه کافی از دام نفرت داری که شب ها خوابت نبرد؟" او سعی می کند تا احساس تنفر را در بردار دام شعله ور کند و به این شکل انتقام خودش را از دام بگیرد. البته در پایان فیلم شماره 9 نیز دیده می شود که با این که بردار دام کشته می شود ولی خود سایفر باز هم فرار می کند و برای شماره دهم آماده می شود.

یکی از مهم ترین نکته هایی که در رابطه با سایفر وجود دارد این است که او برای بهتر شدن ظرفیت کمتری دارد. به عبارت دیگر افرادی که می خواهند داستان این دنباله جانبی فیلم را بنویسند برای این که بتوانند سایفر را کمی روشن تر کنند آزادی عمل خیلی کمی دارند. این که به سایفر یک جنبه اخلاقی داده شود نیازمند تلاش زیادی است به این دلیل که سایفر در فیلم سریع و خشن شماره 8 و سریع و خشن شماره 9 نشان داده است که یک انسان بسیار بی رحم و یک بیمار کامل روانی است. از علاقه ای که به کشتن انسان های بیگناه دارد گرفته تا علاقه او به بمباران کردن شهرها تا دستور دادن برای کشتن همسر دام همگی از مواردی هستند که به نظر می رسد دست افرادی را که می خواهند چنین دنباله ای برای فیلم بنویسند را بسته و بسته تر می کند.

چرا احتمال دارد در دنباله ای که بر اساس شخصیت سایفر ساخته می شود، سایفر کمی مثبت تر شود؟

این که احتمال شخصیت سایفر در این فیلم کمی مثبت تر می شود چیزی است که به نظر می رسد در سری های قبلی فیلم نیز آن را مشاهده می کردیم. به عنوان مثال، یکی دیگر از شخصیت های منفی این فیلم دکارد بود که بعدها در فیلم جنبه های مثبت تری از آن ارایه شد. بنابراین این که این شخصیت دوباره مثبت شود بسیار محتمل است. نمونه دیگری از چنین مثبت سازی شخصیت های بسیار منفی را می توانیم در فیلم کرولا ببینیم که جدیدترین فیلم بزرگ و مطرح والت دیسنی است. در این فیلم مشاهده می کنیم که بدجنس داستان به شکل بسیار شگفت انگیزی تبدیل به یک قهرمان می شود که احساس همزادپنداری بسیار زیادی دارد. البته مشکلی که ممکن است استفاده کردن از این روش برای سایفر داشته باشد این است که داستان کرولا برای این که دوبارنقش منفی داستان را تبدیل به یک قهرمان کرده بود مورد انتقادات بسیار زیادی قرار گرفته بود و به احتمال زیاد این ماجرا برای سایفر خیلی بیشتر خواهد بود و در حقیقت سایفر برای این که تبدیل به یک قهرمان شود نسبت به کرولا نیازمند داستان بسیار دقیق تری است تا بتواند او را تبدیل به یک انسانی بکند که دارای احساس همزادپنداری با دیگران می باشد و حتی ممکن است در بسیاری از جنبه های کار حتی چنین چیزی ممکن نباشد!

یکی از مهم ترین و جالب ترین نکته هایی که سایفر را تبدیل به یکی از جذاب ترین شخصیت های این داستان می کند این است که او حقیقتا یک هیولایی است که بدون این که کوچکترین احساس عذاب وجدانی برای کارهایی که انجام می دهد داشته باشد با تمام توان سعی می کند تا اهدافش را پیش ببرد. او همچنین شخصیتی دارد که از هیچ جنبه ای نمی توان کوچکترین چیز مثبتی در آن پیدا کرد. به عبارت دیگر این شخصیت یک شخصیت کاملا تاریک است که کوچکترین ویژگی مثبت و انسانی در آن وجود ندارد. به بیان بهتر این شخصیت سیاه سیاه است. البته شارلیز ترون هنرپیشه بسیار توانمندی است که می تواند ابعاد دیگری را به شخصیت هایی که بازی می کند اضافه کند. به عبارت دیگر او توانسته است به شخصیت فیورسا در فیلم مکس دیوانه ابعادی اضافه کند که آن را از حالت یک بعدی بیرون آورد. البته ممکن است در رابطه با شخصیت یک جانبه و کاملا سیاه سایفر خود شارلیز ترون هم با مشکلات جدی مواجه شود و نتواند آن را چند بعدی بکند!

البته این که بدترین شخصیتی را که شارلیز ترون بازی کرده است را تبدیل به یک شخصیت کمتر منفی بکنیم ممکن است باعث شود که هم از جذابیت شخصیت سایفر کم کند و هم این که باعث شود که بخشی از هنر شارلیز ترون هم کمرنگ شود. مخصوصا زمانی که او در فیلم هایی مانند بلوند اتمی و یا نگهبانانی از دیرباز بازی کرده است که فیلم هایی هستند که در آن ها شارلیز ترون شخصیتی را بازی می کند که با این که مشکلات زیادی دارد و این مشکلات او را تبدیل به انسانی بسیار خشن کرده اند؛ ولی در نهایت او قلب خوبی دارد!

آیا یک دنباله جانبی بر اساس شخصیت سایفر کار درستی است؟

سوال مهم دیگری که مطرح می شود این است که آیا اصلا این که یک دنباله جانبی برای فیلم که بر اساس شخصیت شارلیز ترون ساخته شده باشد کار درستی است یا خیر. حقیقت این است که در میان تمام شخصیت هایی که در سری فیلم های سریع و خشن وجود دارند، شخصیت سایفر از همه شخصیت ها جذاب تر است. توجه مخاطبین بسیاری به این شخصیت جلب شده و با توجه به این که او یک شخصیت منفی است و مدت زمانی که او در این فیلم ها حضور دارد نیز نسبت به زمانی که شخصیت های دیگر حضور دارند محدود است ولی با این وجود هواداران زیادی دارد. یکی از دلایل این موضوع این است که او بسیار بی رحم و بدجنس و شیطان صفت است که البته چنین فیلم هایی به این شخصیت و شخصیت هایی مانند آن احتیاج دارند. بنابراین این که دنباله ای برای این فیلم ساخته شود که بر اساس شخصیت دوست داشتنی اما منفی سایفر باشد ممکن است باعث شود که هواداران این فیلم حتی بیشتر هم بشوند و در نهایت چنین کاری می تواند بر اهمیت کار بیفزاید. از سوی دیگر در صورتی که داستان دنباله ای که قرار است ساخته شود نتواند به اندازه کافی شخصیت سایفر را باز کند ممکن است این کار منجر به شکست خوردن این فیلم شود. در هر حال باید منتظر بود و دید که این دنباله هیجان انگیز به چه شکل خواهد بود.


24 حاشیه بسیار جذاب و خواندنی درباره سری فیلم های جنگ های ستاره ای که حتی هواداران این مجموعه نیز نمی دانند! (بخش دوم)

12. در ابتدا تصمیم بر آن بود تا گروه موسیقی NSYNC در قسمت دوم فیلم یعنی "حمله کلون ها" حضور داشته باشند!

همان طور که می دانید سری فیلم های جنگ های ستاره ای به این صورت هستند که در ابتدا در سال 1977 شماره چهارم آن ساخته شده است و در ادامه آن شماره پنجم و ششم به ترتیب در سال های 1980 و 1983 ساخته شده اند و بعد از 16 سال بعد از ساخت فیلم شماره ششم، فیلم شماره اول این فیلم (از نظر زمان داستان) در سال 1999 ساخته شده است و سپس به دنبال آن فیلم شماره دوم در سال 2002 و فیلم شماره سوم در سال 2005 ساخته شده اند. به عبارت دیگر فردی که می خواهد داستان این فیلم را دنبال کند باید در ابتدا فیلم شماره اول را که در سال 1999 ساخته شده است ببیند. از آنجایی که در داستان جدای ها در شماره سوم این فیلم از بین می روند بنابراین در شماره های ابتدایی این فیلم تعداد زیادی جدای وجود دارد که هرکدام از آن ها نیازمند بازیگر بودند!

بنابر خواسته دختر جورج لوکاس، تصمیم گرفته شد تا گروه موسیقی به نام NSYNC یک حضور کوتاه به عنوان شوالیه های جدای در این فیلم داشته باشند. حتی آن ها در برخی از بخش های فیلم نیز حضور داشتند و با اندروید ها جنگیدند. جوی فاتون به خاطر می آورد که تنها توصیه کارگردانی که جورج لوکاس به آن ها می کرد این بود که تظاهر کنید در حال جنگیدن با اندرویدها می باشید. متاسفانه، در نهایت در ورژن پایانی فیلم، صحنه های مربوط به جنگیدن آن ها از فیلم حذف شد.

13. نام "اوک" که یکی از گونه ای تخیلی جانداران در داستان فیلم است به هیچ عنوان در فیلم برده نمی شود!

یکی دیگر از نکته های مهمی که در این رابطه وجود دارد این است که نام "اوک" ها که یکی از گونه هایی از جانداران موجود در یکی از سیاره های جنگلی در مجموعه فیلم های جنگ های ستاره ای هستند در هیچ کجای این فیلم برده نمی شود. در صورتی که شما خودتان را یکی از هواداران این مجموعه فیلم ها می دانید و در صورتی که فکر می کنید ما اشتباه کرده ایم می توانید خودتان دوباره به این فیلم برگردید و این فیلم را دوباره و دوباره و دوباره نگاه کنید ولی اطمینان داشته باشید که به هیچ عنوان نمی توانید هیچ جای این فیلم بشنوید که کسی نامی از "اوک" ها آورده باشد! "اوک" ها موجوداتی بودند که در داستان فیلم های جنگ های ستاره ای در شماره سوم این فیلم یعنی فیلم "بازگشت جدای" ظاهر شدند و در جنگیدن علیه نیروهای شرور امپراطوری به افرادی که در داستان بودند کمک بسیار زیادی کردند. آن ها بودند که باعث شدند تا بخش زیادی از جنگ هایی که در این قسمت از فیلم هستیم به پیروزی برسد. این در صورتی است که نام "اوگ" در این موجودات تنها از فیلمنامه اصلی گرفته شده است. در فیلم نامه اصلی این فیلم آن ها را به عنوان "موجوداتی عجیب و غریب" معرفی کرده اند که دارای صورت هایی پشمالو هستند و چشمانی دارند که سیاه و بزرگ است و به اندازه ای صورتشان پشمالو است که حتی نمی توانند جایی را نگاه کنند! و نام آن ها نیز "اوک" می باشد!" همین و بس!

اما این که چگونه این موجودات به نام "اوک" توسط تمام طرفداران جنگ های ستاره ای شناخته شدند موضوع جالبی است که داستان جالب تری هم دارد. داستان از این قرار است که بعد از این که این فیلم در سینماها اکران شد، برای تمام شخصیت هایی که در این فیلم حضور داشتند عروسک هایی به بازار آمدند. شخصیت "اوک" ها نیز در بازار عروسک هایی داشتند که نام آن ها بر اساس نامی که در فیلمنامه اصلی بر روی آن ها گذاشته شده بود یعنی همان "اوک" ها بود. اما نکته جالب این داستان این است که عروسک هایی که نام آن ها "اوک" بود سال ها قبل از این که فیلم جنگ های ستاره ای اکران شود در بازار وجود داشت!!! آیا می توانید این معما را خودتان حل کنید؟؟؟!!!

14. "پراگ ها" در شماره هفتم این فیلم در فیلمنامه وجود نداشتند و صرفا برای حفاظت کردن چوباکا از طوطی های دریایی به هنگام فیلم برداری طراحی شده بودند!

همان طور که در گذشته اشاره شد، یکی از مهم ترین و معروفترین شخصیت های این فیلم یک موجود پشمالو به نام چوباکا می باشد. این موجود پشمالو موجودی است که برای اولین بار او را در قسمت شماره چهارم این فیلم به نام "یک امید تازه" که مربوط به سال 1977 می باشد مشاهده می کنیم. این موجود پشمالو سعی می کند تا به هان سولو (که نقش او را هاریسون فورد ایفا می کند) کمک کند تا در مبارزه کردن علیه امپراطوری پیروز شود. در تمام مدت این فیلم این موجود پشمالو به کارکترهایی که قهرمانان این فیلم شناخته می شوند کمک می کند تا بتوانند راحت تر کارشان را انجام دهند. البته ناگفته نماند که این "دوست قدیمی" هان سولو خودش را در قسمت هفتم این فیلم نیز نشان می دهد. در حقیقت وقایع این قسمت حدودا 30 سال بعد از وقایع قسمت ششم این فیلم (که مربوط به سال 1983 بود) می گذرد و چوباکا هنوز هم با هان سولو همراه می شود.

یک نکته جالب در رابطه با قسمت شماره هفتم این داستان این است که در این قسمت ما موجوداتی به نام "پاراگ ها" را مشاهده می کنیم که در فیلم تعداد زیادی از آن ها وجود دارند. ولی حقیقت این است که طراحی شدن این موجودات اصلا در فیلمنامه اصلی وجود نداشته است! به عبارت دیگر این موجودات تنها به این دلیل طراحی شده اند از حمله گروهی از طوطی های دریایی که در مکان فیلم برداری زیاد دیده می شدند بر روی چوباکا جلوگیری کنند تا فیلم خراب نشود! در حقیقت آن ها صرفا برای بهتر فیلم برداری شدن فیلم طراحی شده بودند!

15. دارت مائول در شماره اول جنگ های ستاره ای (جنگ های ستاره ای: تهدید شبه) به سختی پلک می زند!

همان طور که اشاره شد، اولین شماره از فیلم های جنگ های ستاره ای از نظر داستان، تهدید شبه نام دارد که در سال 1999 اکران شده است. در این فیلم به ابتدای زندگی آناکین اسکایواکر و زمانی که او در سیاره تاتونی که یک سیاره کویری است به عنوان یک برده به همراه مادرش زندگی می کند می پردازد. یکی از جدای ها به عنوان کوای کان (با بازی لیام نیسون) او را کشف می کند و از این سیاره با خودش به سیاره اصلی و مرکزی کهکشان می آورد. در تمام مدت این فیلم امپراطور قاتل (که هنوز او با به نام سی یا لرد سی می شناسیم) به دنبال آن است که آن ها را بکشد. او برای کشتن آن ها فردی به نام دارت مائول را انتخاب می کند. البته با این که او حضور زیادی در این فیلم ندارد ولی یک جدای بسیار کارکشته و کارآزموده است که در چند صحنه از این فیلم شاهد درگیری آن ها با هم هستیم. نکته خیلی جالب در رابطه با دارت مائول این است که او به سختی در این فیلم پلک می زند! علت این موضوع هم به شیوه گیرمی که از این هنرپیشه شده برمی گردد. در حقیقت در آن زمان برای این که چهره ای زشت را برای این کاراکتر درست کنند او را به شکلی گریم کرده بودند که نتواند پلک بزند. هنرپیشه ای که نقش او را بازی کرده بود (یعنی ری پارک) بعدها گفته بود که یکی از ناراحتی هایی که من به هنگام بازی کرد در این فیلم داشتم این بود که چشمان مرا به شکلی گریم کرده بودند که خیلی سخت بود که پلک بزنم و این کار برایم خیلی دردناک بود!

16. صدایی که برای چوباکا گذاشته بودند علاوه بر صدای خرس عصبانی، ترکیبی از صدای چند حیوان از جمله صدای شیر و جغد بود!

یک نکته جالب دیگر در رابطه با جنگ های ستاره ای که اکثر افرادی که حتی خودشان را ممکن است از هواداران این مجموعه بدانند به درستی نمی دانند این است که صدایی که برای موجوداتی که در این فیلم هستند گذاشته شده در حقیقت صدایی است که در اکثر مواقع از ترکیب صداهایی ایجاد شده که در بخش های مختلف دیگر این فیلم به گوش می رسد. به عنوان مثال، برخی از صداهایی که برای جابجا شدن سفینه ها در این فیلم بکار گرفته شده مربوط به صداهایی هستند که کاملا ترکیبی می باشند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که در برخی از موارد نیاز بود تا برای تولید کردن صداها تنها از یک صدا استفاده شود ولی اکثر صداهایی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند صداهایی ترکیبی می باشند. یکی از موارد بسیار جالبی که در رابطه با صداهایی که در این فیلم وجود دارد باید به آن اشاره کرد؛ صدایی است که از چوباکا خارج می شود. اگر به این صدا دقت کنید متوجه می شوید که این صدا تقریبا شبیه به صدای یک خرس است. این در صورتی است که این صدا در حقیقت ترکیبی از چند صدای مختلف است. یکی از افرادی که در طراحی صداهای جنگ های ستاره ای نقش مهمی داشت فردی به نام "بن بارت" بود که یک طراح صدای بسیار با استعداد بود. این فرد تصمیم گرفته بود تا برای صدای چوباکا از ترکیبی از چند صدای مختلف و متفاوت استفاده کند که یکی از آن ها صدای خرسی عصبانی بود و دیگری صدایی ترکیب شده از صدای برخی از حیوانات بود که یکی از آن ها مربوط به صدای شیر و جغد و چند حیوان دیگر بود.

17. به جای کری فیشر قرار بود "کندی ویلیامز" نقش پرنسس لیا را بازی کند!

پرنسس لیا یکی از مهم ترین شخصیت های کل داستان جنگ های ستاره ای است. این پرنسس در حقیقت دختر آناکین اسکایواکر و خواهر دوقلوی لوک اسکایواکر است که نیرو در او نیز مانند دیگر اعضای خانواده اش بسیار قوی می باشد. هنرپیشه ای که در فیلم های اول جنگ های ستاره ای (یعنی فیلم هایی که در سال های 1977، 1980 و 1983 به ترتیب اکران شدند) بازی می کرد کسی نبود جز کری فیشر. این در صورتی است که هنرپیشه های جوان و زیبای بسیار زیادی بودند که همگی دوست داشتند تا نقش پرنسس لیا در این فیلم را بازی کنند. در میان این هنرپیشه ها یکی از معروف ترین آن ها خانم سیدنی ویلیامز بود. او خیلی دوست داشت تا د این فیلم بازی کند و حتی برای بازی کردن در این فیلم حاضر شده بود تا برای مدت طولانی تمرین کند. ویدیوهایی از او به جا مانده است که نشان می دهد تا برای این فیلم مصاحبه می کند. او که قبل از فیلم جنگ های ستاره ای با جورج لوکاس در فیلم قبلیش همکاری کرده بود وقتی که داستان فیلمنامه جنگ های ستاره ای را خوانده بود احساس می کرد که این نقش برای او ساخته شده است. او مخصوصا به رابطه ای که بین هان و لیا وجود داشت بسیار علاقه مند شده بود و فکر می کرد که می تواند بهترین گزینه برای این کار باشد. جالب است بدانید حتی او برخی از صحنه های این فیلم را که بعدها مشاهده می کنیم کری فیشر آن ها را بازی کرده است بازی کرده بود.

البته چندین دهه بعد در مصاحبه های تلویزیونی که انجام داده بود می گفت دیالوگ هایی که به کری فیشر می دادند خیلی سخت بودند و همیشه فکر می کرد که کری فیشر خیلی هنرپیشه توانایی است که توانسته این نقش را به خوبی بازی کند.

. در قسمت "تهدید شبه" کوای کان و او بی وان کنوبی با استفاده از یک ریش تراش ژیلت با هم ارتباط برقرار می کنند!

خیلی جالب است بدانید بسیاری از جلوه های ویژه ای که در فیلم جنگ های ستاره ای بکار گرفته شده در حقیقت به شیوه ای بسیار آسان طراحی شده است. به عبارت دیگر، بسیاری از تکنیک هایی که در این فیلم مشاهده می شود تکنیک هایی هستند که به راحتی با استفاده از تکنیک های امروزی ساخته شده اند که حتی باور کردن برخی از این تکنیک ها بسیار سخت است. به عنوان مثال، یکی از این تکنیک ها مربوط به شمشیر نوری می شود که لوک اسکایواکر از آن استفاده می کند. این شمشیر نوری در حقیقت چیزی نیست جز یک فلش مربوط به یک دوربین قدیمی (که البته فراموش نکنید دسته این شمشیر فلش این دوربین است و کل شمشیر با استفاده از کامپیوتر ساخته شده است!) و یا این که برخی از ابزارهایی که در جنگ های ستاره ای در قسمت امپراطور ضربه می زند (که از نظر داستان قسمت پنجم آن است) بکار گرفته می شود در حقیقت میکروفون های قدیمی هستند!

ولی علاوه بر همه این ها، خنده دارترین نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که وسیله ای که در قسمت "تهدید شبه" که از نظر داستان اولین قسمت این داستان به حساب می آید کوای کان (لیام نیسون) و او بی وان کنوبی (ایوان مک گرگور) با استفاده از آن با همدیگر ارتباط برقرار می کنند در حقیقت چیزی نیست جز یک ماشین ریش تراشی ژیلت! در صورتی که دوباره این فیلم را مشاهده کردید برای بار دوم به آن دقت کنید و متوجه خواهید شد که این وسیله دقیقا شبیه به یک ریش تراش ژیلت می باشد! اگر فکر می کنید چرا این شباهت وجود دارد باید به شما بگوییم چون این دقیقا یک ریش تراش ژیلت است که البته برای این فیلم تغییراتی به آن داده شده است!

19. قرار بود هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و جان گیلگود به جای دارت ویدر بازی کنند!

دارت ویدر در جنگ های ستاره ای نیاز به معرفی ندارد! او مظهر قدرت است ولی قدرتی است که از آن برای از بین بردن نیروهای مثبت استفاده می کند. یک نکته بسیار جالب در رابطه با او این است که همیشه نقاب تر صورت دارد و بنابراین هیچ کس نمی داند که چهره اش چگونه است! دارت ویدر را برای اولین بار در قسمت چهارم این مجموعه مشاهده می کنیم (قسمت امیدی تازه، 1977) و سپس در قسمت "امپراطوری دوباره ضربه می زند" (1980) نیز مشاهده می کنیم و در نهایت و بعد از آن در قسمت "بازگشت جدای" (1983) می بینیم که در پایان این فیلم ماسک خودش را بر می دارد! در نهایت برای مدت تقریبا 6 سال تمام افرادی که در جهان خودشان را هواداران جنگ های ستاره ای می دانستند به این فکر می کردند که این دارت ویدر چه قیافه ای دارد! هیچ کس چهره او را ندیده بود و این موضوع همیشه به عنوان یک راز باقی مانده بود. جورج لوکاس وقتی که داشت فیلم "بازگشت جدای" را می ساخت این موضوع را می دانست که افراد زیادی هستند که دوست دارند بدانند در نهایت او چه قیافه ای دارد.بنابراین به سرعت به دنبال هنرپیشه ای بود که بتواند یک چهره مناسب را برای او به نمایش بگذارد. بنابراین او به هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و یا جان گیلگود پیشنهاد داد تا در نقش دارت ویدر بازی کنند. ولی بر اساس فیلم های مستندی که مربوط به چگونگی ساختن جنگ های ستاره ای: بازگشت جدای هستند، لوکاس بلافاصله از این تصمیم خودش منصرف شد چون فکر می کرد که اگر چنین کاری را انجام دهد ممکن است حواس مخاطبین از داستان اصلی پرت شود و یا این که آن ها فکر کنند جورج لوکاس آن ها را مسخره گرفته است و داستان را جدی نگیرند!

ولی با این وجود هنوز هم می توانیم درک کنیم که لارنس الیویه چقدر خوب می توانست نقش دارت ویدر در حال مرگ را بازی کند! واقعا آیا چنین بازی لایق گرفتن جایزه اسکار نبود؟

20. کری فیشر و هریسون فورد به هنگام فیلم برداری فلیم جنگ های ستاره ای: امپراطوری ضربه می زند به هم علاقه مند شدند!

یکی از اتفاقات بسیار جالبی که در طول فیلم برداری فیلم های جنگ های ستاره ای افتاده است رابطه عاشقانه ای می باشد که کری فیشر با هریسون فورد برقرار کردند. در حقیقت کاراکترهایی که این دو بازی می کردند نیز قرار بود دارای چنین رابطه عاشقانه ای باشند: داستان از این قرار بود که پرنسس لیا و هان سولو بعد از این که در شماره چهارم فیلم از نظر داستان (یعنی جنگ های ستاره ای: یک امید تازه) همدیگر را در یک پایگاه فضایی که مربوط به نیروهای امپراطوری قاتل کهکشان بود دیدند با هم دوست شدند و کم کم به همدیگر علاقه مند شدند. این علاقه ای که این دو به هم داشتند به اندازه ای زیاد بود که داستان تا حد داشتن یک رابطه کاملا جدی به پیش رفت. هر دوی آن ها یعنی هم هریسون فورد و هم کری فیشر بعد از این که سال ها از آن رابطه گذشت، آن رابطه را به شکل یک رابطه ای کاملا جدی توصیف کردند که حقیقتا بینشان ایجاد شده بود.

21. در داستان اصلی قرار بود یک نسخه 10 ساله از هان سولو در قسمت سوم جنگ های ستاره ای یعنی "جنگ های ستاره ای: انتقام سیت" وجود داشته باشد!

همان طور که می دانید داستان جنگ های ستاره ای را باید در ابتدا از جنگ های ستاره ای:تهدید شبه نگاه کنید. داستان درباره پسری جوان به نام آناکین اسکایواکر است که در سیاره تاتونی زندگی می کند. کوای کان بعدها این پسربچه را از سیاره خودش و از مادرش جدا می کند و او را با خودش به معبد جدای ها می برد تا آموزش هایی به او بدهد. در ابتدا او را قبول نمی کنند ولی در نهایت می پذیرند که او یک جدای شود البته این اتفاق زمانی می افتد که دیگر کوای کان از بین رفته است و بنابراین شاگرد کوای کان یعنی او بی وان کنوبی او را بزرگ می کند و تبدیل به یک جدای می کند. کم کم آناکین اسکایواکر به سمت نیمه تاریک قدرت رانده می شود و در نهایت به او بی وان کنوبی خیانت می کند و تصمیم می گیرد تا بر علیه جهموری کهکشانی اقدام کند و در نهایت تصمیم می گیرد که با امپراطوری قاتل کهکشان همکاری کند. وقتی که به شماره های بعدی این فیلم (که از شماره جنگ های ستاره ای: یک امید تازه شروع می شوند که در سال 1977 اکران شده است) می رویم متوجه می شویم که داستان به 20 سال بعد رفته است و اکنون آناکین اسکایواکر تبدیل به یکی از ژنرال های بسیار قدرتمند امپراطوری کهکشان به نام "دارت ویدر" یا همان "لرد ویدر" شده است که تمام شورشیان و افرادی را که با آن ها مبارزه می کنند شکست می دهد و بدون هیچ چون و چرایی به امپراطور خدمت می کند! بنابراین مسیر داستان از فیلم های جدید شروع شده و ادامه آن در فیلم های قدیمی است. اما هان سولو که یکی از شخصیت های مهم این فیلم است در سری فیلم های قدیمی حضور داشته است و به نظر می رسد قرار بود که یک نسخه کودک او را در فیلم جنگ های ستاره ای: انتقام سیت قرار دهند. در صورتی که همیشه به عنوان یکی از طرفداران جنگ های ستاره ای فکر می کردید که وجود هان سولو به عنوان یک کودک باید خیلی هیجان انگیز باشد باید بدانید که چنین اتفاقی قرار بوده در این داستان بیفتد. حتی قرار شده بود که این هان سولوی کودک در این فیلم چند دیالوگ هم داشته باشد. در حقیقت بر اساس گفته های ایان مگیگ، قرار بوده در یکی از صحنه های فیلم نشان داده شود که هان سولو بوسیله چوباکا بزرگ شده است و حتی قرار بوده یک خطر را هم در این فیلم داشته باشد که می گوید:"نگاه کن من یک فرستنده جالب پیدا کردم! من فکر می کنم هنوز هم می تواند سیگنال بفرستد و دریافت کند!"

22. چهره بوبا فت در قسمت جنگ های ستاره ای: امپراطور دوباره ضربه می زند در یک لحظه نشان داده شده است ولی شما برای شناختن آن نیاز به اطلاعات پشت صحنه ای فیلم دارید!

یکی دیگر از شخصیت هایی که همیشه زیر ماسک نشان داده می شد و هرگز هیچ فردی نمی توانست چهره واقعی آن را ببیند، شخصیت بوبا فت بود که یکی از کاراکترهای منفی این داستان بود. هرکسی که خودش را از هواداران این مجموعه هیجان انگیز و فضایی می داند همیشه این سوال در ذهنش وجود دارد که: "خیلی دلم می خواهد بدانم که حقیقتا چهره این بوبا فت به چه شکلی است!" ولی با این که بسیاری از افرادی که حتی ممکن است از طرفداران جنگ ستارگان باشند این موضوع را ندانند ولی حقیقت این است که چهره اصلی بوبافت در فیلم نشان داده شده است! در حقیقت در یکی از صحنه های این فیلم چهره او به صورت کاملا آشکار قابل دیدن می باشد.

اما!

اگر فکر می کنید که نتوانستید چهره او را تشخیص دهید اشکالی ندارد شما بخشیده می شوید چون شما برای این که او را ببینید نیاز به دانشی دارید که مربوط به چگونگی تولید کردن فیلم مورد نظر می باشد. در حقیقت جربی بالوک که بوبا فت را بازی می کرده داستان را به این شکل بیان می کند که:

" یک روز من در لباس بوبا فت خودم نشسته بودم و از من خواسته شد که اگر ممکن است امروز به جای بازی کردن بوبا فت نقش یکی از افسران امپراطوری را بازی کن چون هیچ کس دیگری نیست که این کار را انجام دهد! نقش مورد نظر نقش سروان شسکیل بود که در آن زمان هنوز نامی نداشت. او در صحنه ای بازی می کند که در سیاره ابرها، لیا می گوید: "لوک! نگاه کن این یک تله است!" و قرار است این سروان شسکیل به لوک شلیک کند! شما می توانید چهره مرا در آن بخش از فیلم ببینید!

23. قرار بود تا نام اصلی و اولیه یودا، بافی باشد!

استاد یودا یکی از قوی ترین و در عین حال پیرترین و ماهرترین استادان جدای می باشد. تمام افرادی که ما به عنوان جنگجویان جدای می شناسیم توسط او تعلیم دیده اند! بنابراین می توان گفت که جایگاه بسیار مخصوصی در جنگ های ستاره ای دارد. کاراکتر او همچنین به اندازه ای محبوب شده که خارج از جنگ ستارگان نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ولی در اینجا می خواهیم به یک نکته بسیار مهم درباره او که شاید کمتر کسی بداند اشاره کنیم. افرادی که حقیقتا طرفداران فیلم های جنگ های ستاره ای می باشند می دانند که نام اصلی یودا (حداقل در فیلمنامه) "مینک یودا" است! اما حقیقت این است که چیزی که کسی درباره آن نمی داند این است که در مراحل خیلی خیلی اولیه نوشتن فیلمنامه جنگ ستارگان: امپراطور دوباره ضربه می زند، قرار بود تا نام یودا در حقیقت بافی باشد! بله بافی! البته ممکن است اکنون این موضوع به نظر شما کمی غیرواقعی باشد. ممکن است به آن بخندید و فکر کنید که این نام بچه گانه است ولی حقیقت این است که یودا قرار بوده تا به این نام صدا شود! دنیا جای خیلی متفاوتی بود در صورتی که ما این کاراکتر مهم جنگ های ستاره ای را به نامی کاملا متفاوت می شناختیم!

24. در جهان جزیره کوچکی در نزدیکی ساحل نیوزلند وجود دارد که سکه های جنگ های ستاره ای را به عنوان ارز رایج قبول می کند!

همان طور که می دانید شهرت این فیلم ها به اندازه ای بود که از یک فیلم جدا شدند و مفهومی وسیعتر و بزرگتر پیدا کردند. بعد از این که جنگ های ستاره ای: یک امید تازه برای اولین بار در سینماهای آمریکا اکران شد مردم با شور و اشتیاقی باورنکردنی به سینماها هجوم آوردند تا این فیلم را بارها و بارها دوباره و دوباره ببینند! این فیلم همچنین تاثیرات بسیار زیادی بر روی فرهنگ مردم در تمام جهان داشت و از جمله این که جزیره ای به نام نیو وجود دارد که تقریبا 1500 مایل از سواحل نیوزلند فاصله دارد و بر اساس لوس آنجلس تایمز، تنها مکانی در کره زمین است که شما می توانید با استفاده از سکه های مختلف مربوط به شخصیت های مختلف سری فیلم های جنگ های ستاره ای برای خودتان کالاهای مختلف تهیه کنید!


24 حاشیه بسیار جذاب و خواندنی درباره سری فیلم های جنگ های ستاره ای که حتی هواداران این مجموعه نیز نمی دانند! (بخش دوم)

12. در ابتدا تصمیم بر آن بود تا گروه موسیقی NSYNC در قسمت دوم فیلم یعنی "حمله کلون ها" حضور داشته باشند!

همان طور که می دانید سری فیلم های جنگ های ستاره ای به این صورت هستند که در ابتدا در سال 1977 شماره چهارم آن ساخته شده است و در ادامه آن شماره پنجم و ششم به ترتیب در سال های 1980 و 1983 ساخته شده اند و بعد از 16 سال بعد از ساخت فیلم شماره ششم، فیلم شماره اول این فیلم (از نظر زمان داستان) در سال 1999 ساخته شده است و سپس به دنبال آن فیلم شماره دوم در سال 2002 و فیلم شماره سوم در سال 2005 ساخته شده اند. به عبارت دیگر فردی که می خواهد داستان این فیلم را دنبال کند باید در ابتدا فیلم شماره اول را که در سال 1999 ساخته شده است ببیند. از آنجایی که در داستان جدای ها در شماره سوم این فیلم از بین می روند بنابراین در شماره های ابتدایی این فیلم تعداد زیادی جدای وجود دارد که هرکدام از آن ها نیازمند بازیگر بودند!

بنابر خواسته دختر جورج لوکاس، تصمیم گرفته شد تا گروه موسیقی به نام NSYNC یک حضور کوتاه به عنوان شوالیه های جدای در این فیلم داشته باشند. حتی آن ها در برخی از بخش های فیلم نیز حضور داشتند و با اندروید ها جنگیدند. جوی فاتون به خاطر می آورد که تنها توصیه کارگردانی که جورج لوکاس به آن ها می کرد این بود که تظاهر کنید در حال جنگیدن با اندرویدها می باشید. متاسفانه، در نهایت در ورژن پایانی فیلم، صحنه های مربوط به جنگیدن آن ها از فیلم حذف شد.

13. نام "اوک" که یکی از گونه ای تخیلی جانداران در داستان فیلم است به هیچ عنوان در فیلم برده نمی شود!

یکی دیگر از نکته های مهمی که در این رابطه وجود دارد این است که نام "اوک" ها که یکی از گونه هایی از جانداران موجود در یکی از سیاره های جنگلی در مجموعه فیلم های جنگ های ستاره ای هستند در هیچ کجای این فیلم برده نمی شود. در صورتی که شما خودتان را یکی از هواداران این مجموعه فیلم ها می دانید و در صورتی که فکر می کنید ما اشتباه کرده ایم می توانید خودتان دوباره به این فیلم برگردید و این فیلم را دوباره و دوباره و دوباره نگاه کنید ولی اطمینان داشته باشید که به هیچ عنوان نمی توانید هیچ جای این فیلم بشنوید که کسی نامی از "اوک" ها آورده باشد! "اوک" ها موجوداتی بودند که در داستان فیلم های جنگ های ستاره ای در شماره سوم این فیلم یعنی فیلم "بازگشت جدای" ظاهر شدند و در جنگیدن علیه نیروهای شرور امپراطوری به افرادی که در داستان بودند کمک بسیار زیادی کردند. آن ها بودند که باعث شدند تا بخش زیادی از جنگ هایی که در این قسمت از فیلم هستیم به پیروزی برسد. این در صورتی است که نام "اوگ" در این موجودات تنها از فیلمنامه اصلی گرفته شده است. در فیلم نامه اصلی این فیلم آن ها را به عنوان "موجوداتی عجیب و غریب" معرفی کرده اند که دارای صورت هایی پشمالو هستند و چشمانی دارند که سیاه و بزرگ است و به اندازه ای صورتشان پشمالو است که حتی نمی توانند جایی را نگاه کنند! و نام آن ها نیز "اوک" می باشد!" همین و بس!

اما این که چگونه این موجودات به نام "اوک" توسط تمام طرفداران جنگ های ستاره ای شناخته شدند موضوع جالبی است که داستان جالب تری هم دارد. داستان از این قرار است که بعد از این که این فیلم در سینماها اکران شد، برای تمام شخصیت هایی که در این فیلم حضور داشتند عروسک هایی به بازار آمدند. شخصیت "اوک" ها نیز در بازار عروسک هایی داشتند که نام آن ها بر اساس نامی که در فیلمنامه اصلی بر روی آن ها گذاشته شده بود یعنی همان "اوک" ها بود. اما نکته جالب این داستان این است که عروسک هایی که نام آن ها "اوک" بود سال ها قبل از این که فیلم جنگ های ستاره ای اکران شود در بازار وجود داشت!!! آیا می توانید این معما را خودتان حل کنید؟؟؟!!!

14. "پراگ ها" در شماره هفتم این فیلم در فیلمنامه وجود نداشتند و صرفا برای حفاظت کردن چوباکا از طوطی های دریایی به هنگام فیلم برداری طراحی شده بودند!

همان طور که در گذشته اشاره شد، یکی از مهم ترین و معروفترین شخصیت های این فیلم یک موجود پشمالو به نام چوباکا می باشد. این موجود پشمالو موجودی است که برای اولین بار او را در قسمت شماره چهارم این فیلم به نام "یک امید تازه" که مربوط به سال 1977 می باشد مشاهده می کنیم. این موجود پشمالو سعی می کند تا به هان سولو (که نقش او را هاریسون فورد ایفا می کند) کمک کند تا در مبارزه کردن علیه امپراطوری پیروز شود. در تمام مدت این فیلم این موجود پشمالو به کارکترهایی که قهرمانان این فیلم شناخته می شوند کمک می کند تا بتوانند راحت تر کارشان را انجام دهند. البته ناگفته نماند که این "دوست قدیمی" هان سولو خودش را در قسمت هفتم این فیلم نیز نشان می دهد. در حقیقت وقایع این قسمت حدودا 30 سال بعد از وقایع قسمت ششم این فیلم (که مربوط به سال 1983 بود) می گذرد و چوباکا هنوز هم با هان سولو همراه می شود.

یک نکته جالب در رابطه با قسمت شماره هفتم این داستان این است که در این قسمت ما موجوداتی به نام "پاراگ ها" را مشاهده می کنیم که در فیلم تعداد زیادی از آن ها وجود دارند. ولی حقیقت این است که طراحی شدن این موجودات اصلا در فیلمنامه اصلی وجود نداشته است! به عبارت دیگر این موجودات تنها به این دلیل طراحی شده اند از حمله گروهی از طوطی های دریایی که در مکان فیلم برداری زیاد دیده می شدند بر روی چوباکا جلوگیری کنند تا فیلم خراب نشود! در حقیقت آن ها صرفا برای بهتر فیلم برداری شدن فیلم طراحی شده بودند!

15. دارت مائول در شماره اول جنگ های ستاره ای (جنگ های ستاره ای: تهدید شبه) به سختی پلک می زند!

همان طور که اشاره شد، اولین شماره از فیلم های جنگ های ستاره ای از نظر داستان، تهدید شبه نام دارد که در سال 1999 اکران شده است. در این فیلم به ابتدای زندگی آناکین اسکایواکر و زمانی که او در سیاره تاتونی که یک سیاره کویری است به عنوان یک برده به همراه مادرش زندگی می کند می پردازد. یکی از جدای ها به عنوان کوای کان (با بازی لیام نیسون) او را کشف می کند و از این سیاره با خودش به سیاره اصلی و مرکزی کهکشان می آورد. در تمام مدت این فیلم امپراطور قاتل (که هنوز او با به نام سی یا لرد سی می شناسیم) به دنبال آن است که آن ها را بکشد. او برای کشتن آن ها فردی به نام دارت مائول را انتخاب می کند. البته با این که او حضور زیادی در این فیلم ندارد ولی یک جدای بسیار کارکشته و کارآزموده است که در چند صحنه از این فیلم شاهد درگیری آن ها با هم هستیم. نکته خیلی جالب در رابطه با دارت مائول این است که او به سختی در این فیلم پلک می زند! علت این موضوع هم به شیوه گیرمی که از این هنرپیشه شده برمی گردد. در حقیقت در آن زمان برای این که چهره ای زشت را برای این کاراکتر درست کنند او را به شکلی گریم کرده بودند که نتواند پلک بزند. هنرپیشه ای که نقش او را بازی کرده بود (یعنی ری پارک) بعدها گفته بود که یکی از ناراحتی هایی که من به هنگام بازی کرد در این فیلم داشتم این بود که چشمان مرا به شکلی گریم کرده بودند که خیلی سخت بود که پلک بزنم و این کار برایم خیلی دردناک بود!

16. صدایی که برای چوباکا گذاشته بودند علاوه بر صدای خرس عصبانی، ترکیبی از صدای چند حیوان از جمله صدای شیر و جغد بود!

یک نکته جالب دیگر در رابطه با جنگ های ستاره ای که اکثر افرادی که حتی خودشان را ممکن است از هواداران این مجموعه بدانند به درستی نمی دانند این است که صدایی که برای موجوداتی که در این فیلم هستند گذاشته شده در حقیقت صدایی است که در اکثر مواقع از ترکیب صداهایی ایجاد شده که در بخش های مختلف دیگر این فیلم به گوش می رسد. به عنوان مثال، برخی از صداهایی که برای جابجا شدن سفینه ها در این فیلم بکار گرفته شده مربوط به صداهایی هستند که کاملا ترکیبی می باشند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که در برخی از موارد نیاز بود تا برای تولید کردن صداها تنها از یک صدا استفاده شود ولی اکثر صداهایی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند صداهایی ترکیبی می باشند. یکی از موارد بسیار جالبی که در رابطه با صداهایی که در این فیلم وجود دارد باید به آن اشاره کرد؛ صدایی است که از چوباکا خارج می شود. اگر به این صدا دقت کنید متوجه می شوید که این صدا تقریبا شبیه به صدای یک خرس است. این در صورتی است که این صدا در حقیقت ترکیبی از چند صدای مختلف است. یکی از افرادی که در طراحی صداهای جنگ های ستاره ای نقش مهمی داشت فردی به نام "بن بارت" بود که یک طراح صدای بسیار با استعداد بود. این فرد تصمیم گرفته بود تا برای صدای چوباکا از ترکیبی از چند صدای مختلف و متفاوت استفاده کند که یکی از آن ها صدای خرسی عصبانی بود و دیگری صدایی ترکیب شده از صدای برخی از حیوانات بود که یکی از آن ها مربوط به صدای شیر و جغد و چند حیوان دیگر بود.

17. به جای کری فیشر قرار بود "کندی ویلیامز" نقش پرنسس لیا را بازی کند!

پرنسس لیا یکی از مهم ترین شخصیت های کل داستان جنگ های ستاره ای است. این پرنسس در حقیقت دختر آناکین اسکایواکر و خواهر دوقلوی لوک اسکایواکر است که نیرو در او نیز مانند دیگر اعضای خانواده اش بسیار قوی می باشد. هنرپیشه ای که در فیلم های اول جنگ های ستاره ای (یعنی فیلم هایی که در سال های 1977، 1980 و 1983 به ترتیب اکران شدند) بازی می کرد کسی نبود جز کری فیشر. این در صورتی است که هنرپیشه های جوان و زیبای بسیار زیادی بودند که همگی دوست داشتند تا نقش پرنسس لیا در این فیلم را بازی کنند. در میان این هنرپیشه ها یکی از معروف ترین آن ها خانم سیدنی ویلیامز بود. او خیلی دوست داشت تا د این فیلم بازی کند و حتی برای بازی کردن در این فیلم حاضر شده بود تا برای مدت طولانی تمرین کند. ویدیوهایی از او به جا مانده است که نشان می دهد تا برای این فیلم مصاحبه می کند. او که قبل از فیلم جنگ های ستاره ای با جورج لوکاس در فیلم قبلیش همکاری کرده بود وقتی که داستان فیلمنامه جنگ های ستاره ای را خوانده بود احساس می کرد که این نقش برای او ساخته شده است. او مخصوصا به رابطه ای که بین هان و لیا وجود داشت بسیار علاقه مند شده بود و فکر می کرد که می تواند بهترین گزینه برای این کار باشد. جالب است بدانید حتی او برخی از صحنه های این فیلم را که بعدها مشاهده می کنیم کری فیشر آن ها را بازی کرده است بازی کرده بود.

البته چندین دهه بعد در مصاحبه های تلویزیونی که انجام داده بود می گفت دیالوگ هایی که به کری فیشر می دادند خیلی سخت بودند و همیشه فکر می کرد که کری فیشر خیلی هنرپیشه توانایی است که توانسته این نقش را به خوبی بازی کند.

. در قسمت "تهدید شبه" کوای کان و او بی وان کنوبی با استفاده از یک ریش تراش ژیلت با هم ارتباط برقرار می کنند!

خیلی جالب است بدانید بسیاری از جلوه های ویژه ای که در فیلم جنگ های ستاره ای بکار گرفته شده در حقیقت به شیوه ای بسیار آسان طراحی شده است. به عبارت دیگر، بسیاری از تکنیک هایی که در این فیلم مشاهده می شود تکنیک هایی هستند که به راحتی با استفاده از تکنیک های امروزی ساخته شده اند که حتی باور کردن برخی از این تکنیک ها بسیار سخت است. به عنوان مثال، یکی از این تکنیک ها مربوط به شمشیر نوری می شود که لوک اسکایواکر از آن استفاده می کند. این شمشیر نوری در حقیقت چیزی نیست جز یک فلش مربوط به یک دوربین قدیمی (که البته فراموش نکنید دسته این شمشیر فلش این دوربین است و کل شمشیر با استفاده از کامپیوتر ساخته شده است!) و یا این که برخی از ابزارهایی که در جنگ های ستاره ای در قسمت امپراطور ضربه می زند (که از نظر داستان قسمت پنجم آن است) بکار گرفته می شود در حقیقت میکروفون های قدیمی هستند!

ولی علاوه بر همه این ها، خنده دارترین نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که وسیله ای که در قسمت "تهدید شبه" که از نظر داستان اولین قسمت این داستان به حساب می آید کوای کان (لیام نیسون) و او بی وان کنوبی (ایوان مک گرگور) با استفاده از آن با همدیگر ارتباط برقرار می کنند در حقیقت چیزی نیست جز یک ماشین ریش تراشی ژیلت! در صورتی که دوباره این فیلم را مشاهده کردید برای بار دوم به آن دقت کنید و متوجه خواهید شد که این وسیله دقیقا شبیه به یک ریش تراش ژیلت می باشد! اگر فکر می کنید چرا این شباهت وجود دارد باید به شما بگوییم چون این دقیقا یک ریش تراش ژیلت است که البته برای این فیلم تغییراتی به آن داده شده است!

19. قرار بود هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و جان گیلگود به جای دارت ویدر بازی کنند!

دارت ویدر در جنگ های ستاره ای نیاز به معرفی ندارد! او مظهر قدرت است ولی قدرتی است که از آن برای از بین بردن نیروهای مثبت استفاده می کند. یک نکته بسیار جالب در رابطه با او این است که همیشه نقاب تر صورت دارد و بنابراین هیچ کس نمی داند که چهره اش چگونه است! دارت ویدر را برای اولین بار در قسمت چهارم این مجموعه مشاهده می کنیم (قسمت امیدی تازه، 1977) و سپس در قسمت "امپراطوری دوباره ضربه می زند" (1980) نیز مشاهده می کنیم و در نهایت و بعد از آن در قسمت "بازگشت جدای" (1983) می بینیم که در پایان این فیلم ماسک خودش را بر می دارد! در نهایت برای مدت تقریبا 6 سال تمام افرادی که در جهان خودشان را هواداران جنگ های ستاره ای می دانستند به این فکر می کردند که این دارت ویدر چه قیافه ای دارد! هیچ کس چهره او را ندیده بود و این موضوع همیشه به عنوان یک راز باقی مانده بود. جورج لوکاس وقتی که داشت فیلم "بازگشت جدای" را می ساخت این موضوع را می دانست که افراد زیادی هستند که دوست دارند بدانند در نهایت او چه قیافه ای دارد.بنابراین به سرعت به دنبال هنرپیشه ای بود که بتواند یک چهره مناسب را برای او به نمایش بگذارد. بنابراین او به هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و یا جان گیلگود پیشنهاد داد تا در نقش دارت ویدر بازی کنند. ولی بر اساس فیلم های مستندی که مربوط به چگونگی ساختن جنگ های ستاره ای: بازگشت جدای هستند، لوکاس بلافاصله از این تصمیم خودش منصرف شد چون فکر می کرد که اگر چنین کاری را انجام دهد ممکن است حواس مخاطبین از داستان اصلی پرت شود و یا این که آن ها فکر کنند جورج لوکاس آن ها را مسخره گرفته است و داستان را جدی نگیرند!

ولی با این وجود هنوز هم می توانیم درک کنیم که لارنس الیویه چقدر خوب می توانست نقش دارت ویدر در حال مرگ را بازی کند! واقعا آیا چنین بازی لایق گرفتن جایزه اسکار نبود؟

20. کری فیشر و هریسون فورد به هنگام فیلم برداری فلیم جنگ های ستاره ای: امپراطوری ضربه می زند به هم علاقه مند شدند!

یکی از اتفاقات بسیار جالبی که در طول فیلم برداری فیلم های جنگ های ستاره ای افتاده است رابطه عاشقانه ای می باشد که کری فیشر با هریسون فورد برقرار کردند. در حقیقت کاراکترهایی که این دو بازی می کردند نیز قرار بود دارای چنین رابطه عاشقانه ای باشند: داستان از این قرار بود که پرنسس لیا و هان سولو بعد از این که در شماره چهارم فیلم از نظر داستان (یعنی جنگ های ستاره ای: یک امید تازه) همدیگر را در یک پایگاه فضایی که مربوط به نیروهای امپراطوری قاتل کهکشان بود دیدند با هم دوست شدند و کم کم به همدیگر علاقه مند شدند. این علاقه ای که این دو به هم داشتند به اندازه ای زیاد بود که داستان تا حد داشتن یک رابطه کاملا جدی به پیش رفت. هر دوی آن ها یعنی هم هریسون فورد و هم کری فیشر بعد از این که سال ها از آن رابطه گذشت، آن رابطه را به شکل یک رابطه ای کاملا جدی توصیف کردند که حقیقتا بینشان ایجاد شده بود.

21. در داستان اصلی قرار بود یک نسخه 10 ساله از هان سولو در قسمت سوم جنگ های ستاره ای یعنی "جنگ های ستاره ای: انتقام سیت" وجود داشته باشد!

همان طور که می دانید داستان جنگ های ستاره ای را باید در ابتدا از جنگ های ستاره ای:تهدید شبه نگاه کنید. داستان درباره پسری جوان به نام آناکین اسکایواکر است که در سیاره تاتونی زندگی می کند. کوای کان بعدها این پسربچه را از سیاره خودش و از مادرش جدا می کند و او را با خودش به معبد جدای ها می برد تا آموزش هایی به او بدهد. در ابتدا او را قبول نمی کنند ولی در نهایت می پذیرند که او یک جدای شود البته این اتفاق زمانی می افتد که دیگر کوای کان از بین رفته است و بنابراین شاگرد کوای کان یعنی او بی وان کنوبی او را بزرگ می کند و تبدیل به یک جدای می کند. کم کم آناکین اسکایواکر به سمت نیمه تاریک قدرت رانده می شود و در نهایت به او بی وان کنوبی خیانت می کند و تصمیم می گیرد تا بر علیه جهموری کهکشانی اقدام کند و در نهایت تصمیم می گیرد که با امپراطوری قاتل کهکشان همکاری کند. وقتی که به شماره های بعدی این فیلم (که از شماره جنگ های ستاره ای: یک امید تازه شروع می شوند که در سال 1977 اکران شده است) می رویم متوجه می شویم که داستان به 20 سال بعد رفته است و اکنون آناکین اسکایواکر تبدیل به یکی از ژنرال های بسیار قدرتمند امپراطوری کهکشان به نام "دارت ویدر" یا همان "لرد ویدر" شده است که تمام شورشیان و افرادی را که با آن ها مبارزه می کنند شکست می دهد و بدون هیچ چون و چرایی به امپراطور خدمت می کند! بنابراین مسیر داستان از فیلم های جدید شروع شده و ادامه آن در فیلم های قدیمی است. اما هان سولو که یکی از شخصیت های مهم این فیلم است در سری فیلم های قدیمی حضور داشته است و به نظر می رسد قرار بود که یک نسخه کودک او را در فیلم جنگ های ستاره ای: انتقام سیت قرار دهند. در صورتی که همیشه به عنوان یکی از طرفداران جنگ های ستاره ای فکر می کردید که وجود هان سولو به عنوان یک کودک باید خیلی هیجان انگیز باشد باید بدانید که چنین اتفاقی قرار بوده در این داستان بیفتد. حتی قرار شده بود که این هان سولوی کودک در این فیلم چند دیالوگ هم داشته باشد. در حقیقت بر اساس گفته های ایان مگیگ، قرار بوده در یکی از صحنه های فیلم نشان داده شود که هان سولو بوسیله چوباکا بزرگ شده است و حتی قرار بوده یک خطر را هم در این فیلم داشته باشد که می گوید:"نگاه کن من یک فرستنده جالب پیدا کردم! من فکر می کنم هنوز هم می تواند سیگنال بفرستد و دریافت کند!"

22. چهره بوبا فت در قسمت جنگ های ستاره ای: امپراطور دوباره ضربه می زند در یک لحظه نشان داده شده است ولی شما برای شناختن آن نیاز به اطلاعات پشت صحنه ای فیلم دارید!

یکی دیگر از شخصیت هایی که همیشه زیر ماسک نشان داده می شد و هرگز هیچ فردی نمی توانست چهره واقعی آن را ببیند، شخصیت بوبا فت بود که یکی از کاراکترهای منفی این داستان بود. هرکسی که خودش را از هواداران این مجموعه هیجان انگیز و فضایی می داند همیشه این سوال در ذهنش وجود دارد که: "خیلی دلم می خواهد بدانم که حقیقتا چهره این بوبا فت به چه شکلی است!" ولی با این که بسیاری از افرادی که حتی ممکن است از طرفداران جنگ ستارگان باشند این موضوع را ندانند ولی حقیقت این است که چهره اصلی بوبافت در فیلم نشان داده شده است! در حقیقت در یکی از صحنه های این فیلم چهره او به صورت کاملا آشکار قابل دیدن می باشد.

اما!

اگر فکر می کنید که نتوانستید چهره او را تشخیص دهید اشکالی ندارد شما بخشیده می شوید چون شما برای این که او را ببینید نیاز به دانشی دارید که مربوط به چگونگی تولید کردن فیلم مورد نظر می باشد. در حقیقت جربی بالوک که بوبا فت را بازی می کرده داستان را به این شکل بیان می کند که:

" یک روز من در لباس بوبا فت خودم نشسته بودم و از من خواسته شد که اگر ممکن است امروز به جای بازی کردن بوبا فت نقش یکی از افسران امپراطوری را بازی کن چون هیچ کس دیگری نیست که این کار را انجام دهد! نقش مورد نظر نقش سروان شسکیل بود که در آن زمان هنوز نامی نداشت. او در صحنه ای بازی می کند که در سیاره ابرها، لیا می گوید: "لوک! نگاه کن این یک تله است!" و قرار است این سروان شسکیل به لوک شلیک کند! شما می توانید چهره مرا در آن بخش از فیلم ببینید!

23. قرار بود تا نام اصلی و اولیه یودا، بافی باشد!

استاد یودا یکی از قوی ترین و در عین حال پیرترین و ماهرترین استادان جدای می باشد. تمام افرادی که ما به عنوان جنگجویان جدای می شناسیم توسط او تعلیم دیده اند! بنابراین می توان گفت که جایگاه بسیار مخصوصی در جنگ های ستاره ای دارد. کاراکتر او همچنین به اندازه ای محبوب شده که خارج از جنگ ستارگان نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ولی در اینجا می خواهیم به یک نکته بسیار مهم درباره او که شاید کمتر کسی بداند اشاره کنیم. افرادی که حقیقتا طرفداران فیلم های جنگ های ستاره ای می باشند می دانند که نام اصلی یودا (حداقل در فیلمنامه) "مینک یودا" است! اما حقیقت این است که چیزی که کسی درباره آن نمی داند این است که در مراحل خیلی خیلی اولیه نوشتن فیلمنامه جنگ ستارگان: امپراطور دوباره ضربه می زند، قرار بود تا نام یودا در حقیقت بافی باشد! بله بافی! البته ممکن است اکنون این موضوع به نظر شما کمی غیرواقعی باشد. ممکن است به آن بخندید و فکر کنید که این نام بچه گانه است ولی حقیقت این است که یودا قرار بوده تا به این نام صدا شود! دنیا جای خیلی متفاوتی بود در صورتی که ما این کاراکتر مهم جنگ های ستاره ای را به نامی کاملا متفاوت می شناختیم!

24. در جهان جزیره کوچکی در نزدیکی ساحل نیوزلند وجود دارد که سکه های جنگ های ستاره ای را به عنوان ارز رایج قبول می کند!

همان طور که می دانید شهرت این فیلم ها به اندازه ای بود که از یک فیلم جدا شدند و مفهومی وسیعتر و بزرگتر پیدا کردند. بعد از این که جنگ های ستاره ای: یک امید تازه برای اولین بار در سینماهای آمریکا اکران شد مردم با شور و اشتیاقی باورنکردنی به سینماها هجوم آوردند تا این فیلم را بارها و بارها دوباره و دوباره ببینند! این فیلم همچنین تاثیرات بسیار زیادی بر روی فرهنگ مردم در تمام جهان داشت و از جمله این که جزیره ای به نام نیو وجود دارد که تقریبا 1500 مایل از سواحل نیوزلند فاصله دارد و بر اساس لوس آنجلس تایمز، تنها مکانی در کره زمین است که شما می توانید با استفاده از سکه های مختلف مربوط به شخصیت های مختلف سری فیلم های جنگ های ستاره ای برای خودتان کالاهای مختلف تهیه کنید!


همه ما می دانیم که تماشا کردن فیلم های ترسناک باعث می شود که تا مدتی بعد از این فیلم احساس ترس در ما وجود داشته باشد ولی به دلیل علاقه ای که داریم گاهی این فیلم ها را نگاه می کنیم. حتی در برخی از موارد ممکن است این احساس ترس برای ما دردسرساز باشد. به عنوان مثال ممکن است به دلیل تماشا کردن یک فیلم ترسناک دیگر شب ها خوابمان نبرد و یا این که تا مدت ها از بودن در یک مکان خلوت احساس ناراحتی و ترس داشته باشیم. این در صورتی است که اگر برخی از توصیه ها را رعایت کنیم می توانیم به راحتی این احساس را در خودمان از بین ببریم. در ادامه این پست تصمیم داریم تا 13 توصیه را برای این که احساس ترس ناشی از فیلم های ترسناک را از خودتان دور کنید برایتان ارایه کنیم:

1. برای این که میزان ترسناکی فیلم کمتر شود، فیلم را صبح ها نگاه کنید!

شما برای این که از میزان ترسناک بودن فیلم کم کنید می توانید فیلم را در ساعت هایی نگاه کنید که کمترین اثر را بر روی شما دارد. تحقیقات نشان داده است که اگر این گونه فیلم ها را زمانی که تازه از خواب بیدار شده اید (و یا حداثل زمانی که در ساعت های ابتدایی روز هستید) تماشا کنید می توانید انتظار داشته باشید که میزان اثربخشی این فیلم ها به مراتب کمتر از زمانی می شود که بعد از ظهر و عصر آن ها را نگاه کنید. در حقیقت اگر به جای این که فیلم ها را زمانی که خورشید غروب می کند نگاه کنید زمان طلوع خورشید نگاه کنید، می توانید تمام روزتان را که به فعالیت های مختلف می پردازید به عنوان فیلتری برای اثرات این فیلم درنظر بگیرید. بنابراین این فعالیت ها باعث می شوند که تماشای فیلم به اندازه ای که شب آن را نگاه کنید برایتان ترسناک نباشد.

تحقیقات نشان داده است اگر فیلم را زمانی نگاه کنید که هوای بیرون از مکانی که در آن قرار گرفته اید تاریک باشد؛ میزان اثربخشی منفی که این فیلم می تواند بر روی شما داشته باشد به مراتب بیشتر از زمانی است که فیلم را در حالی ببینید که می دانید فضای بیرون از خانه تان روشن است. بنابراین بهتر است که سعی کنید حتما زمان تماشا کرد فیلم را طوری تنظیم کنید که در روشنایی روز (و ترجیحا اول صبح) فیلم را تماشا کنید.

2. فیلم را تنها نگاه نکنید!

یکی از کارهایی که به هنگام تماشا کردن فیلم های ترسناک شما برای این که تاثیرگذاری این فیلم ها را کم کنید نباید انجام دهید این است که فیلم را تنها نگاه کنید. بر اساس تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته دانشمندان نشان داده اند که هنگامی که شما فیلم ها را تنها نگاه می کنید تاثیری که بر روی شما خواهند داشت خیلی زیاد است این در صورتی است که وقتی فیلم ها را به همراه افرادی نگاه می کنید که آن ها را دوست دارید اثربخشی این فیلم مخصوصا زمانی که ترسناک است خیلی کمتر می شود. البته این موضوع درباره افرادی که آن ها را نمی شناسید نیز صادق است. به عنوان مثال در صورتی که شما یک فیلم ترسناک را در کنار عده ای از افراد در سینماها نگاه کنید؛ می توانید انتظار داشته باشید که نسبت به زمانی که همان فیلم را به تنهایی در همان سینما نگاه می کنید بسیار اثربخشی کمتری بر روی شما دارد. این در صورتی است که اگر حداقل یک نفر علاوه بر شما در کنار شما باشد می توانید انتظار داشته باشید که میزان ترسی که به احتمال زیاد از دیدن این فیلم به شما دست خواهد داد به میزان بسیار زیادی کمتر می شود و شما می توانید انتظار داشته باشید که عوارض دیدن این فیلم ترسناک کمتر گریبانگیر شما شود. یکی از بدترین کارهایی که می توانید در این زمینه انجام دهید این است که وقتی کسی خانه نیست یک فیلم ترسناک را برای خودتان بگذارید و اگر زمان این کار شب باشد خیلی بدتر می شود و بدتر از همه آن ها این است که چراغها را نیز خاموش کنید! در چنین حالتی ممکن است تا مدتی دچار عوارض ناشی از ترسیدن از این فیلم باشید!

3. برای این که به هنگام تماشا کردن این فیلم احساس راحتی بیشتری داشته باشید می توانید در طول مدت زمان پخش این فیلم با افرادی که دارید به همراه آن ها این فیلم را تماشا می کنید صحبت کنید!

همان طور که بیان شد یکی از کارهایی که شما می توانید در این زمینه انجام دهید این است که فیلم را به همراه افراد دیگری در کنارتان نگاه کنید. این کار می تواند به میزان زیادی باعث شود که میزان استرس شما در کار کاهش پیدا کند. یکی دیگر از توصیه هایی که در این زمینه به افرادی که می خواهند از فیلم های ترسناک نترسند می شود این است که سعی کنند تا همزمان با فیلم با دیگران صحبت کنند و درباره شخصیت هایی که در این فیلم وجود دارد و یا درباره داستانی این این فیلم دارد و یا درباره آینده ای که به احتمال زیاد شخصیت ها در این فیلم خواهند داشت صحبت کنند. این کار باعث می شود که میزان فشاری که ناشی از ترسناک بودن فیلم مورد نظر است به میزان زیادی کم می شود و شما می توانید انتظار داشته باشید که احساس ایمنی و آرامشی را که ناشی از بودن در کنار افراد دیگر به هنگام تماشای فیلم است به شما کمک کند تا به میزان زیادی ترستان از تماشا کردن فیلم کم شود. بنابراین در صورتی که می خواهید کمی آرامتر شوید می توانید درباره این فیلم با افرادی که همراه با شما فیلم را تماشا می کنند صحبت کنید. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند به میزان بسیار بسیار زیادی میزان استرس شما را از تماشا کردن این فیلم کم کند. به عنوان مثال می توانید درباره بخش های قبلی این فیلم نیز با دیگران صحبت کنید. مثلا می توانید بگویید: "دیدی او چگونه می دوید؟" و مواردی از این قبیل!

4. وقتی فیلم به بخش های ترسناک خودش رسید، برای این که بر روی شما اثری نداشته باشد بخندید!

یکی دیگر از روش های بسیار بسیار موثری که شما می توانید برای این که اثر تماشا کردن فیلم را کم کنید از آن استفاده کنید این است که به هنگامی که فیلم به بخش های ترسناک خودش رسید به جای این که بترسید و اجازه بدهید تا این بخش های ترسناک بر روی شما تاثیر داشته باشند؛ بخندید! تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی شما داشته باشد و باعث شود که به میزان زیادی میزان استرسی را که ممکن است ناشی از تماشا کردن این لحظه های ترسناک در شما شود بکاهد. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که شما بخش های ترسناک فیلم را برای خودتان تبدیل به بخش های مثبت کنید و این می تواند به شما کمک کند تا از هیجانات و استرس ها و در نهایت ترس ها و آسیب های تماشا کردن چنین لحظه هایی در فیلم مصون بمانید. یکی از مهم ترین نشانه هایی که شما می توانید تشخیص دهید که هم اکنون یک لحظه ترسناک در حال وقوع است لحظه ای است که موسیقی فیلم در حال تند شدن شود. در چنین حالتی شما می توانید انتظار داشته باشید که به احتما زیاد قرار است اتفاقی در این فیلم بیفتد. بنابراین شما باید سعی کنید تا در چنین شرایطی بخندید و یا این که در صورتی که می توانید یک چیز خنده دار برای خودتان و برای افرادی که در کنار شما فیلم را می بینند تعریف کنید. بهتر است حتی اگر فکر می کنید هیچ بخشی از این فیلم خنده دار نیست و هیچ چیز خنده داری در این فیلم پیدا نمی شود نیز این کار را انجام دهید. فراموش نکنید که خنده می تواند تاثیرات بسیار شگفت انگیزی بر روی شما داشته باشد. خنده می تواند به شما کمک کند تا تنش های عصبی و استرس شما کاهش پیدا کند و در حقیقت شما با این کار می تواند جو فیلم را مخصوصا زمانی که به ترسناک ترین و استرس زای ترین بخش های خودش می رسد به کلی تغییر دهید! این کار نه تنها به شما کمک می کند تا روحیه خودتان را به هنگام تماشا کردن این فیلم حفظ کنید بلکه می تواند به دیگران نیز کمک کند تا با جوی که شما ایجاد کرده اید احساس ایمنی و ریلکسیشن کنند!

5. فیلم هایی را که چگونگی ساخت فیلم های ترسناک را نشان می دهند ببینید!

شما برای این که بیشتر از گذشته درک کنید که این ها همه فیلم است و حقیقت ندارد؛ می توانید فیلم هایی را ببینید که نشان می دهد که این فیلم ترسناکی که شما دیده اید و یا فیلم های دیگر مشابه آن چگونه ساخته می شوند. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی شما داشته باشد و می تواند باعث شود که از میزان استرسی که ناشی از تماشا کردن این فیلم است به اندازه بسیار زیادی در شما کاسته شود. امروزه بسیاری از فیلم هایی که شما به صورت DVD خریداری می کنید دارای بخشی دارند که در آن پشت صحنه این فیلم و چگونگی ساخته شدن آن را نشان داده است. بنابراین در صورتی که چنین امکانی برای شما فراهم شده بود حتما این کار را انجام دهید و در صورتی که چنین امکانی نداشتید می توانید درباره مصاحبه هایی که هنرپیشه ها درباره این فیلم می کنند مطالبی را بخوانید تا به شما ثابت شود که این ها همه فیلم هستند و حقیقت ندارند!

6. بعد از تماشای فیلم مورد نظر، استراحتکنید و ریلکسیشن انجام دهید!

وقتی که فیلم مورد نظر را تماشا کردید، ریلکس کنید! این موضوع خیلی مهم است و می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی زندگی شما داشته باشد. شما بعد از این که این فیلم را مشاهده می کنید بدون تردید چه بخواهید و چه نخواهید با میزانی از استرس روبرو می شوید. این که این استرس به چه میزانی است و یا این که چگونه بخواهید کنترلش کنید موضوعی اساسی شماست. میزان این استرس بستگی به میزان ترسناک بودن این فیلم و همچنین بستگی به این دارد که شما به چه میزان از این فیلم تاثیر پذیرفته اید. همچنین این که چگونه با استرس ناشی از این فیلم مواجه شوید نیز بستگی به خودتان دارد. تحقیقات نشان داده است افرادی که سعی می کنند تا بعد از تماشا کردن فیلم های ترسناک و فیلم هایی که به شکل های مختلف به آن ها استرس وارد می کنند کار ریلکسیشن انجام دهند افرادی هستند که شانس بیشتری برای موفقیت در کنترل کردن خودشان و عوارضی که ناشی از تماشای این فیلم ترسناک می باشد دارند. این در صورتی است که اگر شما بعد از تماشای این فیلم به جای این که کاری کنید که این استرس در شما کاهش پیدا کند سعی کنید تا استرستان را حتی از آن چیزی که بوده است بیشتر کنید می توانید انتظار داشته باشید که تا مدت طولانی این استرس های ناشی از فیلم شما را آزار دهد. تحقیقات نشان داده است که یکی از بهترین روش هایی که شما می توانید با این روش استرس خودتان را بلافاصله بعد از تماشا کردن فیلم مورد نظر کاهش دهید این است که عمل ریلکسیشن را انجام دهید و با استفاده از آن سعی کنید تا از شدت کار کم کنید.

7. به خودتان یادآوری کنید که این فیلم واقعی نیست!

شما باید به خودتان یادآوری کنید که چیزهایی که در این فیلم دیده اید به هیچ عنوان واقعی نبودند. این موضوع بسیار مهم است که شما به این اندازه توانایی روحی داشته باشید که به خودتان بقبولانید که اتفاقاتی که در این فیلم افتاده است اصلا حقیقی نبوده و همه آن ها زاییده ذهن افرادی بوده که آن ها را ساخته اند. بنابراین یکی از بهترین کارهایی که می توانید بعد از پایان یافتن این فیلم بکنید این است که به خودتان بگویید: "این فیلم واقعی نیست!" و یا این که بگویید: "بدون تردید من در امان هستم!"

ممکن است که گفتن این حرف ها در نگاه اول به نظر شما خیلی اثری نداشته باشد اما حقیقت این است که گفتن این حرف ها از نظر روان شناسی می تواند تاثیراتی بسیار زیاد بر روی شما داشته باشد به شیوه ای که باعث شود که شما بتوانید به میزان زیادی از استرس و ترس ناشی از تماشا کردن این فیلم ها در خودتان بکاهید. دانشمندان همچنین بر این باورند که وقتی شما این حرف ها را مدام به خودتان می زنید ضمین ناخودآگاه و همچنین نیمه هوشیار شما این حرف ها را درک می کند و بنابراین می توانید انتظار داشته باشید که تاثیر خودشان را بر روی شما بگذارند. نکته دیگر در این رابطه این است که وقتی شما این حرف ها را به خودتان می زنید ناخودآگاه آن بخش هایی از فیلم مورد نظر به ذهن شما می آید که شامل صحنه هایی است که به نظر شما مصنوعی می آید. آنگاه به خودتان می گویید که صحنه های این فیلم مصنوعی و غیرواقعی بود وبنابراین همین موضوع به شما کمک می کند تا خودتان را قانع کنید که این فیلم یک فیلم غیرواقع گرایانه و مصنوعی بوده است.

ممکن است شما با این حرف هایی که به خودتان می زنید قانع نشوید. در این صورت به شما توصیه می شود که برای این که راحت تر باشید درها را قفل کنید!

فراموش نکنید که در بسیاری از فیلم های سینمایی ترسناک می بینید که در ابتدای فیلم نوشته شده "بر اساس یک داستان واقعی!" که باید بدانید افرادی که این فیلم ها را می سازند برای این که مخاطبین بیشتری جذب کنند این عبارت را می نویسند در صورتی که در اکثر موارد در بسیاری از بخش های فیلم بسیار اغراق شده است و مثلا ممکن است برخی از کاراکترهای این فیلم ها غیرواقعی باشند و شما باید به این موضوع اشراف کامل داشته باشید.

8. بعد از تماشای فیلم های ترسناک شما کمی هیجان پیدا می کنید که بهتر است برای خلاص شدن از این انرژی کمی ورزش کنید!

بعد از این که یک فیلم ترسناک را نگاه می کنید از نظر روانشناسی در موقعیتی قرار می گیرد که اصطلاحا به آن موقعیت "جنگیدن یا پرواز کردن" گفته می شود. شما برای این که بتوانید از استرس ناشی از این موقعیت بکاهید می توانید کمی ورزش کنید. این کار می تواند تا حدود زیادی به شما کمک کند تا تعادل روانی مورد نظر برای ادامه کار را بدست بیاورید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا آرامش بیشتری پیدا کنید. شما می توانید ورزش رقص و یا ورزش هایی مانند نرم دوی و پیاده روی تند و یا طناب زدن را برای خلاص شدن از انرژی که به شما دست داده است انجام دهید که این کارها می توانند به میزان زیادی به شما کمک کنند تا تعادل روانی خودتان را بدست آورید و به حالت معمولی برسید.

9. در صورتی که فکر می کنید خلاص شدن از فکر های مربوط به این فیلم برایتان خیلی سخت است می توانید یک فیلم دیگر ببینید تا اثر فیلم قبلی کمرنگ تر شود!

یکی دیگر از کارهایی که می توانید برای رها شدن از اثراتی که فیلم قبلی برای شما دارد انجام دهید این است که یک فیلم دیگری ببینید تا اثر فیلم قبلی بر روی ذهن شما کمرنگ تر شود. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند یکی از بهترین کارها برای افرادی باشد که قصد دارند تا یک فیلم ترسناکی را که دیده اند فراموش کنند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که انجام دادن این کار یکی از موثرترین روش ها برای این است که شما بتوانید ذهن خودتان را از تماشای این فیلم به سمت دیگری متمرکز کنید. بنابراین می توانید بلافاصله بعد از این که این فیلم را مشاهده کردید دوباره تلویزیون را باز کنید و به یک فیلم دیگر نگاه کنید و البته یک نکته مهم که در این زمینه وجود دارد این است که شما باید اطمینان حاصل کنید که این فیلم دیگر مانند فیلم قبلی نیست و یک جو مثبت برای شما ایجاد می کند. به عنوان مثال می تواند یک فیلم کمدی را انتخاب کنید برای این که بتوانید به آن بخندید و فیلم ترسناک را فراموش کنید. یا می توانید در صورت امکان به یک فیلم مستند نگاه کنید تا حواستان از فیلم قبلی پرت شود.

علاوه بر تماشا کردن فیلم ها روشی دیگر در این زمینه این است که به جای فیلم یک کتاب بخوانید و خودتان را غرق در خواندن آن و مطالبی که در آن نوشته شده است بکنید. این کار می تواند باعث شود که اثرات مخرب فیلمی که دیده اید به میزان زیادی در شما از بین برود.

10. بعد از دیدن فیلم سعی کنید تها نمانید و زمانتان را با دوستان و یا خانواده بگذرانید!

از دیگر توصیه هایی که برای افرادی که می خواهند اثرات منفی و استرس زای تماشا کردن فیلم های ترسناک را در خودشان کم کنند می تواند کاربردی باشد این است که سعی کنند تا بلافاصله بعد از این که فیلم را دیدند زمان خودشان را با دیگران و افرادی که دوستشان دارند بگذرانند. در صورتی که شما این فیلم را تنها نگاه کردید بهتر است به پیش دوستانتان و یا خانواده تان بروید و بعد از تماشا کردن فیلم تنها نمانید. همچنین در صورتی که فیلم را با دیگران نگاه کردید نیز بهتر است که تنها به اتاقتان نروید و سعی کنید تا زمانتان را با دوستانتان بگذرانید. این کار می تواند باعث شود که شما احساس بهتری داشته باشید و همچنین این گذراندن زمانتان با دیگران به شما کمک می کند تا از عوارض منفی که تماشا کردن این فیلم می تواند برای شما داشته باش مصون بمانید. تحقیقات نشان داده است که افرادی که بالافاصله بعد از این که یک فیلم ترسناک را می بینند تنهایی به اتاقشان می روند احساس ترس بسیار بیشتری نسبت به افرادی که بعد از تماشای فیلم سعی می کنند تا زمانشان را در کنار خانواده ها و دوستانشان بگذرانند دارند. از این رو سعی کنید تا حتما بعد از این که تماشای فیلم را تمام کردید از تنهایی خودتان فرار کنید و وقتتان را در کنار خانواده بگذرانید. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند هنگامی که شما تنها می شوید مخصوصا زمانی که یک فیلم ترسناک را نگاه کرده اید که می تواند زمینه استرس بیشتری را در شما ایجاد کند؛ احتمال این که احساساتی مانند استرس و ناراحتی و در نهایت حتی افسردگی به شما شما بیایند بسیار بیشتر از زمانی است که وقتتان را در کنار خانواده و دوستان می گذرانید.

11. در صورتی که فکر می کنید خیلی از این فیلم ترسیده اید، می توانید برای این که احساس بهتری داشته باشید شب به هنگام خواب، چراغ را روشن بگذارید!

یکی از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا شب ها خواب بهتری داشته باشید و از فیلم مورد نظر کمتر نترسید این است که شب ها وقتی که می خواهید بخوابید چراغ را روشن نگاه دارید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا احساس آرامش بیشتری بکنید. این یک اصل روان شناسی است که وقتی ما انسان ها در محیطی تاریک قرار می گیریم احساس می کنیم که این تاریکی برایمان خطرناک است به این شکل که هر لحظه ممکن است از دل این تاریکی یک اتفاق بدی برایمان بیفتد. این در صورتی است که اگر سعی کنیم تا این مشکل را برای خودمان حل کنیم احساس بهتری می کنیم. یکی از بهترین کارهایی که در این زمینه می توان انجام داد این است که وقتی که یک فیلم ترسناک دیدیدم (که بدترین اتفاقاتی است که از نظر ایجاد احساس ترس در ما ممکن است بیفتد!) وقتی که خواستیم بخوابیم؛ چراغ را روشن کنیم. این کار می تواند به ما کمک کند تا تمام بخش هایی را که به هنگام خواب در اتاق نمی توانسته ایم ببینیم اکنون این بخش ها را نیز ببینیم و همین موضوع می تواند باعث شود تا میزان ترسی که درونمان وجود دارد به میزان بسیار زیادی کمتر شود. از این رو توصیه می شود اگر احساس می کنید که از اشباح و شیاطینی که در این فیلم ترسناک دیده ای می ترسید بهتر است که چراغ را روشن کنید تا دیگر چنین احساسی نداشته باشید و راحت تر بخوابید!

12. در صورتی که روزی که یک فیلم ترسناک دیده اید شب نمی توانید بخوابید، یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که برای خودتان موسیقی ملایم پخش کنید!

موسیقی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین هنرهای دنیا می باشد. موسیقی بر روی زندگی انسان ها تاثیرات بسیار زیادی دارد و تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که انسان ها با گوش دادن به موسیقی می توانند سیستم زندگی خودشان را تغییر دهند. آن ها حتی می توانند با گوش کردن به انواعی از موسیقی میزان افسردگی خودشان را کم کنند و حتی می توانند کاری کنند که حالشان دگرگون شود. تحقیقات زیادی در رابطه با تاثیرات مثبتی که مسیقی می تواند بر روی زندگی ما انسان ها داشته باشد انجام گرفته است. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که استفاده کردن از موسیقی می تواند به ما کمک کند تا خواب راحت تری نیز داشته باشیم. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که داشتن خواب راحت می تواند با گوش دادن به موسیقی برای ما بیشتر محیا شود. از این رو یکی از روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن بر ترس و بی خوابی های ناشی از تماشا کردن یک فیلم ترسناک غلبه کنید این است که سعی کنید تا موسیقی گوش دهید. این کار را در صورتی که هنگام خواب انجام دهید به شما کمک می کند تا خواب راحت تری نیز داشته باشید. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که داشتن یک خواب راحت با استفاده از موسیقی به راحتی امکان پذیر می شود حتی در صورتی که شما قبل از آن یک فیلم ترسناک دیده باشید. بنابراین قبل از این که خواستید به رختخواب بروید سعی کنید تا موسیقی گوش کنید و سپس به آرامی بخوابید.

همچنین تحقیقات دیگری که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است برای این که بعد از تماشا کردن یک فیلم ترسناک خواستید بخوابید، می توانید به جای گوش دادن به موسیقی به صداهایی طبیعی گوش کنید. به عنوان مثال می توانید به کلیپ های صوتی که صداهای جنگل و یا آبشار و رودخانه را ضبط کرده اند گوش کنید و با کمک آن ها به خواب بروید.

13. در صورتی که از ترس نیمه شب از خواب پریدید، به خودتان تلقین کنید که این فقط یک فیلم بود!

ممکن است شما تمام کارهایی را که در بالا به آن ها اشاره شد انجام داده باشید ولی باز هم احساس کنید که نمی توانید از شر ترس این فیلم خلاص شوید. حتی ممکن است کار شما به جای برسد که شب کابوس این فیلم را ببینید و یا ممکن است ناگهان از خواب بیدار شوید! در صورتی که چنین اتفاقی برایتان افتاد یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که به خودتان تلقین کنید که : "این فقط یک فیلم بود! چیزی برای ترسیدن وجود ندارد!" همچنین برای این که کابوس نبینید می توانید به خودتان تلقین های مثبتی در این زمینه انجام دهید و همیشه به یاد داشته باشید که در صورتی که چندین و چند بار این کار را تکرار کنید می توانید انتظار داشته باشید که در نهایت حرف هایی که به خودتان زده اید به شما اثر کند و بنابراین در نهایت از ترس ناشی از این فیلم بیرون بیایید. دانشمندان بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا با استفاده از تلقین مثبت کنترل بهتری بر روی خودتان داشته باشید. همچنین از دیگر کارهایی که می توانید در این زمینه انجام دهید کشیدن چند نفس عمیق و ریل قبل از خواب می باشد.


همه ما می دانیم که تماشا کردن فیلم های ترسناک باعث می شود که تا مدتی بعد از این فیلم احساس ترس در ما وجود داشته باشد ولی به دلیل علاقه ای که داریم گاهی این فیلم ها را نگاه می کنیم. حتی در برخی از موارد ممکن است این احساس ترس برای ما دردسرساز باشد. به عنوان مثال ممکن است به دلیل تماشا کردن یک فیلم ترسناک دیگر شب ها خوابمان نبرد و یا این که تا مدت ها از بودن در یک مکان خلوت احساس ناراحتی و ترس داشته باشیم. این در صورتی است که اگر برخی از توصیه ها را رعایت کنیم می توانیم به راحتی این احساس را در خودمان از بین ببریم. در ادامه این پست تصمیم داریم تا 13 توصیه را برای این که احساس ترس ناشی از فیلم های ترسناک را از خودتان دور کنید برایتان ارایه کنیم:

1. برای این که میزان ترسناکی فیلم کمتر شود، فیلم را صبح ها نگاه کنید!

شما برای این که از میزان ترسناک بودن فیلم کم کنید می توانید فیلم را در ساعت هایی نگاه کنید که کمترین اثر را بر روی شما دارد. تحقیقات نشان داده است که اگر این گونه فیلم ها را زمانی که تازه از خواب بیدار شده اید (و یا حداثل زمانی که در ساعت های ابتدایی روز هستید) تماشا کنید می توانید انتظار داشته باشید که میزان اثربخشی این فیلم ها به مراتب کمتر از زمانی می شود که بعد از ظهر و عصر آن ها را نگاه کنید. در حقیقت اگر به جای این که فیلم ها را زمانی که خورشید غروب می کند نگاه کنید زمان طلوع خورشید نگاه کنید، می توانید تمام روزتان را که به فعالیت های مختلف می پردازید به عنوان فیلتری برای اثرات این فیلم درنظر بگیرید. بنابراین این فعالیت ها باعث می شوند که تماشای فیلم به اندازه ای که شب آن را نگاه کنید برایتان ترسناک نباشد.

تحقیقات نشان داده است اگر فیلم را زمانی نگاه کنید که هوای بیرون از مکانی که در آن قرار گرفته اید تاریک باشد؛ میزان اثربخشی منفی که این فیلم می تواند بر روی شما داشته باشد به مراتب بیشتر از زمانی است که فیلم را در حالی ببینید که می دانید فضای بیرون از خانه تان روشن است. بنابراین بهتر است که سعی کنید حتما زمان تماشا کرد فیلم را طوری تنظیم کنید که در روشنایی روز (و ترجیحا اول صبح) فیلم را تماشا کنید.

2. فیلم را تنها نگاه نکنید!

یکی از کارهایی که به هنگام تماشا کردن فیلم های ترسناک شما برای این که تاثیرگذاری این فیلم ها را کم کنید نباید انجام دهید این است که فیلم را تنها نگاه کنید. بر اساس تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته دانشمندان نشان داده اند که هنگامی که شما فیلم ها را تنها نگاه می کنید تاثیری که بر روی شما خواهند داشت خیلی زیاد است این در صورتی است که وقتی فیلم ها را به همراه افرادی نگاه می کنید که آن ها را دوست دارید اثربخشی این فیلم مخصوصا زمانی که ترسناک است خیلی کمتر می شود. البته این موضوع درباره افرادی که آن ها را نمی شناسید نیز صادق است. به عنوان مثال در صورتی که شما یک فیلم ترسناک را در کنار عده ای از افراد در سینماها نگاه کنید؛ می توانید انتظار داشته باشید که نسبت به زمانی که همان فیلم را به تنهایی در همان سینما نگاه می کنید بسیار اثربخشی کمتری بر روی شما دارد. این در صورتی است که اگر حداقل یک نفر علاوه بر شما در کنار شما باشد می توانید انتظار داشته باشید که میزان ترسی که به احتمال زیاد از دیدن این فیلم به شما دست خواهد داد به میزان بسیار زیادی کمتر می شود و شما می توانید انتظار داشته باشید که عوارض دیدن این فیلم ترسناک کمتر گریبانگیر شما شود. یکی از بدترین کارهایی که می توانید در این زمینه انجام دهید این است که وقتی کسی خانه نیست یک فیلم ترسناک را برای خودتان بگذارید و اگر زمان این کار شب باشد خیلی بدتر می شود و بدتر از همه آن ها این است که چراغها را نیز خاموش کنید! در چنین حالتی ممکن است تا مدتی دچار عوارض ناشی از ترسیدن از این فیلم باشید!

3. برای این که به هنگام تماشا کردن این فیلم احساس راحتی بیشتری داشته باشید می توانید در طول مدت زمان پخش این فیلم با افرادی که دارید به همراه آن ها این فیلم را تماشا می کنید صحبت کنید!

همان طور که بیان شد یکی از کارهایی که شما می توانید در این زمینه انجام دهید این است که فیلم را به همراه افراد دیگری در کنارتان نگاه کنید. این کار می تواند به میزان زیادی باعث شود که میزان استرس شما در کار کاهش پیدا کند. یکی دیگر از توصیه هایی که در این زمینه به افرادی که می خواهند از فیلم های ترسناک نترسند می شود این است که سعی کنند تا همزمان با فیلم با دیگران صحبت کنند و درباره شخصیت هایی که در این فیلم وجود دارد و یا درباره داستانی این این فیلم دارد و یا درباره آینده ای که به احتمال زیاد شخصیت ها در این فیلم خواهند داشت صحبت کنند. این کار باعث می شود که میزان فشاری که ناشی از ترسناک بودن فیلم مورد نظر است به میزان زیادی کم می شود و شما می توانید انتظار داشته باشید که احساس ایمنی و آرامشی را که ناشی از بودن در کنار افراد دیگر به هنگام تماشای فیلم است به شما کمک کند تا به میزان زیادی ترستان از تماشا کردن فیلم کم شود. بنابراین در صورتی که می خواهید کمی آرامتر شوید می توانید درباره این فیلم با افرادی که همراه با شما فیلم را تماشا می کنند صحبت کنید. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند به میزان بسیار بسیار زیادی میزان استرس شما را از تماشا کردن این فیلم کم کند. به عنوان مثال می توانید درباره بخش های قبلی این فیلم نیز با دیگران صحبت کنید. مثلا می توانید بگویید: "دیدی او چگونه می دوید؟" و مواردی از این قبیل!

4. وقتی فیلم به بخش های ترسناک خودش رسید، برای این که بر روی شما اثری نداشته باشد بخندید!

یکی دیگر از روش های بسیار بسیار موثری که شما می توانید برای این که اثر تماشا کردن فیلم را کم کنید از آن استفاده کنید این است که به هنگامی که فیلم به بخش های ترسناک خودش رسید به جای این که بترسید و اجازه بدهید تا این بخش های ترسناک بر روی شما تاثیر داشته باشند؛ بخندید! تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی شما داشته باشد و باعث شود که به میزان زیادی میزان استرسی را که ممکن است ناشی از تماشا کردن این لحظه های ترسناک در شما شود بکاهد. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند باعث شود که شما بخش های ترسناک فیلم را برای خودتان تبدیل به بخش های مثبت کنید و این می تواند به شما کمک کند تا از هیجانات و استرس ها و در نهایت ترس ها و آسیب های تماشا کردن چنین لحظه هایی در فیلم مصون بمانید. یکی از مهم ترین نشانه هایی که شما می توانید تشخیص دهید که هم اکنون یک لحظه ترسناک در حال وقوع است لحظه ای است که موسیقی فیلم در حال تند شدن شود. در چنین حالتی شما می توانید انتظار داشته باشید که به احتما زیاد قرار است اتفاقی در این فیلم بیفتد. بنابراین شما باید سعی کنید تا در چنین شرایطی بخندید و یا این که در صورتی که می توانید یک چیز خنده دار برای خودتان و برای افرادی که در کنار شما فیلم را می بینند تعریف کنید. بهتر است حتی اگر فکر می کنید هیچ بخشی از این فیلم خنده دار نیست و هیچ چیز خنده داری در این فیلم پیدا نمی شود نیز این کار را انجام دهید. فراموش نکنید که خنده می تواند تاثیرات بسیار شگفت انگیزی بر روی شما داشته باشد. خنده می تواند به شما کمک کند تا تنش های عصبی و استرس شما کاهش پیدا کند و در حقیقت شما با این کار می تواند جو فیلم را مخصوصا زمانی که به ترسناک ترین و استرس زای ترین بخش های خودش می رسد به کلی تغییر دهید! این کار نه تنها به شما کمک می کند تا روحیه خودتان را به هنگام تماشا کردن این فیلم حفظ کنید بلکه می تواند به دیگران نیز کمک کند تا با جوی که شما ایجاد کرده اید احساس ایمنی و ریلکسیشن کنند!

5. فیلم هایی را که چگونگی ساخت فیلم های ترسناک را نشان می دهند ببینید!

شما برای این که بیشتر از گذشته درک کنید که این ها همه فیلم است و حقیقت ندارد؛ می توانید فیلم هایی را ببینید که نشان می دهد که این فیلم ترسناکی که شما دیده اید و یا فیلم های دیگر مشابه آن چگونه ساخته می شوند. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی شما داشته باشد و می تواند باعث شود که از میزان استرسی که ناشی از تماشا کردن این فیلم است به اندازه بسیار زیادی در شما کاسته شود. امروزه بسیاری از فیلم هایی که شما به صورت DVD خریداری می کنید دارای بخشی دارند که در آن پشت صحنه این فیلم و چگونگی ساخته شدن آن را نشان داده است. بنابراین در صورتی که چنین امکانی برای شما فراهم شده بود حتما این کار را انجام دهید و در صورتی که چنین امکانی نداشتید می توانید درباره مصاحبه هایی که هنرپیشه ها درباره این فیلم می کنند مطالبی را بخوانید تا به شما ثابت شود که این ها همه فیلم هستند و حقیقت ندارند!

6. بعد از تماشای فیلم مورد نظر، استراحتکنید و ریلکسیشن انجام دهید!

وقتی که فیلم مورد نظر را تماشا کردید، ریلکس کنید! این موضوع خیلی مهم است و می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی زندگی شما داشته باشد. شما بعد از این که این فیلم را مشاهده می کنید بدون تردید چه بخواهید و چه نخواهید با میزانی از استرس روبرو می شوید. این که این استرس به چه میزانی است و یا این که چگونه بخواهید کنترلش کنید موضوعی اساسی شماست. میزان این استرس بستگی به میزان ترسناک بودن این فیلم و همچنین بستگی به این دارد که شما به چه میزان از این فیلم تاثیر پذیرفته اید. همچنین این که چگونه با استرس ناشی از این فیلم مواجه شوید نیز بستگی به خودتان دارد. تحقیقات نشان داده است افرادی که سعی می کنند تا بعد از تماشا کردن فیلم های ترسناک و فیلم هایی که به شکل های مختلف به آن ها استرس وارد می کنند کار ریلکسیشن انجام دهند افرادی هستند که شانس بیشتری برای موفقیت در کنترل کردن خودشان و عوارضی که ناشی از تماشای این فیلم ترسناک می باشد دارند. این در صورتی است که اگر شما بعد از تماشای این فیلم به جای این که کاری کنید که این استرس در شما کاهش پیدا کند سعی کنید تا استرستان را حتی از آن چیزی که بوده است بیشتر کنید می توانید انتظار داشته باشید که تا مدت طولانی این استرس های ناشی از فیلم شما را آزار دهد. تحقیقات نشان داده است که یکی از بهترین روش هایی که شما می توانید با این روش استرس خودتان را بلافاصله بعد از تماشا کردن فیلم مورد نظر کاهش دهید این است که عمل ریلکسیشن را انجام دهید و با استفاده از آن سعی کنید تا از شدت کار کم کنید.

7. به خودتان یادآوری کنید که این فیلم واقعی نیست!

شما باید به خودتان یادآوری کنید که چیزهایی که در این فیلم دیده اید به هیچ عنوان واقعی نبودند. این موضوع بسیار مهم است که شما به این اندازه توانایی روحی داشته باشید که به خودتان بقبولانید که اتفاقاتی که در این فیلم افتاده است اصلا حقیقی نبوده و همه آن ها زاییده ذهن افرادی بوده که آن ها را ساخته اند. بنابراین یکی از بهترین کارهایی که می توانید بعد از پایان یافتن این فیلم بکنید این است که به خودتان بگویید: "این فیلم واقعی نیست!" و یا این که بگویید: "بدون تردید من در امان هستم!"

ممکن است که گفتن این حرف ها در نگاه اول به نظر شما خیلی اثری نداشته باشد اما حقیقت این است که گفتن این حرف ها از نظر روان شناسی می تواند تاثیراتی بسیار زیاد بر روی شما داشته باشد به شیوه ای که باعث شود که شما بتوانید به میزان زیادی از استرس و ترس ناشی از تماشا کردن این فیلم ها در خودتان بکاهید. دانشمندان همچنین بر این باورند که وقتی شما این حرف ها را مدام به خودتان می زنید ضمین ناخودآگاه و همچنین نیمه هوشیار شما این حرف ها را درک می کند و بنابراین می توانید انتظار داشته باشید که تاثیر خودشان را بر روی شما بگذارند. نکته دیگر در این رابطه این است که وقتی شما این حرف ها را به خودتان می زنید ناخودآگاه آن بخش هایی از فیلم مورد نظر به ذهن شما می آید که شامل صحنه هایی است که به نظر شما مصنوعی می آید. آنگاه به خودتان می گویید که صحنه های این فیلم مصنوعی و غیرواقعی بود وبنابراین همین موضوع به شما کمک می کند تا خودتان را قانع کنید که این فیلم یک فیلم غیرواقع گرایانه و مصنوعی بوده است.

ممکن است شما با این حرف هایی که به خودتان می زنید قانع نشوید. در این صورت به شما توصیه می شود که برای این که راحت تر باشید درها را قفل کنید!

فراموش نکنید که در بسیاری از فیلم های سینمایی ترسناک می بینید که در ابتدای فیلم نوشته شده "بر اساس یک داستان واقعی!" که باید بدانید افرادی که این فیلم ها را می سازند برای این که مخاطبین بیشتری جذب کنند این عبارت را می نویسند در صورتی که در اکثر موارد در بسیاری از بخش های فیلم بسیار اغراق شده است و مثلا ممکن است برخی از کاراکترهای این فیلم ها غیرواقعی باشند و شما باید به این موضوع اشراف کامل داشته باشید.

8. بعد از تماشای فیلم های ترسناک شما کمی هیجان پیدا می کنید که بهتر است برای خلاص شدن از این انرژی کمی ورزش کنید!

بعد از این که یک فیلم ترسناک را نگاه می کنید از نظر روانشناسی در موقعیتی قرار می گیرد که اصطلاحا به آن موقعیت "جنگیدن یا پرواز کردن" گفته می شود. شما برای این که بتوانید از استرس ناشی از این موقعیت بکاهید می توانید کمی ورزش کنید. این کار می تواند تا حدود زیادی به شما کمک کند تا تعادل روانی مورد نظر برای ادامه کار را بدست بیاورید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا آرامش بیشتری پیدا کنید. شما می توانید ورزش رقص و یا ورزش هایی مانند نرم دوی و پیاده روی تند و یا طناب زدن را برای خلاص شدن از انرژی که به شما دست داده است انجام دهید که این کارها می توانند به میزان زیادی به شما کمک کنند تا تعادل روانی خودتان را بدست آورید و به حالت معمولی برسید.

9. در صورتی که فکر می کنید خلاص شدن از فکر های مربوط به این فیلم برایتان خیلی سخت است می توانید یک فیلم دیگر ببینید تا اثر فیلم قبلی کمرنگ تر شود!

یکی دیگر از کارهایی که می توانید برای رها شدن از اثراتی که فیلم قبلی برای شما دارد انجام دهید این است که یک فیلم دیگری ببینید تا اثر فیلم قبلی بر روی ذهن شما کمرنگ تر شود. تحقیقات نشان داده است که این کار می تواند یکی از بهترین کارها برای افرادی باشد که قصد دارند تا یک فیلم ترسناکی را که دیده اند فراموش کنند. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که انجام دادن این کار یکی از موثرترین روش ها برای این است که شما بتوانید ذهن خودتان را از تماشای این فیلم به سمت دیگری متمرکز کنید. بنابراین می توانید بلافاصله بعد از این که این فیلم را مشاهده کردید دوباره تلویزیون را باز کنید و به یک فیلم دیگر نگاه کنید و البته یک نکته مهم که در این زمینه وجود دارد این است که شما باید اطمینان حاصل کنید که این فیلم دیگر مانند فیلم قبلی نیست و یک جو مثبت برای شما ایجاد می کند. به عنوان مثال می تواند یک فیلم کمدی را انتخاب کنید برای این که بتوانید به آن بخندید و فیلم ترسناک را فراموش کنید. یا می توانید در صورت امکان به یک فیلم مستند نگاه کنید تا حواستان از فیلم قبلی پرت شود.

علاوه بر تماشا کردن فیلم ها روشی دیگر در این زمینه این است که به جای فیلم یک کتاب بخوانید و خودتان را غرق در خواندن آن و مطالبی که در آن نوشته شده است بکنید. این کار می تواند باعث شود که اثرات مخرب فیلمی که دیده اید به میزان زیادی در شما از بین برود.

10. بعد از دیدن فیلم سعی کنید تها نمانید و زمانتان را با دوستان و یا خانواده بگذرانید!

از دیگر توصیه هایی که برای افرادی که می خواهند اثرات منفی و استرس زای تماشا کردن فیلم های ترسناک را در خودشان کم کنند می تواند کاربردی باشد این است که سعی کنند تا بلافاصله بعد از این که فیلم را دیدند زمان خودشان را با دیگران و افرادی که دوستشان دارند بگذرانند. در صورتی که شما این فیلم را تنها نگاه کردید بهتر است به پیش دوستانتان و یا خانواده تان بروید و بعد از تماشا کردن فیلم تنها نمانید. همچنین در صورتی که فیلم را با دیگران نگاه کردید نیز بهتر است که تنها به اتاقتان نروید و سعی کنید تا زمانتان را با دوستانتان بگذرانید. این کار می تواند باعث شود که شما احساس بهتری داشته باشید و همچنین این گذراندن زمانتان با دیگران به شما کمک می کند تا از عوارض منفی که تماشا کردن این فیلم می تواند برای شما داشته باش مصون بمانید. تحقیقات نشان داده است که افرادی که بالافاصله بعد از این که یک فیلم ترسناک را می بینند تنهایی به اتاقشان می روند احساس ترس بسیار بیشتری نسبت به افرادی که بعد از تماشای فیلم سعی می کنند تا زمانشان را در کنار خانواده ها و دوستانشان بگذرانند دارند. از این رو سعی کنید تا حتما بعد از این که تماشای فیلم را تمام کردید از تنهایی خودتان فرار کنید و وقتتان را در کنار خانواده بگذرانید. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند هنگامی که شما تنها می شوید مخصوصا زمانی که یک فیلم ترسناک را نگاه کرده اید که می تواند زمینه استرس بیشتری را در شما ایجاد کند؛ احتمال این که احساساتی مانند استرس و ناراحتی و در نهایت حتی افسردگی به شما شما بیایند بسیار بیشتر از زمانی است که وقتتان را در کنار خانواده و دوستان می گذرانید.

11. در صورتی که فکر می کنید خیلی از این فیلم ترسیده اید، می توانید برای این که احساس بهتری داشته باشید شب به هنگام خواب، چراغ را روشن بگذارید!

یکی از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا شب ها خواب بهتری داشته باشید و از فیلم مورد نظر کمتر نترسید این است که شب ها وقتی که می خواهید بخوابید چراغ را روشن نگاه دارید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا احساس آرامش بیشتری بکنید. این یک اصل روان شناسی است که وقتی ما انسان ها در محیطی تاریک قرار می گیریم احساس می کنیم که این تاریکی برایمان خطرناک است به این شکل که هر لحظه ممکن است از دل این تاریکی یک اتفاق بدی برایمان بیفتد. این در صورتی است که اگر سعی کنیم تا این مشکل را برای خودمان حل کنیم احساس بهتری می کنیم. یکی از بهترین کارهایی که در این زمینه می توان انجام داد این است که وقتی که یک فیلم ترسناک دیدیدم (که بدترین اتفاقاتی است که از نظر ایجاد احساس ترس در ما ممکن است بیفتد!) وقتی که خواستیم بخوابیم؛ چراغ را روشن کنیم. این کار می تواند به ما کمک کند تا تمام بخش هایی را که به هنگام خواب در اتاق نمی توانسته ایم ببینیم اکنون این بخش ها را نیز ببینیم و همین موضوع می تواند باعث شود تا میزان ترسی که درونمان وجود دارد به میزان بسیار زیادی کمتر شود. از این رو توصیه می شود اگر احساس می کنید که از اشباح و شیاطینی که در این فیلم ترسناک دیده ای می ترسید بهتر است که چراغ را روشن کنید تا دیگر چنین احساسی نداشته باشید و راحت تر بخوابید!

12. در صورتی که روزی که یک فیلم ترسناک دیده اید شب نمی توانید بخوابید، یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که برای خودتان موسیقی ملایم پخش کنید!

موسیقی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین هنرهای دنیا می باشد. موسیقی بر روی زندگی انسان ها تاثیرات بسیار زیادی دارد و تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که انسان ها با گوش دادن به موسیقی می توانند سیستم زندگی خودشان را تغییر دهند. آن ها حتی می توانند با گوش کردن به انواعی از موسیقی میزان افسردگی خودشان را کم کنند و حتی می توانند کاری کنند که حالشان دگرگون شود. تحقیقات زیادی در رابطه با تاثیرات مثبتی که مسیقی می تواند بر روی زندگی ما انسان ها داشته باشد انجام گرفته است. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که استفاده کردن از موسیقی می تواند به ما کمک کند تا خواب راحت تری نیز داشته باشیم. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که داشتن خواب راحت می تواند با گوش دادن به موسیقی برای ما بیشتر محیا شود. از این رو یکی از روش هایی که شما می توانید با استفاده از آن بر ترس و بی خوابی های ناشی از تماشا کردن یک فیلم ترسناک غلبه کنید این است که سعی کنید تا موسیقی گوش دهید. این کار را در صورتی که هنگام خواب انجام دهید به شما کمک می کند تا خواب راحت تری نیز داشته باشید. دانشمندانی که در این زمینه کار می کنند بر این باورند که داشتن یک خواب راحت با استفاده از موسیقی به راحتی امکان پذیر می شود حتی در صورتی که شما قبل از آن یک فیلم ترسناک دیده باشید. بنابراین قبل از این که خواستید به رختخواب بروید سعی کنید تا موسیقی گوش کنید و سپس به آرامی بخوابید.

همچنین تحقیقات دیگری که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است برای این که بعد از تماشا کردن یک فیلم ترسناک خواستید بخوابید، می توانید به جای گوش دادن به موسیقی به صداهایی طبیعی گوش کنید. به عنوان مثال می توانید به کلیپ های صوتی که صداهای جنگل و یا آبشار و رودخانه را ضبط کرده اند گوش کنید و با کمک آن ها به خواب بروید.

13. در صورتی که از ترس نیمه شب از خواب پریدید، به خودتان تلقین کنید که این فقط یک فیلم بود!

ممکن است شما تمام کارهایی را که در بالا به آن ها اشاره شد انجام داده باشید ولی باز هم احساس کنید که نمی توانید از شر ترس این فیلم خلاص شوید. حتی ممکن است کار شما به جای برسد که شب کابوس این فیلم را ببینید و یا ممکن است ناگهان از خواب بیدار شوید! در صورتی که چنین اتفاقی برایتان افتاد یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که به خودتان تلقین کنید که : "این فقط یک فیلم بود! چیزی برای ترسیدن وجود ندارد!" همچنین برای این که کابوس نبینید می توانید به خودتان تلقین های مثبتی در این زمینه انجام دهید و همیشه به یاد داشته باشید که در صورتی که چندین و چند بار این کار را تکرار کنید می توانید انتظار داشته باشید که در نهایت حرف هایی که به خودتان زده اید به شما اثر کند و بنابراین در نهایت از ترس ناشی از این فیلم بیرون بیایید. دانشمندان بر این باورند که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا با استفاده از تلقین مثبت کنترل بهتری بر روی خودتان داشته باشید. همچنین از دیگر کارهایی که می توانید در این زمینه انجام دهید کشیدن چند نفس عمیق و ریل قبل از خواب می باشد.


1. بدانید که تماشای فیلم های سینمایی برای تفریح هستند!

اولین نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که تماشا کردن فیلم های سینمایی قبل از هر چیزی برای این است که شما لذت ببرید. بنابراین بدون این که به خودتان سخت بگیرید سعی کنید تا از فیلم ها لذت ببرید و بدانید که به هیچ عنوان نباید هدفی غیر از لذت بردن در شما ایجاد شود. فیلم هایی که شما نگاه می کنید برای تفریح و سرگرمی است و بنابراین اولین هدف این است که شما سعسی کنید تا لذت ببرید. اگر قرار باشد که شما به تماشای یک فیلم سینمایی بنشینید و احساس کنید که دیدن این فیلم شما را اذیت می کند به هیچ عنوان نباید به تماشای این فیلم ادامه دهید به این دلیل که در این حالت شما سعی می کنید تا خودتان را اذیت کنید و این کار اصلا درست نیست. شما باید سعی کنید تا یک فیلم سینمایی را در حالی تماشا کنید که احساس راحتی می کنید و می خواهید نهایت لذت را از آن ها ببرید. هدف در نهایت همین است و بس!

2. بر روی داستان تمرکز کنید!

شما باید روح یک فیلم را درک کنید و اولین کاری که در این زمینه باید انجام دهید این است که سعی کنید تا بر روی داستان این فیلم تمرکز کنید! تحقیقات نشان داده است که بهترین مخاطبین فیلم ها و افرادی که بیشتری لذت ها را از فیلم های سینمایی می برند افرادی هستند که سعی می کنند تا قبل از هر چیزی بر روی داستانی که این فیلم ها دارند تمرکز کنند. این افراد افرادی هستند که شانس بیشتری برای درک کردن بهتر فیلم و لذت بردن از آن را دارند. شما باید سعی کنید تا کلید اصلی داستان فیلم را درک کنید و بر این اساس از خودتان سوالاتی بپرسید که پاسخ دادن به این سوالات می تواند برای شما روشن کننده روند اصلی داستان باشد. شما برای این که بتوانید داستان اصلی این فیلم ها را برای خودتان مشخص کنید در ابتدا باید از خودتان سه سوال اساسی و کلیدی بپرسید که پاسخ دادن به این سه سوال می تواند باعث شود که شما درک بهتری از داستان داشته باشید و این سه سوال به قرار زیرند:

سوال اول: داستان فیلم از کجا شروع شد؟

سوال دوم: داستان فیلم به کجا تمام شد؟

سوال سوم: چگونه از ابتدا به پایان رسید؟ (یعنی در طول راه چه اتفاقاتی افتاد؟)

3. بیش از اندازه فیلم را تحلیل نکنید!

یکی از اشتباهاتی که بسیاری از ما انجام می دهیم این است که فکر می کنیم باید برای این که یک فیلم را به خوبی درک کنیم بیشتر از آن چیزی که باید و شاید آن را تحلیل کنیم. این موضوع اصلا درست نیست! شما برای این که یک فیلم را درک کنید به هیچ عنوان نیازی به این ندارید داستان آن را بیش از اندازه برای خودتان تحلیل کنید. در تمام مدتی که فیلم را تماشا می کنید مهم ترین نکته ای که باید در ذهنتان وجود داشته باشد این است که در بسیاری از مواقع در صورتی که یک فیلم را بیشتر از آن چیزی که باید و شاید تحلیل کنید شانستان برای این که بتوانید به اندازه کافی از این فیلم لذت ببرید به میزان زیادی کم می شود. از این رو سعی کنید تا به جای این که این فیلم را به اندازه ای که اصلا نیازی نیست تحلیل کنید سعی کنید تا واقع گرایانه آن را ببینید و از آن لذت ببرید. در این صورت احساس بهتری نسبت به دیدن آن پیدا می کنید.

4. سعی کنید تا المان های سینمایی را در آن بررسی کنید!

فیلم های سینمایی جنبه های مختلفی دارند که شما برای این که بتوانید به همه این جنبه ها تسلط داشته باشید باید سعی کنید تا در مدرسه های سینمایی درس بخوایید. این کار غیر ممکن است و شما در حقیقت برای این که بتوانید یک نگاه کلی نگر به این فیلم داشته باشید (در صورتی که خودتان در رشته های مربوط به سینما تحصیل نکرده باشید و یا در صورتی که اصلا اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشید) می توانید با توجه کردن به برخی از جنبه های سینمایی ساده کار تحلیل را انجام دهید. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که افرادی که در این زمینه اطلاعات زیادی ندارد هم می توانند به راحتی و با بررسی کردن چند عامل بسیار ساده و کلیدی این کار را انجام دهند. به عنوان مثال شما می توانید با بررسی کردن چند پارامتر بسیار ساده درک کنید که این فیلم از نظر تخصصی و سینمایی فیلم خوبی است یا خیر. در صورتی که این پارامترها به شما نشان دادند که این فیلم زیاد مناسب نیست می توانید از ادامه دادن به تماشای آن خودداری نمایید.

5. قبل از تماشا کردن فیلم نقدهای مربوط به آن را نخوانید!

یکی از اشتباهاتی که بسیاری از افرادی که فیلم نگاه می کنند مرتکب می شوند این است که فکر می کنند در صورتی که قبل از این که یک فیلم را مشاهده کنند درباره آن نقدهایی را بخوانند می توانند انتظار داشته باشند که دیدگاهشان نسبت به این فیلم بهتر شود و یا این که فیلم را از زوایای گسترده تری نگاه کنند. این موضوع کاملا اشتباه است. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که در بسیاری از موارد وقتی که مخاطبینی که می خواهند فیلمی را نگاه کنند قبل از این که این فیلم را ببینند درباره آن نقدها و یا حتی نوشته هایی را می خوانند که آن ها را به تماشا کردن این فیلم دعوت می کند؛ دیگر نمی توانند آن طور که باید و شاید از تماشا کردن این فیلم لذت ببرند. بنابراین بر اساس آمارهایی که در این زمینه وجود دارد می توان این گونه نتیجه گرفت که بهتر است قبل از این که یک فیلم را نگاه می کنید هیچ پیش زمینه ای نسبت به آن نداشته باشید تا بتوانید بیشتری لذت را از تماشا کردن آن ببرید.

6. فیلم را با خوش بینی نگاه کنید!

یکی دیگر از توصیه هایی که می توان به افرادی که می خواهند به تماشای فیلم ها بنشینند می توان کرد این است که به جای این که قبل از این که به تماشای فیلم بنشینید بر چشمانتان یک عینک بدبینی بزنید و با استفاده از این عینک به این فیلم نگاه کنید؛ سعی کنید تا این عینک را از چشمانتان بیرون بیاورید و به جای آن با دیدگاه خوشبینی به فیلم نگاه کنید. همان طور که در مورد اول نیز بیان شد شما نباید فراموش کنید که وقتی که می خواهید یک فیلم را نگاه کنید در حقیقت می خواهید تفریح کنید. فیلم ها در حقیقت ابزاری هستند که شما را از فشارهایی که زندگی مدرن بر رویتان می آورد بیرون می آورند و سعی می کنند تا شما را با یک دنیای جدید آشنا کنند. این موضوع از نظر روان شناسی نیز شناخته شده است و به آن "اسکیپیزم" گفته می شود. در این حالت شما سعی می کنید تا برای این که از فشارهای زندگی راحت شوید به تماشا کردن فیلم ها هجوم بیاورید. از این رو داستان را خیلی جدی نگیرید و سعی کنید تا عینک بدبینی را بردارید.

7. در عین حال که موضوع را خیلی جدی نمی گیرید، وقتی که فیلم های هیجانی، ترسناک، جنایی و خشن را می بینید سعی کنید تا از قلب و ذهنتان مراقبت کنید!

یکی دیگر از نکته هایی که توجه کردن به آن به هنگامی که فیلم تماشا می کنید می تواند برای شما بسیار بسیار مهم و اساسی باشد این است که وقتی که فیلم نگاه می کنید بر اساس همان اصلی که قرار نیست همه چیز را جدی بگیرید باید سعی کنید تا از قلبتان و همچنین از مغزتان نسبت به برخی از صحنه هایی که می بینید محافظت کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا شانس بیشتری برای لذت بردن از تمام فیلم ها و حتی فیلم هایی که فکر می کنید که دارای صحنه های خشنی هستند داشته باشید. وقتی که شما با چنین دیدگاهی شروع به تماشا کردن این فیلم ها بکنید می توانید انتظار داشته باشید که شانستان برای این که در صورتی که این فیلم ها دارای صحنه های خشنی بودند کمتر به شما آسیب بزنند بیشتر می شود و بنباراین شما از این آسیب ها مصون می مانید.

8. سعی کنید بعد از تماشا کردن فیلم ها تنها احساسات مثبت آن ها را به خاطر بیاورید!

همان طور که در بالا اشاره شد برخی از فیلم ها هستند که شما برای این که آن ها را ببینید نیاز دارید تا از قلبتان مراقبت کنید. بنابراین در صورتی که فکر می کنید در این فیلم ها نقطه های منفی وجود دارد یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که تنها بخش های مثبت این فیلم ها را به خاطر بیاورید. این کار می تواند منجر به این شود که شما احساس کنید که از دیدن فیلم ها لذت برده اید. این که شما کدام بخش های یک فیلم را به خاطر بیاورید کاملا بستگی به این دارد که شما خودتان چه چیزی را بخواهید. در حقیقت شما می توانید خودتان انتخاب کنید که به عنوان مثال در صورتی که فیلمی را مشانده کردید که در آن صحنه های خشن زیادی وجود دارد کدامیک از بخش های آن را به خاطر بیاورید و این موضوع می تواند منجر به این شود که شما خودتان تعیین کنید که می خواهید از به یاد آوردن فیلم لذت ببرید یا خیر. از این رو سعی کنید تا بخش های مثبت آن را به یاد بیاورید تا بیشتر لذت ببرید!

9. بعد از تماشای فیلم از خودتان بپرسید که آیا تماشای این فیلم را دوست داشتید یا خیر و در صورتی که تماشای آن را دوست داشتید فیلم های بیشتری از همان ژانر ببینید!

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید برای این که از تماشا کردن فیلم ها لذت بیشتری ببرید این است که بعد از این که یک فیلم را با یک ژانر مشخص تماشا کردید سعی کنید بررسی کنید که آیا این فیلم ها دوست داشتید یا خیر؟ در صورتی که این فیلم را دوست داشتید می توانید بر این اساس فیلم های بیشتری را ببینید که در همان ژانر این فیلم قرار دارند و بنابراین از تماشا کردن این فیلم ها لذت بیشتری ببرید. این در صورتی است که اگر تماشا کردن این فیلم برای شما خوشایند نبوده است؛ می توانید دیگر از این گونه فیلم ها نبینید. همچنین بعد از این که به سوال اول یعنی آیا این فیلم را دوست داشته ام یا خیر پاسخ دادید یکی دیگر از کارهایی که باید انجام دهید این است که از خودتان بپرسید چرا این فیلم را دوست داشته اید؟ پرسیدن این سوال دوم نیز به همان اندازه سوال اول و یا حتی شاید بیشتر از آن می تواند برای شما مهم باشد! در حقیقت پرسیدن سوال دوم به شما کمک می کند تا دلیل علاقه خودتان به این ژانر را برای خودتان مشخص کنید که این موضوع به نوبه خودش به شما کمک می کند تا بیشتر از این گونه فیلم ها لذت ببرید و حتی می توانید وقتی که دلیل علاقه خودتان به این ژانر را فهمیدید بهتر از گذشته دنبال ژانرهایی بگردید که مشابه با ژانری هست که دیده اید. به عنوان مثال اگر در پاسخ به این سوال برایتان مشخص شود که شما فیلم های خانوادگی دوست دارید، می توانید فیلم های خانوادگی بیشتری ببینید.

10. سعی کنید تا بدون این که به کس دیگری بگویید خودتان تعابیری را که فکر می کنید به شما لذت می دهند از این فیلم بکنید!

و در نهایت این که از آن جایی که این فیلم ها برای این هستند که ما از آن ها لذت ببریم؛ بنابراین شما می توانید هر تعبیری را که فکر می کنید به شما لذت می دهد از این فیلم بکنید. این کار نه به کس دیگری آسیب می زند و نه این که فیلم را خراب می کند. این تنها یک برداشت شخصی شما از فیلم است که در ذهن شما می گذرد.


1. بدانید که تماشای فیلم های سینمایی برای تفریح هستند!

اولین نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که تماشا کردن فیلم های سینمایی قبل از هر چیزی برای این است که شما لذت ببرید. بنابراین بدون این که به خودتان سخت بگیرید سعی کنید تا از فیلم ها لذت ببرید و بدانید که به هیچ عنوان نباید هدفی غیر از لذت بردن در شما ایجاد شود. فیلم هایی که شما نگاه می کنید برای تفریح و سرگرمی است و بنابراین اولین هدف این است که شما سعسی کنید تا لذت ببرید. اگر قرار باشد که شما به تماشای یک فیلم سینمایی بنشینید و احساس کنید که دیدن این فیلم شما را اذیت می کند به هیچ عنوان نباید به تماشای این فیلم ادامه دهید به این دلیل که در این حالت شما سعی می کنید تا خودتان را اذیت کنید و این کار اصلا درست نیست. شما باید سعی کنید تا یک فیلم سینمایی را در حالی تماشا کنید که احساس راحتی می کنید و می خواهید نهایت لذت را از آن ها ببرید. هدف در نهایت همین است و بس!

2. بر روی داستان تمرکز کنید!

شما باید روح یک فیلم را درک کنید و اولین کاری که در این زمینه باید انجام دهید این است که سعی کنید تا بر روی داستان این فیلم تمرکز کنید! تحقیقات نشان داده است که بهترین مخاطبین فیلم ها و افرادی که بیشتری لذت ها را از فیلم های سینمایی می برند افرادی هستند که سعی می کنند تا قبل از هر چیزی بر روی داستانی که این فیلم ها دارند تمرکز کنند. این افراد افرادی هستند که شانس بیشتری برای درک کردن بهتر فیلم و لذت بردن از آن را دارند. شما باید سعی کنید تا کلید اصلی داستان فیلم را درک کنید و بر این اساس از خودتان سوالاتی بپرسید که پاسخ دادن به این سوالات می تواند برای شما روشن کننده روند اصلی داستان باشد. شما برای این که بتوانید داستان اصلی این فیلم ها را برای خودتان مشخص کنید در ابتدا باید از خودتان سه سوال اساسی و کلیدی بپرسید که پاسخ دادن به این سه سوال می تواند باعث شود که شما درک بهتری از داستان داشته باشید و این سه سوال به قرار زیرند:

سوال اول: داستان فیلم از کجا شروع شد؟

سوال دوم: داستان فیلم به کجا تمام شد؟

سوال سوم: چگونه از ابتدا به پایان رسید؟ (یعنی در طول راه چه اتفاقاتی افتاد؟)

3. بیش از اندازه فیلم را تحلیل نکنید!

یکی از اشتباهاتی که بسیاری از ما انجام می دهیم این است که فکر می کنیم باید برای این که یک فیلم را به خوبی درک کنیم بیشتر از آن چیزی که باید و شاید آن را تحلیل کنیم. این موضوع اصلا درست نیست! شما برای این که یک فیلم را درک کنید به هیچ عنوان نیازی به این ندارید داستان آن را بیش از اندازه برای خودتان تحلیل کنید. در تمام مدتی که فیلم را تماشا می کنید مهم ترین نکته ای که باید در ذهنتان وجود داشته باشد این است که در بسیاری از مواقع در صورتی که یک فیلم را بیشتر از آن چیزی که باید و شاید تحلیل کنید شانستان برای این که بتوانید به اندازه کافی از این فیلم لذت ببرید به میزان زیادی کم می شود. از این رو سعی کنید تا به جای این که این فیلم را به اندازه ای که اصلا نیازی نیست تحلیل کنید سعی کنید تا واقع گرایانه آن را ببینید و از آن لذت ببرید. در این صورت احساس بهتری نسبت به دیدن آن پیدا می کنید.

4. سعی کنید تا المان های سینمایی را در آن بررسی کنید!

فیلم های سینمایی جنبه های مختلفی دارند که شما برای این که بتوانید به همه این جنبه ها تسلط داشته باشید باید سعی کنید تا در مدرسه های سینمایی درس بخوایید. این کار غیر ممکن است و شما در حقیقت برای این که بتوانید یک نگاه کلی نگر به این فیلم داشته باشید (در صورتی که خودتان در رشته های مربوط به سینما تحصیل نکرده باشید و یا در صورتی که اصلا اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشید) می توانید با توجه کردن به برخی از جنبه های سینمایی ساده کار تحلیل را انجام دهید. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که افرادی که در این زمینه اطلاعات زیادی ندارد هم می توانند به راحتی و با بررسی کردن چند عامل بسیار ساده و کلیدی این کار را انجام دهند. به عنوان مثال شما می توانید با بررسی کردن چند پارامتر بسیار ساده درک کنید که این فیلم از نظر تخصصی و سینمایی فیلم خوبی است یا خیر. در صورتی که این پارامترها به شما نشان دادند که این فیلم زیاد مناسب نیست می توانید از ادامه دادن به تماشای آن خودداری نمایید.

5. قبل از تماشا کردن فیلم نقدهای مربوط به آن را نخوانید!

یکی از اشتباهاتی که بسیاری از افرادی که فیلم نگاه می کنند مرتکب می شوند این است که فکر می کنند در صورتی که قبل از این که یک فیلم را مشاهده کنند درباره آن نقدهایی را بخوانند می توانند انتظار داشته باشند که دیدگاهشان نسبت به این فیلم بهتر شود و یا این که فیلم را از زوایای گسترده تری نگاه کنند. این موضوع کاملا اشتباه است. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که در بسیاری از موارد وقتی که مخاطبینی که می خواهند فیلمی را نگاه کنند قبل از این که این فیلم را ببینند درباره آن نقدها و یا حتی نوشته هایی را می خوانند که آن ها را به تماشا کردن این فیلم دعوت می کند؛ دیگر نمی توانند آن طور که باید و شاید از تماشا کردن این فیلم لذت ببرند. بنابراین بر اساس آمارهایی که در این زمینه وجود دارد می توان این گونه نتیجه گرفت که بهتر است قبل از این که یک فیلم را نگاه می کنید هیچ پیش زمینه ای نسبت به آن نداشته باشید تا بتوانید بیشتری لذت را از تماشا کردن آن ببرید.

6. فیلم را با خوش بینی نگاه کنید!

یکی دیگر از توصیه هایی که می توان به افرادی که می خواهند به تماشای فیلم ها بنشینند می توان کرد این است که به جای این که قبل از این که به تماشای فیلم بنشینید بر چشمانتان یک عینک بدبینی بزنید و با استفاده از این عینک به این فیلم نگاه کنید؛ سعی کنید تا این عینک را از چشمانتان بیرون بیاورید و به جای آن با دیدگاه خوشبینی به فیلم نگاه کنید. همان طور که در مورد اول نیز بیان شد شما نباید فراموش کنید که وقتی که می خواهید یک فیلم را نگاه کنید در حقیقت می خواهید تفریح کنید. فیلم ها در حقیقت ابزاری هستند که شما را از فشارهایی که زندگی مدرن بر رویتان می آورد بیرون می آورند و سعی می کنند تا شما را با یک دنیای جدید آشنا کنند. این موضوع از نظر روان شناسی نیز شناخته شده است و به آن "اسکیپیزم" گفته می شود. در این حالت شما سعی می کنید تا برای این که از فشارهای زندگی راحت شوید به تماشا کردن فیلم ها هجوم بیاورید. از این رو داستان را خیلی جدی نگیرید و سعی کنید تا عینک بدبینی را بردارید.

7. در عین حال که موضوع را خیلی جدی نمی گیرید، وقتی که فیلم های هیجانی، ترسناک، جنایی و خشن را می بینید سعی کنید تا از قلب و ذهنتان مراقبت کنید!

یکی دیگر از نکته هایی که توجه کردن به آن به هنگامی که فیلم تماشا می کنید می تواند برای شما بسیار بسیار مهم و اساسی باشد این است که وقتی که فیلم نگاه می کنید بر اساس همان اصلی که قرار نیست همه چیز را جدی بگیرید باید سعی کنید تا از قلبتان و همچنین از مغزتان نسبت به برخی از صحنه هایی که می بینید محافظت کنید. تحقیقات نشان داده است که انجام دادن این کار می تواند به شما کمک کند تا شانس بیشتری برای لذت بردن از تمام فیلم ها و حتی فیلم هایی که فکر می کنید که دارای صحنه های خشنی هستند داشته باشید. وقتی که شما با چنین دیدگاهی شروع به تماشا کردن این فیلم ها بکنید می توانید انتظار داشته باشید که شانستان برای این که در صورتی که این فیلم ها دارای صحنه های خشنی بودند کمتر به شما آسیب بزنند بیشتر می شود و بنباراین شما از این آسیب ها مصون می مانید.

8. سعی کنید بعد از تماشا کردن فیلم ها تنها احساسات مثبت آن ها را به خاطر بیاورید!

همان طور که در بالا اشاره شد برخی از فیلم ها هستند که شما برای این که آن ها را ببینید نیاز دارید تا از قلبتان مراقبت کنید. بنابراین در صورتی که فکر می کنید در این فیلم ها نقطه های منفی وجود دارد یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که تنها بخش های مثبت این فیلم ها را به خاطر بیاورید. این کار می تواند منجر به این شود که شما احساس کنید که از دیدن فیلم ها لذت برده اید. این که شما کدام بخش های یک فیلم را به خاطر بیاورید کاملا بستگی به این دارد که شما خودتان چه چیزی را بخواهید. در حقیقت شما می توانید خودتان انتخاب کنید که به عنوان مثال در صورتی که فیلمی را مشانده کردید که در آن صحنه های خشن زیادی وجود دارد کدامیک از بخش های آن را به خاطر بیاورید و این موضوع می تواند منجر به این شود که شما خودتان تعیین کنید که می خواهید از به یاد آوردن فیلم لذت ببرید یا خیر. از این رو سعی کنید تا بخش های مثبت آن را به یاد بیاورید تا بیشتر لذت ببرید!

9. بعد از تماشای فیلم از خودتان بپرسید که آیا تماشای این فیلم را دوست داشتید یا خیر و در صورتی که تماشای آن را دوست داشتید فیلم های بیشتری از همان ژانر ببینید!

از دیگر کارهایی که شما می توانید انجام دهید برای این که از تماشا کردن فیلم ها لذت بیشتری ببرید این است که بعد از این که یک فیلم را با یک ژانر مشخص تماشا کردید سعی کنید بررسی کنید که آیا این فیلم ها دوست داشتید یا خیر؟ در صورتی که این فیلم را دوست داشتید می توانید بر این اساس فیلم های بیشتری را ببینید که در همان ژانر این فیلم قرار دارند و بنابراین از تماشا کردن این فیلم ها لذت بیشتری ببرید. این در صورتی است که اگر تماشا کردن این فیلم برای شما خوشایند نبوده است؛ می توانید دیگر از این گونه فیلم ها نبینید. همچنین بعد از این که به سوال اول یعنی آیا این فیلم را دوست داشته ام یا خیر پاسخ دادید یکی دیگر از کارهایی که باید انجام دهید این است که از خودتان بپرسید چرا این فیلم را دوست داشته اید؟ پرسیدن این سوال دوم نیز به همان اندازه سوال اول و یا حتی شاید بیشتر از آن می تواند برای شما مهم باشد! در حقیقت پرسیدن سوال دوم به شما کمک می کند تا دلیل علاقه خودتان به این ژانر را برای خودتان مشخص کنید که این موضوع به نوبه خودش به شما کمک می کند تا بیشتر از این گونه فیلم ها لذت ببرید و حتی می توانید وقتی که دلیل علاقه خودتان به این ژانر را فهمیدید بهتر از گذشته دنبال ژانرهایی بگردید که مشابه با ژانری هست که دیده اید. به عنوان مثال اگر در پاسخ به این سوال برایتان مشخص شود که شما فیلم های خانوادگی دوست دارید، می توانید فیلم های خانوادگی بیشتری ببینید.

10. سعی کنید تا بدون این که به کس دیگری بگویید خودتان تعابیری را که فکر می کنید به شما لذت می دهند از این فیلم بکنید!

و در نهایت این که از آن جایی که این فیلم ها برای این هستند که ما از آن ها لذت ببریم؛ بنابراین شما می توانید هر تعبیری را که فکر می کنید به شما لذت می دهد از این فیلم بکنید. این کار نه به کس دیگری آسیب می زند و نه این که فیلم را خراب می کند. این تنها یک برداشت شخصی شما از فیلم است که در ذهن شما می گذرد.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عماد استودیو | ترفند های تکنولوژی medadrangig tavanir همسفران نمایندگی لویی پاستور مطالب اینترنتی قناری اسپندش - دانلود رایگان فیلم، سریال، موزیک و انیمیشن moeen011 فروشگاه محصولات فرهنگی در زمینه های کشاورزی و منابع طبیعی takneda